دکتر منوچهر صانعی دره بیدی در گفتگو با خبرنگار مهر درپاسخ به این سؤال که چه ضرورتهایی ما را به سمت مطالعات میان رشته ای سوق داده اند ؟ گفت: یکی از ضرورتها مشکل تخصص گرایی است یعنی مثلاً جامعه شناس باید از علوم طبیعی خبر داشته باشد و فیزیکدانها هم باید از مسائل اجتماعی خبر داشته باشند. وگرنه هرکدام علمشان ناقص می شود یعنی ذهن در حالت تخصص محض یکطرفه بار می آید برای پرهیز از این مشکل معمولاً مطالعات میان رشته ای می گذارند برای اینکه کسانی که در یک زمینه علمی تخصص دارند با زمینه های دیگر آشنا بشوند.
وی افزود : مطلب دیگر اینکه وقتی ما ارتباط بین رشته های علمی را بدانیم بهتر می توانیم هماهنگی برقرار بکنیم بین اهداف عمومی فعالیتهای علمی و نتایج اجتماعی را که می خواهیم ، حالا هر علمی که باشد علوم انسانی باشد یا علوم طبیعی باشد وقتی که ما ارتباط علوم را با یکدیگر بدانیم می توانیم برنامه ریزی کنیم و نتایج مفیدتری بدست آوریم برای این در واقع مطالعات میان رشته ای اجتناب ناپذیر است.
استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی در مورد مهمترین مطالعات میان رشته ای حوزه فلسفه گفت: الان چیزی که رایج و متداول است مقایسه و تطبیق فلسفه اسلامی با فلسفه غرب است که فواید و امتیازاتی دارد، در خود فلسفه اسلامی همین مقایسه مبانی فلسفه مشاء و فلسفه اشراق با یکدیگر ، مباحث فلسفه کلامی با یکدیگر، مباحث کلامی و عرفانی با یکدیگر که متداول شده است، در فلسفه غرب هم بدون اینکه رسماً اعلام شود مقایسه هایی بین فیلسوفان بزرگ مثلاً ارسطو و دکارت، دکارت با کانت و ارسطو و کانت این مقایسه ها معمولاً انجام می شود .
صانعی دره بیدی در پاسخ به این سؤال که آیا مطالعات میان رشته ای می توانند تا حدی به مشکل تخصص در جهان ما پاسخ دهند ؟ گفت : نه به طور کامل ، اما تا حدود زیادی کژاندیشی ها و بی سلیقگی های تخصص محض را کاهش می دهد، یعنی وقتی ذهن یک فیزیکدان با مسائل اجتماعی آشنا می شود یا وقتی یک جامعه شناس مسائل علوم طبیعی را می داند اینها آنوقت آگاهانه تر با مسائل برخورد می کنند و درکشان درک بهتری می شود.
نظر شما