ناردین با کتاب "قوانین، اخلاقیات و روابط حکومتها" و تفسیری که بعدها بر مباحث خود نوشت، تأثیر عمدهای بر توسعه بحث فلسفه اخلاق بینالمللی داشت. استدلهای او حول ماهیت اتحادهای "هدفدار" و "عملی" مباحث بسیاری را پدید آورده و موجب بنیان نهادن تدبیری سازمان یافته و معنیدار استدلالهای اخلاقی در حوزه بینالملل و نیز دفاع از یک سنت خاص به عنوان سنتی برتر از دیگر سنن شده است.
بی شک بعد اساسی کار ناردین، تمایز بین اتحادهای "هدفمند" و "عملی" است. نقطه آغازین افکار ناردین، جامعه دولتهای پلورالیست است که هرکدام با توجه به درک متفاوت خود از "خیر" به دنبال اهداف خویش هستند.
این حکومتها ممکن است برای تعقیب اهداف مشترک و تحت چیزی که ناردین آن را "هدفمند" مینامد به یکدیگر بپیوندند؛ چیزی مانند پیمانهای دفاعی یا سازمانهای آزاد تجاری.
اولین مشکلی که نظریههای مربوط به "حق" چون نظریههای وظیفه شناسانه با آن مواجه هستند این است که در خصوص "خیر" خود را دچار تناقض میسازند.
از طرفی نه تنها "خیر" مرتبه اول که به عنوان تمایلات یا خواستهها شناخته میشود (مانند اهداف شخصی حکومتها)؛ بلکه "خیر"های مرتبه بالاتر را که به لحاظ کیفی فراتر ار بقیه هستند را مسلم فرض میکنند.
"خیر" بالاتر پلورالیسم جامعه بینالمللی این است که هر حکومت در درون خود باید این "حق" را داشته باشد که اهداف خویش و درک خود از خیر را دنبال کند. البته همزمان با شکل گیری تمایزات کیفی در مورد امر "خیر"، تمایزات کیفی متناظر آنها در فضای گفتمانی وجود ندارد.
وقتی معنای "خیر" هدف اولیه نظریه نتیجهگرایی میشود، جایی که "حق" تنها به واسطه اهمیت ابزاری در این هدف مشخص میشود، به راستی باید بر این نکته پافشاری کرد که "حق" میتواند مقدم بر "خیر" باشد. اما وقتی "خیر" به معنای هر چیزی باشد که به وسیله تمایز کیفی به عنوان امری برتر مشخص میشود، میتوان گفت حالت عکس این دعوی، حالتی است که "خیر" همواره مقدم بر "حق" در نظر گرفته میشود.
نظر شما