ریشه مکتب انگلیسی را در سنت خردگرایی در روابط بین الملل میدانند. در واقع بر اساس نظر مارتین وایت میتوان سه سنت نظری را در روابط بین الملل تشخیص داد که عبارتند از: واقعگرایی یا سنت ماکیاولی، انقلابیگری یا سنت کانتی، و خردگرایی یا سنت گروسیوسی که راهی میانه در بین دو سنت نخست محسوب میشود.
این سنت سوم در عین پذیرش ماهیت آنارشیک روابط بین الملل (مانند واقعگرایان)، بر اجتماعی بودن روابط و وجود اهداف و هنجارهای مشترک و همکاری میان دولتها تاکید دارد (مانند آرمانگرایان) و دگرگونی در روابط بین الملل را ممکن اما دشوار میداند.
به عبارت دیگر این رویکرد در مورد امکان تغییر و دگرگونی نه مانند واقعگرایان بدبین است و نه خوش بینی آرمان گرایان را دارد.
مکتب انگلیسی تاکید بر جامعه بین الملل دارد و نه نظام بین الملل
در اندیشههای مکتب انگلیسی یا نظریه جامعه بین المللی، بحث هستی شناسی به صراحت مطرح نشده است ولی میتوان با استناد به مطالعات و مواضع مکتب انگلیسی، نوعی بینش هستیشناختی مستتر در آن را در مورد سرشت نظام بین الملل و کنشگران آن استخراج کرد.
آنچه در سطحیترین بحث هستی شناختی مطرح میشود نگاه نظریه به واحد مطالعه است. آنچه در مورد مکتب انگلیسی جلب توجه میکند تاکید بر جامعه بین الملل به جای نظام بین الملل است. نظام بین الملل به مجموعهای از دولتها اشاره دارد که در تماس با یکدیگرند و تعامل آنها با یکدیگر به حدی است که هر یک از آنها در محاسبات خود رفتار دیگری را نیز مد نظر قرار دهد.
دولتها در روابطشان با یکدیگر خود را مقید به مجموعهای مشترک از قواعد تصور میکنند
این تعاملات میتوانند مستقیم یا غیر مستقیم و از طریق یک طرف ثالث باشند. در مقابل، جامعه بین الملل یا جامعه مرکب از دولتها در شرایطی وجود دارد که گروهی از دولتها، با آگاهی از برخی منافع مشترک و ارزشهای مشترک، به یک جامعه شکل دهند، به این معنا که در روابطشان با یکدیگر خود را مقید به مجموعهای مشترک از قواعد تصور کنند، و در کارکرد نهادهای مشترک سهیم باشند.
این برداشت اجتماعی از روابط میان دولتها به وضوح با برداشت واقعگرایان که کم و بیش قائل به وجود نوعی وضعیت شبیه به وضعیت طبیعی در روابط بین الملل هستند، تفاوت دارد و همراه با تاکید بر وجود ارزشها، هنجارها، قواعد، و نهادهای مشترک است.
در آثار مکتب انگلیسی خصوصا هدلی بول این برداشت دیده میشود که معنا و تفاسیر جامعه بینالمللیاند که به این جامعه قوام میبخشند.
دولتها در جامعهای از دولتها قرار دارند که شامل ارزشها، قواعد، و نهادهاست
برای مکتب انگلیسی، کانون یا هسته مرکزی موضوع روابط بینالملل فهم بیناذهنی و نیت کنشگرانی است که نظریهپردازان میکوشند آنها را بفهمند. مکتب انگلیسی تاکید دارد که دولتها در جامعهای از دولتها قرار دارند که شامل ارزشها، قواعد، و نهادهایی است که دولتها عمدتا آنها پذیرفتهاند و امکان کارکرد نظام دولتی را میدهند.
آنچه به نظم در قلمرو بینالمللی قوام میبخشد هنجارهای مربوط به قراداد و حفظ قول یا وفای به عهدند. سیاست بین الملل مستقل از فهم کنشگرانی که آن را میسازند نیست. مفاهیم نظری به دلیل همین توجه به رویههای بیناذهنی و قواعد رفتاری مشترک میان دولتهاست که هیچگاه از معنایی که در جهان عملی و پویای گفتمان دیپلماتیک دارند، فراتر نمیرود.
در مفهوم جامعه بین المللی دولتها به عنوان اعضای این جامعه قلمداد میشوند و روابط میان حاکمان است که به جامعه بینالملل شکل میدهد. بول با تمایز میان جامعه بینالملل و نظام بینالملل در صدد است که در نظام بینالملل فقط تماس و تعامل میان دولتها وجود دارد، اما در جامعه بینالملل تکالیف متقابلی وجود دارد.
شاید یکی از مهمترین نشانههای توجه مکتب انگلیسی به این امر در برداشت مثبت هدلی بول از نظریه کارل دویچ در مورد بنیان شکلگیری جامعه امنیتی کثرتگرا دیده شود. بول اشاره میکند که نگاه کارل دویچ به اجتماع سیاسی به عنوان بنیان انسجام و تداوم این نوع اجتماعات را میتوان متضمن مدلولاتی برای شکل گرفتن یک نظریه عمومی روابط بینالملل دانست.
نظر شما