پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۴ مرداد ۱۳۸۳، ۱۱:۰۸

در گفت و گو با " مهر "

جليل صفربيگي : " پست مدرنيسم " نسخه مناسبي براي ادبيات ايران نيست

خبرگزاري "مهر"- گروه فرهنگ و ادب : جليل صفر بيگي- شاعر ، گفت: پست مدرنيسم و ديگر تئوري هايي كه جنبه وارداتي دارند نمي توانند بر ادبيات فارسي تطبيق داده شوند .

 

مهر : آيا شعر كلاسيك و به ويژه غزل هنوز قدرت بيان در عرصه ادبيات را دارند؟

صفربيگي : تقسيم بندي شعر به كلاسيك و نو موضوعي ست كه تاريخ مصرف آن گذشته است.ادبيات ايران هنوز شعر محور و به نوعي شعر سالار است و غزل نيز به عنوان يكي از قالبهاي شعر فارسي همچنان به حيات خويش ادامه مي دهد.درست است كه غزل دوران تكاملي خويش را گذرانده اما هنوز كه هنوز است به عنوان زنده ترين قالب شعر فارسي مخاطبهاي بسياري دارد كه اين مخاطبها طيف هاي گوناگون جامعه را شامل مي شود و همين يكي از رازهاي ماندگاري غزل فارسي است.

 

 
مهر : نظر شما پيرامون اين جمله كه " غزل دونده اي است كه هميشه پس از سپيد دوم مي شود " چيست؟


صفر بيگي : شعر سپيد نياز امروز جامعه ي ماست.هنوز عمر زيادي از اين قالب نوپاي شعر فارسي نگذشته و سير تكاملي خويش را همچنان ادامه مي دهد. غزل نيز راهي هزارساله را در ادبيات فارسي پيموده و در طول قرون و اعصار گذشته با فرهنگ مردم اين سامان پيوند خورده و به مدد انفاس قدسي شاعراني چون حافظ، مولانا و سعدي ، جنبه هاي ديني و عرفاني به خود گرفته است.شعري كه تاريخ مصرف نداشته باشد با زمان نيز جلو مي رود و هيچ گاه كهنه نمي شود به نظر من قالب تاثير چنداني در ماندگاري يا عدم ماندگاري يك شعر ندارد . همواره گوشي براي شنيدن هست، اگر حرفي براي گفتن باشد.

 

مهر : نظرشما در باره تاثير زبان عوام بر غزل امروز چيست؟

صفر بيگي : اين يك واقعيت است كه رويكردي كه امروزه شاعران جوان ما دارند استفاده از زبان گفتار در غزل است كه البته افراط و تفريط هايي در اين زمينه صورت گرفته است.
غزل مدرن، غزل پست مدرن، فراغزل،غزل فرم و.. عناويني هستند كه هر كدام تلاش شعراي جوان را براي نوآوري نشان مي دهند كه هر يك محاسن و معايب خاص خود را دارند.اشتراكي كه بين همه ي آنها وجود دارد نو كردن زبان و رساندن آن به مرز زبان گفتار است كه در اين عرصه توفيقاتي نيز به دست آمده است.
كاري كه به نظر من حافظ و سعدي انجام داده اند امروزه با لغات و اصطلاحات امروزي در حال انجام است و يكي از علل مانايي غزل امروز استفاده از همين زبان است. البته شعر امروز جوان ما و مخصوصا غزل نياز به آسيب شناسي دارد كه بايد از سوي منتقدين منصف مورد نقد و بررسي عالمانه قرار بگيرد.

 

مهر : نظر شما درباره رابطه صنعت نشر و ادبيات در ايران چيست؟

اشتهاي خيل زيادي از شعرا و نويسندگان جوان براي اشتهار ، از ديگر مسائلي است كه چاپ كتاب را با دشواري مواجه كرده است

صفر بيگي : وضعيت نشر در ايران بيشتر به تراژدي شبيه است . متاسفانه بازار نشر به سمت دكان داري سوق پيدا كرده است. اشتهاي خيل زيادي از شعرا و نويسندگان جوان براي اشتهاراز ديگر مسائلي است كه چاپ كتاب را با دشواري مواجه كرده است. البته در اين ميان ناشران منصفي پيدا مي شوند كه دغدغه اي جز خدمت به فرهنگ اين سرزمين ندارند. متاسفانه جامعه و مخصوصا جوانان به كتابخواني و فرهنگ مطالعه توجهي نشان نمي دهند و همين امر مخاطبين صنعت نشر را به تعدادي افراد خاص تقليل داده است.شمارگان پايين چاپ كتاب در ايران كه مهد تمدن و فرهنگ است به هيچ مجه قابل توجيه نيست. تازه همين تعداد اندك نيز با مرارت و خون دل خوردن به دست مخاطب مي رسد.
البته اين وضعيت در شهرستانها بغرنج تر و حاد تر استكه اميد است چاره اي براي آن انديشيده شود.

مهر : جايگاه پست مدرنيسم در ادبيات ايران كجاست؟
 
صفر بيگي : تئوري زدگي و تئوري سازي از بيماريهايي است كه گريبان عده اي را گرفته و آنان را سخت به خود مشغول كرده است.
پست مدرنيسم و ديگر تئوري هايي كه جنبه  وارداتي به خود گرفته اند نمي توانند بر ادبيات فارسي تطبيق داده شوند. تئوري بايد از دل فرهنگ و ادبيات خود ما بيرون بيايد نه اينكه ما ادبياتمان را بر بر مبناي تئوري هاي وارداتي سوار كنيم.
اين موجها هراز چند گاهي سر بر مي آورند و پس از مدتي نيز فروكش مي كنند.به نظر مي رسد حداقل در عرصه شعر، پست مدرنيسم نسخه مناسبي براي ادبيات ايران نباشد.

*****************

شعري از جليل صفر بيگي :

ما نيز آدميم بلا نسبت شما ...


بعد از سلام ، عرض شود خدمت شما
ما نيز آدميم بلانسبت شما

باور كنيد باز همين چند لحظه پيش
با عشق باز بود سر صحبت شما

اما هنوز هم كه هنوز است به دلم
سر مي زند زني به قد و قامت شما

انگار سالهاست كه كوچيده اي و ما
بر دوش مي كشيم غم غربت شما

ما درد خويش را به خدا هم نگفته ايم
تا نشكنيم پيش كسي حرمت شما

من بيش از اين مزاحم وقتت نمي شوم
بانو  خدا  زياد  كند  عزت  شما 

کد خبر 97717

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha