احزاب كه از بطن جامعه براي دفاع از حقوق ملت برمي خيزند نبايد از حمايت دولتي برخودارباشند تا مبادا اين حمايت باعث نقص در رسالت اصلي آنها شود. دولتي و جناحي عمل كردن احزاب فرهنگ تحزب در ايران را از بين برده است و بيشتر از آنكه احزاب به رسالت اصلي و تعريف شده خود بپردازند به اموري مي پردازند كه از ضرورتها و اولويتهاي مردم نيست.
حمايت دولت از احزاب دركشور باعث مي شود كه احزاب بيشتر از آنكه دولت را مجبور به پاسخگويي نياز ملت كنند وسيله توجيه دولت براي ملت شوند و بيش از آنكه احزاب از توده مردم برخيزند به سمت دولتي شدن پيش روند و اين اقدام درتعريف آكادميك حزب وجود نداشته و شايد بتوان از آن بعنوان عنصري غيرمفيد ومخرب براي كاركرد تحزب در كشور ياد كرد.
ازطرفي دولتي شدن احزاب باعث مي شود كه سردمداران آن بيشتر از افرادي انتخاب شوند كه داراي مسئوليت دولتي هستند و با توجه به اين مطلب مسلما سران احزاب نيز ضمن درنظر گرفتن موقعيت اجتماعي و جايگاه دولتي خود دست به فعاليت مي زنند و در چنين شرايطي است كه حزب و تحزب گرايي دركشور جايگاه خود را نمي يابد.
دكتر محمدرضا اخضريان كارشناس مسائل سياسي مي گويد: احزاب بايد واسطه اي بين دولت و ملت باشند و خواسته هاي ملت را به دولت و دولت را به ملت انتقال دهند اما بيشترين نقش واسطه گري احزاب در ايران ابلاغ درخواستهاي دولت به مردم است و اين امر بدليل وابسته بودن احزاب به دولت شده است.
وي درگفتگو با خبرنگارسياسي "مهر" با تاكيد بر اينكه احزاب همواره معناي رقابت و مشاركت را به همراه دارند و درجامعه اي كه حزبي است مشاركت هم وجود دارد، به تاريخ احزاب درايران و تازه بودن جريانهاي حزبي درايران اشاره كرد و گفت: احزابي كه بصورت امروزي درجهان مطرح هستند درقرن 19 درآمريكا و انگليس شكل گرفتند بطوري كه شكافهاي ناشي از انقلاب صنعتي و بحرانهاي ناشي از توسعه موجب بروز آنها درجهان شدند.
وي بااشاره به اينكه بحرانهاي توسعه اقتصادي سياسي و فرهنگي كه درغرب شكل دهنده احزاب بوده اند در ايران هم موجب بوجود آمدن برخي از احزاب شده اند، ادامه داد: در سالهاي اوليه انقلاب بحران هويت مطرح بود و براي اينكه هويت شكل بگيرد احزاب تشكيل شد وبعد از آن مسئله مشروعيت و مشاركت مطرح شد كه منجر به تشكيل احزاب راست و چپ سنتي شد اما در دوره سازندگي روند توزيع اقتصادي شكل دهنده احزاب راست جديد درايران شدند.
وي ادامه داد : در دوران سازندگي كه بحث راست جديد مطرح شد توزيع اقتصادي دليل تشكيل احزاب شد اما با نگاهي به مسايل پس از دوم خرداد مي توان گفت مشروعيت و مشاركت درعرصه هاي سياسي و فرهنگي باعث تشكيل احزاب چپ جديد شد.
اخضريان با تشريح كاركرد احزاب در دنيا گفت: در روند شكل گيري احزاب چپ و راست جديد مي توان گفت اين احزاب در زمينه هاي روابط اقتصاد دولتي و تامين اجتماعي با هم اختلاف نظر داشته اند اما امروزه اين احزاب را مي توان در چارچوبي جديد تحت عنوان احزاب كادر و توده دسته بندي كرد .
اين استاد دانشگاه افزود: درجهان دو نوع حزب كادر و حزب توده اي وجود دارد كه حزب كادر با عضويت سردمداران و صاحبنظران و نمايندگان مجلس شكل مي گيرد و نوع ديگر حزب توده است كه متشكل از اعضايي است كه هنوز قدرت را در دست ندارند و درتلاش هستند تا قدرت سياسي و اقتصادي را در اختيار بگيرند.
وي با اشاره به اينكه هر دونوع حزب توده و كادر در ايران وجود دارد، افزود: احزاب توده اي در ايران درحال گسترش است و تعارضي كه بين احزاب در ايران وجود دارد اختلاف و درگيري بين احزاب توده و كادر است . امروزه احزاب توده گراي ايران مانند احزاب اصولگرا درتلاش هستند تا با نفوذ درتشكل ومراكزفرهنگي، هنري و آموزشي به جاي اينكه كار سياسي را ازداخل پارلمان شروع كنند برنامه هاي بيروني خود را ازطريق آموزش و مذهب مطرح كنند.
وي با اشاره به اينكه دموكراسي بدون كمك احزاب اجرايي نمي شود، تصريح كرد : در تمام دنيا احزاب متشكل از عقلاء و بزرگان سياسي هستند اما در ايران علاوه برعقلاء افراطيون نيز در اين امر نقش دارند و بدليل همين افراطي گراييها احزاب هيچوقت درتصميم گيريهاي خود به اجماع نمي رسند.
وي با تاكيد براينكه بجاي گفتگوي سياسي تنش دراحزاب ايران وجود دارد، اظهارداشت: دربسياري موارد افراطي گري احزاب خود باعث شده است كه تنش و درگيريهاي فيزيكي جايگزين گفتمان سياسي شود. مشكل ديگري كه دراحزاب وجود دارد ناشي از بي ثباتي در انديشه و تفكر احزاب است و تمامي اين مسائل به خاطر آن است كه درايران حزب به معناي واقعي وجود ندارد و كاركردهاي جناحي جاي كاركردهاي حزبي را گرفته اند.
وي ادامه داد: اعضاي مطرح احزاب كشورما را فعالان دولتي تشكيل مي دهند و اين به نفع كشور نيست و بيشتر احزاب سعي مي كنند خواسته هاي دولت را به مردم تحميل كنند.
اخضريان در تعريف و تفاوت احزاب و جناح نيز گفت: اقدامات احزاب كاملا روشن و واضح است. اين درشرايطي است كه جناحها شفاف نيستند و تصميم گيري جناح را يك هسته مركزي انجام مي دهد اما تصميم گيري حزبي به اتفاق آراء انجام مي شود وهمچنين جناحها بيشتر به عرف و سنت نزديك هستند.
وي اظهارداشت: جناحهايي كه در ايران با عنوان حزب مطرح مي شوند مي توانند به سه روش به فعاليت بپردازند. اول آنكه تلاش كنند تا رقيب از صحنه وعرصه سياسي حذف شود كه خوشبختانه احزاب ايران دچار اين روش نشده اند.
اين استاد دانشگاه امام صادق (ع) درادامه افزود: روش دوم آن است كه جناحها بتوانند زماني كه دشمن خارجي وجود دارد به توافق رسيده و تنشهاي سياسي را به حداقل برسانند.
اين كارشناس مسائل سياسي درباره راهكار سوم با توجه به آنكه امروز دشمن خارجي تهديدي جدي براي كشور نيست، گفت: به نظر مي رسد احزاب ايران چون كشورهاي آسياي شرقي به موضوع توسعه اقتصادي بپردازند و به جاي طرح كردن مسائل هويتي مسائل اقتصادي و سياسي را مطرح كنند.
وي با اشاره به تاريخ جامعه شناسي سياسي افزود: چانه زني احزاب بر سر مسائل هويتي چون دين ، مذهب و قوميت منجر به درگيري و خشونت مي شود اما اگر اين چانه زني به عرصه اقتصادي و سياسي كشيده شود عقلاي احزاب مي توانند به گفتگو بپردازند و احزاب مي توانند
فضاي گفتگو ايجاد كنند و به توافق ملي برسند. البته اين در شرايطي امكان پذير است كه دو حزب همديگر را بپذيرند و حزبي تلاش نكند تا حزب رقيب را حذف كند چرا كه اين عمل نيز به تنش يا گرايش به سمت خارج تبديل مي شود.
اخضريان با تشريح مسائل درون گروهي حزبي و اينكه بيشترين درگيريهاي حزبي درايران بر سرمسائل هويتي است، افزود: براي اينكه تنشهاي ميان احزاب كم شود لازم است جناحها درهويت بخشي و همسان سازي ميان مردم تلاش داشته باشند و فضاي گفتگو را ميان صاحبان نفوذ و توافق ملي را ميان جناحها ايجاد كنند. اگر برهمين اساس اقدام كنند اختلاف نظر جدي پيش نخواهد آمد.
وي با اشاره به انتخابات مجلس ششم تصريح كرد: در آن دوره جناح راست كه سالها قدرت را در دست داشت از نظر مشروعيت سياسي دچار تزلزل شده بود و جناح رقيب توانست از اين موقعيت استفاده كند و با شعار مشروعيت جديد عرصه را در دست بگيرد. اما درمجلس ششم به دليل آنكه افراطيون جناح چپ به جاي عقلاي سياسي وارد عرصه شده بودند بيشتر به مسائل هويتي نه مسائل اقتصادي و قابل چانه زني پرداخته شد.
اخضريان ادامه داد: در اين شرايط جناح راست به تغيير گفتمان مشروعيت به گفتمان كارآمدي روي آورد و با تدبير توانست روي اين مسئه تبليغ كند و نتيجه آن پيروزي در انتخابات شوراها و مجلس هفتم شد.
وي تصريح كرد: اگر گفتمان بوجود آمده درچند سال آينده دوام بياورد رقابتهاي جديد رقابتهاي خشونت آميزي نخواهد بود و با اين رويكرد در دور آينده انتخابات هم اگر رسوبات سنتي دوجناح مطرح نشود انتخابات خوبي برگزار خواهد شد.
اين كارشناس مسائل سياسي با تاكيد بر اينكه اگر احزاب با توجه به گفتمان كارآمدي حركت كنند حتما انتخابات پرشورتري خواهيم داشت، گفت: نبايد توقع داشت كه تمامي مردم درانتخابات شركت كنند زيرا در اين صورت انتخابات و دموكراسي معنا ندارد.
وي تا كيد كرد: لازم است تعريف جديدي از مشاركت ارائه شود تا اگر زماني مردم به هر دليلي در انتخابات حضور چشمگيري نداشتند به ناكارآمدي نظام تعبير نشود.
دكتر منصور طبيعي كارشناس مسائل سياسي نيز مي گويد: احزاب در ايران بيشتر زاييده حوادث و اتفاقات هستند و به همين دليل دوام زيادي ندارند .
وي در گفتگو با خبرنگارسياسي "مهر" افزود: حزب در ايران به معناي واقعي كلمه وجود ندارد و آنچه در ايران بعنوان حزب مطرح شده است بيشتر محمل ها و تشكل هاي رسمي و غيررسمي است كه به فعاليت سياسي پرداخته اند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: در جوامع پيشرفته احزاب حد فاصل و واسط بين دولت و ملتند و معمولا مانع از تماس مستقيم دولت با مردم و مردم با دولت مي شوند و به عنوان سپر دفاعي براي مردم عمل مي كنند .
وي با اشاره به ضعف احزاب در ايران درتمام مقاطع تاريخي گفت: متاسفانه در ايران به دليل نبود حزبي قدرتمند دولتمردان در بسياري مواقع خود به طور مستقيم با ملت ارتباط برقرارمي كند و به خاطر منافع دست به بسيج توده ها زدند و در اين حال هنگامي كه حزبي درتاريخ يك جامعه جايگاهي براي خود نداشته باشد كاركردي هم نخواهد داشت .
طبيعي با اشاره به كاركرد احزاب گفت: احزاب بايد از درون مردم و براساس منافع گروه ها و مردم شكل بگيرند اما درجامعه ما احزاب غالبا دولتي هستند و صلاح دولت را درنظر مي گيرند و هرگاه برخلاف عمل دولت اقدامي داشته باشند چون پشتوانه دولتي دارند يا حذف و يا تضعيف مي شوند.
وي با اشاره به ضعف مالي احزاب و وابسته بودن آنها به دولت ادامه داد : يكي ديگر از دلايلي كه موجب مي شود احزاب در ايران كارآمد نباشند علاوه بردولتي بودن آنها برتري دادن منافع خود به منافع ملي است يعني اينكه مردان سياست و دولتي سردمداري احزاب را بعهده مي گيرند و بيشتر از آنكه به فكر منافع ملت باشند به فكر حفظ جايگاه خود و منافع دولت هستند.
اين استاد دانشگاه با اشاره به موضوع بوجود آمدن احزاب وابسته به جريان دوم خرداد افزود: احزاب همواره در ايران براساس حوادث و شرايط زماني شكل گرفته اند و پس از گذشت مقطعي كارآيي خود را ازدست داده اند و به همين دليل از حمايت مردم برخوردارنمي شوند و ازسوي ديگر مردم تلاش مي كنند تاحزب جديدي كه با خواسته هاي آنها مطابقت داشته باشد را جايگزين آن كنند.
اين كارشناس مسائل سياسي با اشاره به اينكه اگر بي تفاوتي سياسي درجامعه تداوم يابد نقش احزاب درعرصه سياسي كم رنگتر مي شود به نقش مطبوعات و صداوسيما درعرصه سياسي اشاره و تصريح كرد: اگر بي تفاوتي سياسي تداوم يابد ديگر گروهها
و رسانه ها نقش احزاب را ايفا كنند كه اين مسئله به نفع سياست كشور نيست.
طبيعي با اشاره به نقش احزاب در انتخابات مجلس ششم گفت: مجلس ششم و انتخابات دوره دوم رياست جمهوري خاتمي هنگامي شكل گرفت كه بحث اصلاحات مطرح شد و جنبشي ايجاد شد كه احزاب را به دنبال خود مي كشاند در اين شرايط نقش مطبوعات پر رنگ تر از احزاب بود اما در انتخابات شوراي شهر و مجلس هفتم نقش احزاب و توسعه سياسي نهادينه تر و موثرتر شد.
وي همچنين اظهارداشت: با توجه به اينكه احزاب براي احقاق حقوق ملت شكل مي گيرند و وظيفه آنها ارائه نيازهاي ملت به دولت است مي توان گفت افزايش قدرت احزاب چپ و راست بستگي به ميزان اعتماد مردم دارد و مردم درهرشرايطي كه احساس كنند احزاب قدرت احقاق حقوق آنها را ندارند از آنان كناره مي گيرند.
حميد رضا ترقي نيز با اشاره به سابقه كوتاه كار حزبي درايران گفت: احزاب در ايران قبل از انقلاب بدليل عدم رشد فعاليت سابقه اي درخور و در دوران بعد از انقلاب نيز كاركرد مناسبي نداشته اند.
قائم مقام مركزسياسي حزب موتلفه درگفتگو با خبرنگارسياسي "مهر" با اشاره به اينكه احزاب در ايران اكنون مرحله نوجواني خود را مي گذرانند، افزود: هنوز احزاب درايران بدليل جوان بودن نتوانسته اند بعنوان پايگاه اجتماعي و تاثيرگذار درافكارعمومي مطرح شوند.
وي در ادامه با اشاره به اينكه كاركرد احزاب درتحولات سياسي بسيار پايين است، بيان داشت: درحال حاضر احزاب علي رغم آنكه درقانون اساسي مطرح شده اند اما هنوز نتوانسته اند كه ساختارسياسي كشور را به جهت مناسبي سوق دهند .
ترقي افزود: احزاب بايد نقش اصلي را درانتخاب دولت و مجلس داشته باشند اما ساختارسياسي كشور هنوز به سمتي سوق پيدا نكرده كه جايگاه تاثيرگذار احزاب در اين روند و كليه نهادهاي مدني مطرح شود.
قائم مقام مركزسياسي حزب موتلفه با اشاره به اينكه مراجع سنتي كشور تاثيرگذارتر از احزاب هستند، اظهار داشت : در جريانهاي سياسي مطبوعات جاي احزاب را گرفته اند و درجهت مهندسي افكارعمومي فعاليت مي كنند.
وي ادامه داد: ازطرف ديگر برخي احزاب به سمت دولتي شدن پيش مي روند تا با استفاده از قدرت سياسي حزب خود را پررونق كنند.
قائم مقام مركز سياسي حزب موتلفه با اشاره به فرهنگ سياسي جامعه ايران و احزاب درقبل از انقلاب بيان داشت: بدليل فقدان عملكرد مثبت و متناسب با مطالبات مردم درفعاليت احزاب نتوانسته ايم هنوز از دوران نوجواني حزبي خارج شويم و اين امر نياز به زمان و فرهنگ سازي دارد .
اكنون كه منشور وفاق ميان احزاب به تصويب رسيده است احزاب اميدوارند كه شايد بتوانند رسالت خود را عملي وعملي كنند اما ضرورت ونياز تحزب درايران تنها ايجاد وفاق ميان احزاب نيست چرا كه يكدلي ويك رنگي احزاب براي كسب مطالبات مردم كافي نيست البته بايد توجه داشت كه شرط وفاق ميان احزاب شرط لازم است اما كافي نمي باشد وآنچه ضرورت دارد پرداختن احزاب به امور صنفي بدون حمايت دولتي است چراكه دراين صورت احزاب مي توانند اعتماد مردم را كسب كنند.
نظر شما