جان اسپوزیتو استاد روابط بینالملل و مطالعات اسلامی دانشگاه جورج تاون امریکا یکی از اسلامپژوهان برجسته و مؤلفان پرکار در حوزه مطالعات اسلامی است.
وی از سال ۲۰۰۰م. با عنوان استاد کامل به تدریس دین و روابط بینالملل مشغول بوده است. وی هماکنون استاد "دین و روابط بینالملل" و "مطالعات اسلامی" در مدرسه خدمات خارجی و همچنین بنیانگذار "مرکز شاهزاده الولید بن طلال برای فهم اسلامی-مسیحی" در مدرسه ولش (Walsh) در دانشگاه جرجتاون است.
اسپوزیتو معتقد به گفتگو میان اسلام و مسیحیت است و همواره کلیسای کاتولیک واتیکان را به این امر فراخوانده است.
به گمان اسپوزیتو مهمترین مولفه و ویژگی مدرنیته جدایی دین (کلیسا) از سیاست (دولت) است.
اسپوزیتو معتقد است که در اسلام این اتفاق نیفتاده است. او میگوید بسیاری از مسلمانان نگاه تاریخی به اسلام دارند و اسلام را مرتبط با سیاست و جامعه میدانند.
البته اگر به دوران پیش از مدرنیسم نگاه کنیم در مییابیم که اکثر ادیان این رابطه را پذیرفته بودند. به عنوان مثال هندوئیسم خود را مرتبط با نظام اجتماعی میداند.
اسپوزیتو معتقد است که دوره مدرن، دوره گذار و انتقال بود که در آن همه نوع شکل مناظره میان دین و سیاست شکل گرفت. ولی در مورد اسلام شاهد این گذر نبودهایم.
این موضوع از جنبه تاریخی قابل بررسی است. کشورهای اسلامی تحت قلمرو و خلافت اسلامی بوده که بعدها تحت استعمار کشورهای اروپایی در آمدهاند.
او میگوید باید توجه داشت که در دوران پس از استقلال و پس از استعمار دولتهای مدرن تثبیت شده بودند و مدرنیته در آنجا نهادینه شده بود. لذا مباحث مطرح در دوران گذار در آنجا دیگر مطرح نبود.
امروزه بحث درباره رابطه میان اسلام و مدرنیته در میان برخی از متفکران اسلامی مطرح میشود. آنها مباحثی چون کثرتگرایی و دموکراسی را مطرح میکنند و آنرا مورد بحث قرار میدهند. ولی به گمان من این فرآیندها در مراحل آغازین خود قرار دارند و تازه شروع شده است.
اسپوزیتو معتقد است طرح این مباحث در جوامعی امکانپذیر است که رسانههای آزاد و نظام آموزشی آزادی وجود داشته باشد.
او میگوید در اوایل قرن بیستم کشورهای مسلمان درگیر موضوع استعمار بودهاند و به طور طبیعی نگرشهای گوناگونی در رابطه با نسبت میان دین و سیاست در میان آنها وجود داشت. در مورد رابطه میان دین و دولت سه نظریه و جریان قابل شناسایی هست. برخی معتقدند که دین از سیاست جداست. معتقدان به این دیدگاه تحت عنوان سکولار شناخته میشوند.
گروهی معتقدند که اسلام بهترین شیوه زنگی را ارائه میدهد و نیازی به "وامگیری از بیگانه" وجود ندارد. این گروه، محافظهکار نامیده میشوند.
در مقابل این دیدگاهها، دیگاه اسلامگرایان مدرن قرار دارد که معتقدند اسلام قابل مقایسه با مدرنیسم است و میتواند بر اساس آن تعریف شود.
گروهی هم معتقدند که نگرش اسلامگرایان مدرن درست نیست و اسلام نباید بر اساس معیارهای مدرنیسم سنجیده شود و بر اساس آن معیارها تعریف شود.
نظر شما