پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲۵ آبان ۱۳۸۸، ۱۷:۲۹

پورحسن:

معیار معناداری ویتگنشتاین به ایمان‌گرایی مسیحی نزدیک است

معیار معناداری ویتگنشتاین به ایمان‌گرایی مسیحی نزدیک است

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، معیار ویتگنشتاین را به ایمان‌گرایی مسیحی نزدیک‌تر دانست و گفت: مسئله زبان دین و خدا قطعاً برای ویتگنشتاین مسئله ای مهم بوده اما او خدای متافیزیکی و سخن گفتن از این نوع خدا را بی‌معنا می‌داند.

دکتر قاسم پورحسن در نخستین نشست مجموعه "درسگفتارهایی در فلسفه دین" که پیش از ظهر امروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، درباره "نسبت میان زبان دین و نظریه عمق نفوذ؛ مطالعه ای در نقش و کارکرد زبان دین در زندگی و تئوری صور حیات براساس فلسفه ویتگنشتاین متأخر" پرداخت.

وی  به مقدمه رساله تراکتاتوس ویتگنشتاین اشاره کرد و گفت: ویتگنشتاین می‌کوشد تا حدود زبان را مشخص کرده و توانایی آن را توصیف نماید و می‌گوید به جای اینکه دامنه عقل یا روان را مشخص کنیم، مرزهای زبان را تعیین کنیم. ببینیم زبان ما تا کجا می تواند سخن بگوید و مقصود ما را بیان کند؟ آیا با این ابزار زبانی می توانیم درباره هرچیزی سخن بگوییم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه ویتگنشتاین از سه اصطلاح «معنادار»،«بی معنا» و «مهمل» بهره می جوید، افزود: تا پیش از ویتگنشتاین رویکردهای گوناگونی درباره معناداری و و بی معنایی زبان دین تکوین یافت. سه مدل ازاین رویکردها مربوط به دوره کلاسیک و یا سنتی است که تمام آنها در قلمرو معناداری زبان دین پدید آمدند.

وی به تشریح این سه رویکرد پرداخت و گفت: الهیات سلبی که با نگره های آغازین افلاطون در فالیرروس و تیمائوس و جمهوریت ظهور یافته و با آرا افلوطین در تاسوعات به اوج می رسد. دومین مدل، رویکرد اشتراک لفظی و معنوی است که با نقد الهیات سلبی آغاز و تا زمان آکوئیناس ادامه یافت و سومین مدل، الهیات تمثیلی (اسنادی و تناسبی) آکوئیناس است که تا دهه دوم سده بیستم رویکرد مسلط محسوب می شد.

دکتر پورحسن به تشریح سه رویکرد دوره جدید یعنی پوزیتیویسم منطقی، ابطال پذیری و مدل بازی های زبانی پرداخت و گفت: پوزیتیویسم منطقی که اعضای حلقه وین و از جمله ویتگنشتاین و تراکتاتوس او در واکنش به ایدئالیسم مک تاگرت و برادلی ظهور یافت و معناداری زبان را تحت تاثیر دو راهی هیوم به زبان علم و زبان تحلیلی فروکاست. دومین رویکر، ابطال پذیری است که محدوده باریک اثبات پذیری را نقد و معناداری را به نشان دادن و اثبات کذب قضیه منوط کرد. سرچشمه اولیه ابطال پذیری سه عبارت اساسی ویتگنشتاین در تراکتاتوس است که مهم نشان دادن صدق نیست بلکه اثبات طرف کذب آن و تکذیب آن است.

وی به رویکرد سوم که مدل بازی های زبانی و پیوند آن با صورت حیات و جریان زندگی ویتگنشتاین است اشاره کرد و افزود: پرسش اساسی او این است که زبان که امری بیرونی (و نه درونی) و اجتماعی است باید در پیوند با بازی، معنایش ظهور یابد. او تاکید دارد که کلمات و واژه ها به خودی خود معنا ندارند بلکه معنای آن به وسیله کل زمینه، کنش ها و اعمال اثبات می شود لذا «کلمات در  متن زندگی، و صور حیات Forms of life معنا می یابند. گرچه نظریه بازی های زبانی فوق العاده موثر بوده اما خود اوبا هیچ شیوه نظام مندی آن را تدوین یا توسعه نداد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: ویتگنشتاین در پژوهش ها معتقد است که نباید پرسید زبان دین معنا دارد یا خیر؟ بلکه باید پرسید: آیا زبان دینی به چیزی اشاره دارد یا خیر؟ اما در پژوهش ها پرسش اساسی ویتگنشتاین این است که زبان دین چگونه بر معنایی دلالت می کند؟ وی معتقد است که باید « به زمین ناهموار باز گردیم» یعنی تئوریزه کردن زبان و فهم سنتی از زبان یعنی تصویری بودن واقعیت در زبان به مشکلات لاینحل می انجامد و تنها با بازگشت کلمات و زبان به جریان زندگی قابل حل اند.

وی با بیان اینکه مسئله زبان دین و خدا قطعاً برای ویتگنشتاین مسئله ای مهم بوده اما او خدای متافیزیکی و سخن گفتن از این نوع خدا را بی معنا می داند، افزود: ویتگنشتاین می گوید زبان در این حوزه به تعطیلی رفته و هیچ نمی تواند سخن بگوید. وی حوزه غایت زندگی را امور نشان دادنی دانسته که با جریان زندگی و نحوه معیشت فرد در پیوند است و بازی های زبانی انواع فراوانی دارند و زبان همچون زندگی متنوع است.

دکتر پورحسن تصریح کرد: هر فرد به باور ویتگنشتاین باید در صورت خاصی از حیات شرکت جوید یا با آن همدلی کند تا معنای زبان ویژه آن صورت خاص را درک کند. هرچه این شراکت و همدلی عمیق تر باشد معنای آن نیرومندتر و عمیق تر است.از این رو نمی توانیم خارج از چنین فعالیتی قرار گیریم و درباره آن زبان داوری کنیم یا قانونی را برای داوری آن وضع کنیم. گرچه وی می گوید ارایه تعریف دقیق و جامع برای اصطلاح «بازی» دشوار است و ذات مشترکی میان بازی ها وجود ندارد اما تصریح می کند که نمی توان به زبان خصوصی باور داشت.

وی افزود: ویتگنشتاین از شباهت خانوادگی و رشته های مختلف یک طناب برای بیان مراد خود سود می جوید و نتیجه می گیرد که که زبان امری بیرونی، همگانی و اجتماعی است. باید معانی واژه ها را از طریق کاربرد آنها در صورت حیات فراگیریم.

دکتر پورحسن با بیان اینکه بسیاری این رهیافت را الگوی مهم فهم در زبان دانستند که نتایج حیاتی برای زبان دینی داشت، یادآور شد: مهمترین نقیصه این دیدگاه، نقدناپذیری آن است چون هر صورت حیات، منطق خاص خود را دارد که نمی توان آن را بررسی یا نقد کرد. هر شیوه ای از گفتار چنان است که باید باشد، زیرا هر شیوه معیار خود را دارد لذا هر شکلی از گفتار معیار خاصی برای خردپذیری یا خردگریزی، فهم پذیری یا فهم گریزی و بالاخره درستی و واقعیت یا نادرستی و غیرواقعیت دارد.

کد خبر 984656

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha