پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۶ مرداد ۱۳۸۳، ۱۰:۴۴

يك ماه و اندي از نهضت فرهنگي تابستان گذشت ...

غربت برنامه هاي فرهنگي و هنري در كوچه هاي دولت آباد

غربت برنامه هاي فرهنگي و هنري در كوچه هاي دولت آباد

خبرگزاري " مهر" - گروه فرهنگ و ادب : تقويت فرهنگ عمومي و اهتمام در گسترش آن از دغدغه هاي مهم اهالي قلم و انديشه در سالهاي اخير است ، اما موضوعي كه اين روزها به صورت برجسته تري مطرح و حائز اهميت ويژه است ، گرايش نسل جوان و نوجوان به كتاب و مطالعه و تلاش در جهت غنا بخشي اوقات فراغت آنها در تعطيلي تابستانه است ، گزارشي كه مي خوانيد ، همين موضوع را دربر گرفته و محصول حضور يك روزه خبرنگار مهر در مناطق جنوبي تهران است .

اينجا فرهنگسراست ... بفرمائيد !

محوطه يكي از فرهنگسراهاي جنوب تهران را كه تعدادي از بانوان سالخورده در حال رفت و آمد هستند ، براي نقطه آغاز گزارش انتخاب مي كنم . هوا گرم است و حاشيه هايي كه در گوشه و كنار محوطه ازنيمچه سايه اي برخوردار هستند ، بيشتر مورد استقبال قرار مي گيرند... اينجا " فرهنگسراي ولا " ست.
در بيرون محوطه ، عبور و مرور بيشتري احساس مي شود ، خيل نوجوانان و جوانان كه برخي از آنها را در طول يك ساعت ، مي توان چهار - الي پنج بار ديد! بدون اين كه كار خاصي انجام بدهند ، حسي دروني از آدم مي خواهد كه به جمعشان بروي و از آنها بخواهي كه مدتي از وقت خود را هم در خانه هاي فرهنگ ، فرهنگسراها ، كتابخانه ها ، محيط هاي فرهنگي و ورزشي و ... بگذرانند ، اما خيلي زود ، اين حس رنگ مي بازد ، وقتي عملا در برنامه ريزي هاي فرهنگي و تابستانه اي كه صورت گرفته ، دچار حيرت مي شوي !




انگاربرنامه ريزي هاي فرهنگي - هنري هم براي جوانان جنوب تهران ، بايد باسايرنقاط شهر تفاوت داشته باشد ؟! غفلت است يا موضوع ديگر، نمي دانم ! فقط  اين را مي توانم بگويم كه  محدوديت برنامه هايي كه در اين مناطق وجود دارد ، حتي فرصت تبليغ غيرمستقيم را نيزاز گوينده سلب مي كند ، ديگر چه رسد به اين كه مستقيما بخواهي دست يك جوان و نوجوان را بگيري و او را از پرسه هاي بيهوده در كوچه و خيابان منع كني و به يك خانه فرهنگ و فرهنگسرا بياوري ...

علي - بيست و يك ساله مي گويد : من و دوستانم به برنامه هاي تفريحي و ورزشي خيلي علاقه داريم ، اما در اينجا ، به جز چند برنامه كه ورزشي هم نيست ، برنامه جذابي وجود ندارد ، هر روز هم با اين گرما و مشكلات ديگري كه وجود دارد ، نمي توانم به فرهنگسراهاي ديگر درمناطق ديگر بروم ، راستش ، دوست ندارم پول توجيبي ام را صرفا براي كرايه ماشين هزينه كنم و ... 
بعد هم شروع مي كند به درد دل : " بچه كه بودم ، فكر مي كردم كه كار فرهنگي فقط كتاب خواندن است! حالا مي بينم كه اگر يك ساعت از عمرم را در سالن ورزشي بگذرانم ، يك ساعت هم در كلاس زبان و قصه نويسي وقت صرف كنم ، يايك فيلم سينمايي تماشا كنم ، كار فرهنگي كرده ام ، البته نمي خواهم بگويم كه " كتاب خواندن " را دوست ندارم.

يك نوجوان ديگر بدون مقدمه وارد بحث مي شود  و مي گويد : تا حالا توي اين فرهنگسرا ، چندين رئيس اومدن  و رفتن ! مگه شما نمي دونيد؟! 
بعد ادامه مي دهد : اگه همون روز اول ، رياست اينجا روقبول مي كردم ، اين طوري نمي شد ! ( اول خودش ، سپس همه مي خندند )   

جوانان ، مشتريان بازار فرهنگ      

معلم بازنشسته ساكن دولت آباد :   برنامه هاي فعلي مناسب افراد مسن است ، درفرهنگسراهاي  مناطق ديگر،آموزش رايانه وهمايش هاي ادبي و نمايش فيلم و اردوهاي تربيتي و ... تدارك ديده شده است .

ازهركسي درباره جوانان جنوب تهران سوال كنيد ، كمتر از پنج دقيقه ، هزار و يك نكته در اين زمينه برايتان حرف مي زند ، ممكن است در سراسر حرف هايش ، موضع انتقادي داشته باشد ، و يا كمي محتاطانه تر صحبت كند ، اما غيرممكن است كه بي انتقاد باشد ، درحالي كه وقتي حرف زعفرانيه و قيطريه و مناطق شمالي شهر به وسط مي آيد ، وضع تغيير مي كند !
اگر قرار است كتابخانه مجهزي ساخته و آماده شود ، خيلي زود جاهاي ديگري ، غيراز مناطق جنوبي تهران كانديدا مي شود و ... در حالي كه وقتي نسبت به فرهنگ و كتاب و ادبيات و ... بي تفاوتي وجود داشته باشد ، سراسر شهر مبتلابه خواهد بود.
اين واقعيتي است كه متاسفانه كمتر به آن فكر مي شود.

معيري - معلم بازنشسته آموزش و پرورش كه در منطقه 20 سكونت دارد
،  در اين زمينه اظهار مي دارد : انگار براي تابستان جوانان و نوجوانان اين منطقه ، ازسوي سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران اصولا فكري نشده است ! در حالي كه اينجا برنامه هاي فرهنگي ، تفريحي ، علمي ، زيارتي و ... مشتري هاي پر و پا قرصي دارد...
اين معلم باز نشسته در ادامه مي گويد :  روزي كه فرهنگسراي ولا دراين منطقه تاسيس شد ، فكر كردم كه قرار است بار بزرگي از شانه خيلي ها برداشته شود ،  مشخصا پدران و مادراني كه به دلايل اقتصادي نمي توانند سالي يكي - دو بار - فرزندان خود را به سفر ببرند و يا آنها را در كلاس هاي ورزشي و فرهنگي و ... اسم نويسي كنند ، اما متاسفانه اين اتفاق نيافتاد و درحال حاضر ، برنامه هاي اينجا فرزندان ما را جذب نمي كند.
وي مي گويد : چند برنامه اي هم كه هست ، بيشتر مناسب بزرگترها و افراد مسن است تا جوانان و نوجوانان . در صورتي كه در برخي فرهنگسراهاي ديگر شهربرنامه هايي مانند  آموزش هاي رايانه اي و همايش هاي ادبي و نمايش فيلم و اردوهاي تربيتي و ... تدارك ديده شده است.
معيري با تاكيد بر لزوم آموزش معارف اسلامي و عقيدتي به جوانان و نوجوانان مي گويد : وجود مراكز فعال در اين زمينه و استادان وكارشناسان مجرب ، مي تواند خيلي تاثيرگذار باشد ، خود اين موضوع ، ايجاد جذابيت مي كند و به قول قديمي ها : " خود راه بگويدت كه چون بايد رفت ... " 


خيمه هاي آسماني در زمين افراشتند ...

ايام ، " ايام مقدس فاطميه " بود  و در هرنقطه از شهر  ، همه چيز تو را به سمتي عطرانگيز و روحاني فرا مي خواند ،  كمتر دلي است كه بعد از شنيدن نام دختر بزرگوار حضرت رسول ( ص ) فاطمه زهرا ( س ) و سوگ سترگش ، نشكند و صداي شكستنش به گوش تو نرسد .
آنجا هم دلها عزاداربود  و بغض ها در گلو.
به غرفه هاي مذهبي ، كه  زمزمه گاه اهل ايمان و محبت اهل بيت ( ع ) است ، وارد شدم ، بانوان را در بازديد ازاين غرفه ها،  در رتبه برترديدم.

اكرم هادي پور- دانشجو به خبرنگار " مهر" مي گويد : شنيده ام كه در فرهنگسراهاي ديگر ، جلسات مذهبي و عصر شعر برگزار شده و شاعران و نويسندگان ، درباره حضرت زهرا ( س ) شعرخواني و قصه خواني داشته اند ، اما دراينجا برنامه اي با اين موضوعات برگزار نشد ، سوال كرديم ، پاسخ قانع كننده اي داده نشد و ...    
اين دانشجو تصريح مي كند : در يك فرهنگسرا يا خانه فرهنگ ، كه مكاني عمومي است ، بايد رشته هاي مختلف فرهنگي ، هنري و ورزشي پيش بيني شود و به پرورش استعدادها توجه بيشتري گردد، البته خود من تا به حال ، فرصت زيادي پيدا نكرده ام كه به اينجا بيايم ، اما اكنون هم كه آمده ام ، برنامه قابل توجهي جذبم نمي كند.

يك خانم خانه دار مي گويد :  خواهش مي كنم توي روزنامه تان بنويسيد كه در دولت آباد ، خبري از نهضت فرهنگي تابستان نيست.
مي پرسم : پس چرا خود شما به اينجا ( فرهنگسرا ) آمده ايد ؟

يك خانم خانه دار : در جواب من گفته اند پيشنهادات خود را بنويسيد ، براي سالهاي بعد ، برنامه ريزي مي كنيم ، البته شايد بودجه ندارند! 

جواب مي دهد : از ما گذشته است ... به فكر جوانترها باشند ، من مطمئنم فقط با فرهنگسازي مي شود به يك نوجوان گفت كه سيگار نكش ، دروغ نگو و تن پرور نباش .... ، بودجه فرهنگي كشور بايد براي فرهنگسازي هزينه شود ، چرا در اين منطقه فيلم نمايش نمي دهند ؟ كلاس كامپيوتر داير نمي كنند ؟ از طراحي و نقاشي و ادبيات ، خبري نيست؟
باز هم مي پرسم : در خانه هاي فرهنگ چي ؟
پاسخ مي دهد : آنجا هم آسمان همين رنگ است ...
مي گويم : چرا با مسئولين فرهنگسرا صحبت نكرده ايد؟
مي گويد : در جواب من گفته اند پيشنهادات خود را بنويسيد ، براي سالهاي بعد ، برنامه ريزي مي كنيم ، البته شايد بودجه ندارند!

*** 

فكر نمي كردم كه به اين زودي بتوانم گزارش خود را تكميل كنم! البته اين موضوع را دليلي براي نرفتن به خانه هاي فرهنگ اين منطقه نمي دانم ، اگر چه درباره وضعيت آنها هم حرف هايي از سوي مردم گفته شد ، اما پذيرش آنها بدون حضور در محل ، منطقي نيست ، بايد  روزي هم به آنجا بروم  ، شايد همين فردا ... راستي چند روز از تابستان 83 باقي است؟!
کد خبر 98341

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha