عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانهسرا از چهرههای ادبی است که شعرها و به ویژه ترانههایش در بین سلیقهها و مخاطبان متفاوت شناخته شده و خصوصاً برای نسل جوان آشناست. این روزها هم ترانه تیتراژ پایانی سریال "دلنوازان" که از شبکه سوم سیما پخش میشود بار دیگر نام این شاعر را مطرح کرده است. البته او در جامعه ادبی بیشتر اینگونه شناخته شده که شاعری است با شناخت از جریانات ادبی کشور که به عنوان یک کارشناس و منتقد نظریاتی کاربردی در این زمینه دارد. کاکایی عصر روز یکشنبه میهمان غرفه خبرگزاری مهر در شانزدهمین نمایشگاه مطبوعات بود و بحث ما با وی موضوع "آسیبشناسی وضعیت نشریات تخصصی ادبیات؛ راهکارهای تقویت و رفع نواقص" بود.
* خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: در دورهای که عرصههای مختلف و حتی عرصه فرهنگ تلاش مضاعفی برای داشتن نشریات تخصصی قوی داشتهاند نشریات تخصصی ادبی نه از لحاظ کمی و نه کیفی به جایگاه مطلوبی دست نیافتند. دلیل این امر را در چه میبینید؟
ـ عبدالجبار کاکایی: از آنجا که فرآوردههای ادبی 30 سال گذشته عموما مبانی فکری تولیدشان مبتنی بر موضوعات اجتماعی بوده و جزر و مد جریانات سیاسی و تنشهای فکری اجازه نداده تولیدکنندگان ادبی زیر یک سقف جمع شده، مبانی نظری مستحکمی را تدوین و نقاط مشترک فکری یکدیگر را درک کنند لذا شاهد تولید نشریات تخصصی قدرتمند در زمینه ادبیات معاصر نبودهایم. البته در دیگر شاخههای فرهنگی چون سینما نشریات موفقی داریم اما توقع ما در حوزه ادبیات کلامی معاصر خیلی بیشتر از داشتههای امروزمان است.
* این بدین معناست که در حیطه ادبیات کلاسیک وضع بهتر است؟
- در گذشته نشریات تخصصی با گرایشهای تخصصی ادب و هنر داشتهایم که دو نمونه آن توسط موسوی گرمارودی و جلال رفیع منتشر میشد. شبیه این دو نشریه در زمینه های مختلف و در حوزه ادبیات کلاسیک بوده و مورد اقبال هم قرار گرفته ولی باز هم تاکید می کنم جریان زنده ادبیات معاصر ما به دلیل همان جزر و مدهای سیاسی و اجتماعی به انسجام کافی نرسیده است. ما در حال حاضر نشریه به معنای واقعی تخصصی شعر معاصر نداریم تعداد معدود نشریات ادبیمان هم عموما گرفتار جناحبندی شدهاند.
* وقتی شعر یا داستان دغدغه اجتماعی دارد طبیعی است که نشریات تخصصی هم درگیر این جریان شوند.
ـ تاثیرپذیری ادبیات از مسایل اجتماعی و سیاسی اجتنابناپذیر است و در طول تاریخ کشورمان هم میبینیم که ادبیات با سیاست پیوند خورده است. اما مشکل از آنجا آغاز میشود که تنشها و اختلاف آراء و عدم مدیریت به سامان نمی گذارد نقاط اشتراک شناسایی و تقویت شود و از سوی دیگر دخالتهای نابجا سبب شده این اختلافات روز به روز بیشتر شود.
* منظورتان این است که دخالت سیاست در ادبیات به این عرصه لطمه میزند.
ـ بله. وقتی سیاستگذاری احزاب و دولت و گروههای فکری وارد ادبیات میشود جریان ادبیات کشور به سمت انسداد میرود.
* آیا راهکاری برای برون رفت از این وضعیت پیشنهاد میدهید؟
ـ سادهترین راهکار این است که مسئولان به هنرمندان، ادیبان و مردم اعتماد کنند و بدانند آنها هرگز خطوط قرمز را پشت سر نمیگذارند. برای پیشگیری از اینکه کسی روزی خط قرمزی را زیرپا نگذارد نباید فضای فرهنگی را خفه کرد.
* دلیل بروز خلاقیتها در دهه 60 چه بود؟
- در آن دهه مردم اکثرا همسو می اندیشیدند و حرف می زدند. به همین دلیل نیاز به ممیزی نبود اما وقتی تکثر آرا بیشتر شد ممیزی هم جدی شد. در آن دهه هر انرژی جوان و نیروی خلاق فکری وارد یک عرصه که آن هم ادبیات دفاع مقدس بود میشد. نقطه آغاز حرکت همه در یک بستر بود که سپس به یک دریا میریخت. ولی امروز عرصه تکثر آراست و وقتی یک جوان می خواهد وارد ادبیات شود گزینههای مختلفی پیش رو دارد که مطابق با علاقه خود میتواند انتخاب کند .
* نبود و یا کمبود نشریات تخصصی ادبی چه آسیبی به ادبیات معاصر کشورمان وارد کرده است؟
- محک کار یک هنرمند و دریافت میزان پیشرفتش به ارائه آثارش و نقد آنها بستگی دارد. آثار ادبی باید در نشریات تخصصی چاپ و در مجامع ادبی حضور یابند. به دلیل رکود و سکون نشریات ادبی و یا نبود آنها ما محلی برای تشخیص صلاحیت ادبی نداریم. ما پلیس نقد نداریم. مجلات تخصصی حکم پلیس نقد را دارند که اجازه نمی دهند کسی که خلاق نیست بالاتر از یک نویسنده خوب و خلاق قرار گیرد.
---------------------------
گفتگو از نغمه دانش آشتیانی
نظر شما