پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۶ مرداد ۱۳۸۳، ۸:۱۹

يك ماه و اندي از نهضت فرهنگي تابستان گذشت ...

غربت برنامه هاي فرهنگي و هنري در كوچه هاي دولت آباد

غربت برنامه هاي فرهنگي و هنري در كوچه هاي دولت آباد

خبرگزاري " مهر" - گروه فرهنگ و ادب : تقويت فرهنگ عمومي و اهتمام در گسترش آن از دغدغه هاي مهم اهالي قلم و انديشه در سالهاي اخير است ، اما موضوعي كه اين روزها به صورت برجسته تري مطرح و حائز اهميت ويژه است ، گرايش نسل جوان و نوجوان به كتاب و مطالعه و تلاش در جهت غنا بخشي اوقات فراغت آنها در تعطيلي تابستانه است ، گزارشي كه مي خوانيد ، همين موضوع را دربر گرفته و محصول حضور يك روزه خبرنگار مهر در مناطق جنوبي تهران است .

اينجا فرهنگسراست ... بفرمائيد !

محوطه يكي از فرهنگسراهاي جنوب تهران را كه تعدادي از بانوان سالخورده در حال رفت و آمد هستند ، براي نقطه آغاز گزارش انتخاب مي كنم . هوا گرم است و حاشيه هايي كه در گوشه و كنار محوطه ازنيمچه سايه اي برخوردار هستند ، بيشتر مورد استقبال قرار مي گيرند... اينجا " فرهنگسراي ولا " ست.
در بيرون محوطه ، عبور و مرور بيشتري احساس مي شود ، خيل نوجوانان و جوانان كه برخي از آنها را در طول يك ساعت ، مي توان چهار - الي پنج بار ديد! بدون اين كه كار خاصي انجام بدهند ، حسي دروني از آدم مي خواهد كه به جمعشان بروي و از آنها بخواهي كه مدتي از وقت خود را هم در خانه هاي فرهنگ ، فرهنگسراها ، كتابخانه ها ، محيط هاي فرهنگي و ورزشي و ... بگذرانند ، اما خيلي زود ، اين حس رنگ مي بازد ، وقتي عملا در برنامه ريزي هاي فرهنگي و تابستانه اي كه صورت گرفته ، دچار حيرت مي شوي !




انگاربرنامه ريزي هاي فرهنگي - هنري هم براي جوانان جنوب تهران ، بايد باسايرنقاط شهر تفاوت داشته باشد ؟! غفلت است يا موضوع ديگر، نمي دانم ! فقط  اين را مي توانم بگويم كه  محدوديت برنامه هايي كه در اين مناطق وجود دارد ، حتي فرصت تبليغ غيرمستقيم را نيزاز گوينده سلب مي كند ، ديگر چه رسد به اين كه مستقيما بخواهي دست يك جوان و نوجوان را بگيري و او را از پرسه هاي بيهوده در كوچه و خيابان منع كني و به يك خانه فرهنگ و فرهنگسرا بياوري ...

علي - بيست و يك ساله مي گويد : من و دوستانم به برنامه هاي تفريحي و ورزشي خيلي علاقه داريم ، اما در اينجا ، به جز چند برنامه كه ورزشي هم نيست ، برنامه جذابي وجود ندارد ، هر روز هم با اين گرما و مشكلات ديگري كه وجود دارد ، نمي توانم به فرهنگسراهاي ديگر درمناطق ديگر بروم ، راستش ، دوست ندارم پول توجيبي ام را صرفا براي كرايه ماشين هزينه كنم و ... 
بعد هم شروع مي كند به درد دل : " بچه كه بودم ، فكر مي كردم كه كار فرهنگي فقط كتاب خواندن است! حالا مي بينم كه اگر يك ساعت از عمرم را در سالن ورزشي بگذرانم ، يك ساعت هم در كلاس زبان و قصه نويسي وقت صرف كنم ، يايك فيلم سينمايي تماشا كنم ، كار فرهنگي كرده ام ، البته نمي خواهم بگويم كه " كتاب خواندن " را دوست ندارم.

يك نوجوان ديگر بدون مقدمه وارد بحث مي شود  و مي گويد : تا حالا توي اين فرهنگسرا ، چندين رئيس اومدن  و رفتن ! مگه شما نمي دونيد؟! 
بعد ادامه مي دهد : اگه همون روز اول ، رياست اينجا روقبول مي كردم ، اين طوري نمي شد ! ( اول خودش ، سپس همه مي خندند )   

جوانان ، مشتريان بازار فرهنگ      

معلم بازنشسته ساكن دولت آباد :   برنامه هاي فعلي مناسب افراد مسن است ، درفرهنگسراهاي  مناطق ديگر،آموزش رايانه وهمايش هاي ادبي و نمايش فيلم و اردوهاي تربيتي و ... تدارك ديده شده است .

ازهركسي درباره جوانان جنوب تهران سوال كنيد ، كمتر از پنج دقيقه ، هزار و يك نكته در اين زمينه برايتان حرف مي زند ، ممكن است در سراسر حرف هايش ، موضع انتقادي داشته باشد ، و يا كمي محتاطانه تر صحبت كند ، اما غيرممكن است كه بي انتقاد باشد ، درحالي كه وقتي حرف زعفرانيه و قيطريه و مناطق شمالي شهر به وسط مي آيد ، وضع تغيير مي كند !
اگر قرار است كتابخانه مجهزي ساخته و آماده شود ، خيلي زود جاهاي ديگري ، غيراز مناطق جنوبي تهران كانديدا مي شود و ... در حالي كه وقتي نسبت به فرهنگ و كتاب و ادبيات و ... بي تفاوتي وجود داشته باشد ، سراسر شهر مبتلابه خواهد بود.
اين واقعيتي است كه متاسفانه كمتر به آن فكر مي شود.

معيري - معلم بازنشسته آموزش و پرورش كه در منطقه 20 سكونت دارد
،  در اين زمينه اظهار مي دارد : انگار براي تابستان جوانان و نوجوانان اين منطقه ، ازسوي سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران اصولا فكري نشده است ! در حالي كه اينجا برنامه هاي فرهنگي ، تفريحي ، علمي ، زيارتي و ... مشتري هاي پر و پا قرصي دارد...
اين معلم باز نشسته در ادامه مي گويد :  روزي كه فرهنگسراي ولا دراين منطقه تاسيس شد ، فكر كردم كه قرار است بار بزرگي از شانه خيلي ها برداشته شود ،  مشخصا پدران و مادراني كه به دلايل اقتصادي نمي توانند سالي يكي - دو بار - فرزندان خود را به سفر ببرند و يا آنها را در كلاس هاي ورزشي و فرهنگي و ... اسم نويسي كنند ، اما متاسفانه اين اتفاق نيافتاد و درحال حاضر ، برنامه هاي اينجا فرزندان ما را جذب نمي كند.
وي مي گويد : چند برنامه اي هم كه هست ، بيشتر مناسب بزرگترها و افراد مسن است تا جوانان و نوجوانان . در صورتي كه در برخي فرهنگسراهاي ديگر شهربرنامه هايي مانند  آموزش هاي رايانه اي و همايش هاي ادبي و نمايش فيلم و اردوهاي تربيتي و ... تدارك ديده شده است.
معيري با تاكيد بر لزوم آموزش معارف اسلامي و عقيدتي به جوانان و نوجوانان مي گويد : وجود مراكز فعال در اين زمينه و استادان وكارشناسان مجرب ، مي تواند خيلي تاثيرگذار باشد ، خود اين موضوع ، ايجاد جذابيت مي كند و به قول قديمي ها : " خود راه بگويدت كه چون بايد رفت ... " 


خيمه هاي آسماني در زمين افراشتند ...

ايام ، " ايام مقدس فاطميه " بود  و در هرنقطه از شهر  ، همه چيز تو را به سمتي عطرانگيز و روحاني فرا مي خواند ،  كمتر دلي است كه بعد از شنيدن نام دختر بزرگوار حضرت رسول ( ص ) فاطمه زهرا ( س ) و سوگ سترگش ، نشكند و صداي شكستنش به گوش تو نرسد .
آنجا هم دلها عزاداربود  و بغض ها در گلو.
به غرفه هاي مذهبي ، كه  زمزمه گاه اهل ايمان و محبت اهل بيت ( ع ) است ، وارد شدم ، بانوان را در بازديد ازاين غرفه ها،  در رتبه برترديدم.

اكرم هادي پور- دانشجو به خبرنگار " مهر" مي گويد : شنيده ام كه در فرهنگسراهاي ديگر ، جلسات مذهبي و عصر شعر برگزار شده و شاعران و نويسندگان ، درباره حضرت زهرا ( س ) شعرخواني و قصه خواني داشته اند ، اما دراينجا برنامه اي با اين موضوعات برگزار نشد ، سوال كرديم ، پاسخ قانع كننده اي داده نشد و ...    
اين دانشجو تصريح مي كند : در يك فرهنگسرا يا خانه فرهنگ ، كه مكاني عمومي است ، بايد رشته هاي مختلف فرهنگي ، هنري و ورزشي پيش بيني شود و به پرورش استعدادها توجه بيشتري گردد، البته خود من تا به حال ، فرصت زيادي پيدا نكرده ام كه به اينجا بيايم ، اما اكنون هم كه آمده ام ، برنامه قابل توجهي جذبم نمي كند.

يك خانم خانه دار مي گويد :  خواهش مي كنم توي روزنامه تان بنويسيد كه در دولت آباد ، خبري از نهضت فرهنگي تابستان نيست.
مي پرسم : پس چرا خود شما به اينجا ( فرهنگسرا ) آمده ايد ؟

يك خانم خانه دار : در جواب من گفته اند پيشنهادات خود را بنويسيد ، براي سالهاي بعد ، برنامه ريزي مي كنيم ، البته شايد بودجه ندارند! 

جواب مي دهد : از ما گذشته است ... به فكر جوانترها باشند ، من مطمئنم فقط با فرهنگسازي مي شود به يك نوجوان گفت كه سيگار نكش ، دروغ نگو و تن پرور نباش .... ، بودجه فرهنگي كشور بايد براي فرهنگسازي هزينه شود ، چرا در اين منطقه فيلم نمايش نمي دهند ؟ كلاس كامپيوتر داير نمي كنند ؟ از طراحي و نقاشي و ادبيات ، خبري نيست؟
باز هم مي پرسم : در خانه هاي فرهنگ چي ؟
پاسخ مي دهد : آنجا هم آسمان همين رنگ است ...
مي گويم : چرا با مسئولين فرهنگسرا صحبت نكرده ايد؟
مي گويد : در جواب من گفته اند پيشنهادات خود را بنويسيد ، براي سالهاي بعد ، برنامه ريزي مي كنيم ، البته شايد بودجه ندارند!

*** 

فكر نمي كردم كه به اين زودي بتوانم گزارش خود را تكميل كنم! البته اين موضوع را دليلي براي نرفتن به خانه هاي فرهنگ اين منطقه نمي دانم ، اگر چه درباره وضعيت آنها هم حرف هايي از سوي مردم گفته شد ، اما پذيرش آنها بدون حضور در محل ، منطقي نيست ، بايد  روزي هم به آنجا بروم  ، شايد همين فردا ... راستي چند روز از تابستان 83 باقي است؟!
کد خبر 98230

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha