دکتر محمد ایلخانی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که فلسفه چه نقشی در زدودن تعصبات و چشماندازهای محدود افراد میتواند داشته باشد؟ گفت: به نظر من از مهمترین وظایف فلسفه بیدار کردن انسان و آگاه کردن انسان و حرکت دادن انسان به سوی حوزههای جدید است. در نتیجه در مقابل آن مفاهیم آن چشماندازهای انسانی که بر مبنای محدودیتهای انسانی بنا شده قرار میگیرند.
این استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی در پاسخ به این سؤال که اگر اساس فلسفه بر پرسش است آیا این پرسشمحوری میتواند زندگی فردی و اجتماعی فلسفهپژوه را مختل کند؟ گفت: فلسفه در همین مبنا انسان را دعوت میکند به پرسش درباره محدودیتهای انسانی و دعوت میکند به حرکت به یک مرحله یا یک حوزه وسیعتر. در واقع فلسفه رفتن به حوزههای جدید است. فلسفه نوعی حرکت است و درنهایت این حرکت انسان را به طرف حوزههای جدید میبرد که از حوزههایی که برمبنای محدودیتهای انسانی بنا شدهاند فراتر هستند.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: در واقع پرسش همراه گفتگو است و همراه با نقد است. پرسش، گفتگو و نقد نوعی حرکت هستند و فلسفه به این معنا انسان را به حرکت وا میدارد. فلسفه در مقابل آن محدودیتهای انسانی قرار میگیرد و سعی میکند آن محدودیتهای انسانی را بشکند.
ایلخانی در پاسخ به این سؤال که چرا جهان ما هماکنون به فلسفه نیاز دارد؟ گفت: در واقع من شاید پاسخش را دادم. حالا اگر بخواهیم اضافه بکنیم با آموزش فلسفه به انسان، انسان را دعوت به تعقل میکنیم؛ دعوت به پرسیدن و گفتگو. گفتگو یکی از بهترین راههایی است برای همزیستی مسالمتآمیز، ارتباطهای بر اساس دوستی و همفکری و نزدیکی بیشتر. در واقع من فکر میکنم که فلسفه میتواند مبنایی برای یک روابط جدید و مسالمتآمیز بین جوامع و انسانها باشد.
نظر شما