پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۱ مرداد ۱۳۸۳، ۱۲:۰۷

تحليلي از استراتژي آمريكا در منطقه

ريشه تحولات عراق كجاست؟

خبرگزاري مهر: اظهارات برخي مقامات دولت موقت عراق و برخي تحولات ديگر، ضرورت نگاهي عميق تر را به سمت و سوي واقعي آنچه در سرزمين اسلامي همسايه مي گذرد، تاكيد مي كند و چه بهتر است كه ما به جاي گم شدن و انفعال و پاسخگويي در برابر سخنان افراد حقيري چون حازم الشعلان (كه نزد ملت عراق هم پيشاني او ممهور به مهر جرثومگي و خيانت است)، معيار واكنش خود را با "ريشه شناسي تحولات عراق، متناسب با علت اصلي اين رويدادها و استراتژي امريكا تنظيم كنيم.

1- روند تحولات عراق، اصالتا بخشي از پازل منطقه اي امريكا براي تغيير هندسه عقيدتي و حكومتي منطقه به نفع اهداف راهبردي كاخ سفيد است. پازلي كه كاملاٌ با هماهنگي اسراييل و حتي در غيبت اطلاعاتي اتحاديه اروپا در حال جلو رفتن است و دامنه آن از فلسطين اشغالي تا تركيه، از شمال آفريقا تا يمن و عربستان و همين طور از پاكستان  و افغانستان تا حاشيه شمالي خزر را در بر مي گيرد. يعني سطح محصور يك لوزي به مختصات فلسطين ، عربستان، افغانستان و نقطه كانوني آسياي ميانه در شمال خزر. استراتژيست هاي كاخ سفيد در تعريف دو دهه اخير خود تسلط بر اين منطقه را، تسلط بر جهان آينده دانسته اند، سلطه اي كه صد البته سايه خود را بر روسيه نيز تحميل خواهد كرد.
2- تامين دراز مدت منافع آمريكا در گرو ناآرام بودن اين منطقه و از جمله اكنون ، ناآرام بودن عراق است. با اين فرض، هر گونه سوگيري قدرت هاي منطقه اي به ثبات، تهديد منافع امريكا است و لذا كاخ سفيد هرگز اجازه ثبات و همكاري منطقه اي را نخواهد داد. ملاحظه دوباره بر آنچه در لوزي مذكور مي گذرد، آشكار مي سازد كه نا امني سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به انحاي مختلف در سراسر آن وجود دارد، در حالي كه سر اصلي طناب اين ناآرامي ها دست آمريكا است. از سوي ديگر، ايالات متحده از هر گونه شكل گيري اتحاد استراتژيك بين ملت هاي منطقه جلوگيري خواهد كرد و فشار شديد و تهديد سران تركيه توسط امريكا طي روزهاي اخير براي صرف نظر از توافقات بلند مدت و بنيادين با ايران نيز، در همين راستا قابل ارزيابي است.
3- قلب اين لوزي، جمهوري اسلامي ايران است. دشمن سازي عليه ايران، يعني يك ناامني و تزلزل درون منطقه اي، و امريكا از اين مساله استقبال خواهد كرد. پيرو همين انگيزه است كه فارغ از افرادي مثل صدام يا الشعلان و هر فرد ديگري، باقي ماندن خصومت بين عراق عليه ايران يك هدف استراتزيك  ديگر براي امريكا است.
4- فهم اين مساله براي مردم و دولتمردان عراق مهم است كه از ديدگاه كاخ سفيد منافع امريكا بر منافع عراق در منطقه ترجيح دارد و اساساٌ وقتي اشغالگري از ريشه با اعتقادات يك ملت مخالف است، نمي تواند خيرخواه آنان باشد!
     وقتي حمله امريكا به عراق شروع شد، آن را "تباني ديكتاتورها" ناميديم، چرا كه موضوعي چون سلاح كشتار جمعي بهانه اي بود تا در كنار نارضايتي و نفرت مردم عراق و منطقه از صدام، تنها فرصت لازم براي تسلط آمريكا بر عراق به صورت مستقيم به دست آيد.
     نمايشنامه اي بودن محاكمات صدام و عدم طرح بزرگ ترين جنايت او يعني حمله به ايران اسلامي و فرصت دادن امريكا به ظهور انديشه هاي بعثي در مسووليت هاي مهم دولت موقت عراق نشانه اي بر اين مهم است.
5- آرزوي ديرينه اسراييل حضور مستقيم نظامي و اطلاعاتي در منطقه بوده است و فرقي هم بين حاكميت نظامي آمريكا و اسراييل در هيچ منطقه اي نيست. اخباري مثل حضور اسراييلي ها در مناطق مختلف عراق، تماس آن ها با برخي سران اقوام عراقي، موضوع آزادي سفر متقابل عراقي ها و اسراييلي ها به كشور يكديگر و نهايتاٌ اين خبر را كه كاخ سفيد مسووليت هماهنگي حضور اسراييلي ها را به الشعلان (وزير دفاع موقت عراق) سپرده است، نمي توان ناديده گرفت.
در چنين وضعيتي كشور مهمي چون سوريه و لبنان كه در خط مقدم مبارزه با اسراييل اند، در محاصره كامل اطلاعاتي قرار مي گيرند.
6- از دير باز، تنوع قومي عين وحدت ملي عراق بوده است. از سوي ديگر تقويت واگرايي هاي قومي مثل مدل "فدراليزم قومي" از انديشه هاي قديمي استكبار در اين كشور بوده است. در حالي كه حتي در زمان صدام ملت عراق اين عامل يعني وحدت ملي را حفظ كردند، اين خطر وجود دارد كه ناپختگي، قدرت طلبي و تحريك پذيري و تطميع برخي سران اقوام عراقي توسط عوامل سيا، وحدت ملي عراق شكسته شود و حتي زمينه تجزيه اين كشور اسلامي را در آينده مهيا سازد.
7- دولت موقت عراق بايد بداند كه هرگونه فاصله گرفتن از دين در ساختارهاي حكومتي و قانوني، دقيقا به معني  فاصله گرفتن اين دولت از مردم عراق است. امريكا همين هدف را با ترويج انديشه هاي لائيك دنبال خواهد كرد.
8- آمريكا قطعا خيال واگذار كردن قدرت نظامي به دولت موقت عراق و ترك اين كشور را ندارد و اين مساله عملا هرگونه اعمال قدرت و استقلال مردم عراق و يا دولت اين كشور را نفي خواهد كرد.

دولتمردان عراق و كل منطقه بايد با چشمان باز به ارزيابي تحولات بنشينند و بدانند كه منافع ملي آن ها در گرو منافع مشترك است. 

(منبع: سرمقاله روزنامه جوان - شنبه 10/5/83)

کد خبر 99687

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha