پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۰ مرداد ۱۳۸۳، ۱۶:۱۸

مشروح مصاحبه دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با خبرگزاري مهر (2)

ايران زير بار تعهد به عدم خروج از NPT نخواهد رفت/ كار با اروپا ضمن آگاهي كامل و تشخيص انگيزه نهايي مذاكره كنندگان بايد پيگيري مي شد/ ديپلماتهاي هسته اي فاقد پشتوانه نرم افزاري بودند / ايران در دفاع از منافع ملي خود از هيچ تهديد و تحريمي نمي ترسد

ايران زير بار تعهد به عدم خروج از NPT نخواهد رفت/ كار با اروپا ضمن آگاهي كامل و تشخيص انگيزه نهايي مذاكره كنندگان بايد پيگيري مي شد/ ديپلماتهاي هسته اي فاقد پشتوانه نرم افزاري بودند /  ايران در دفاع از منافع ملي خود از هيچ تهديد و تحريمي نمي ترسد

دكتر محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام درحاشيه ديدارش از خبرگزاري "مهر" در نشستي با مسئولان و خبرنگاران، به سوالات آنان درباره مسائل سياسي كشور ، سياست خارجي و پرونده هسته اي ايران پاسخ گفت . بخش دوم اين گفتگوي مشروح چنين است:

سوال : آيا اين مدل"اتاق فكر" كه جنابعالي مطرح كرده ايد مثل مدل شوراي روابط خارجي آمريكا است؟

- البته  آن در واقع يك مدل پشت صحنه هست  ولي اين مدل خاص كشورهاي در حال توسعه  بخصوص خاص كشور ما مي تواند باشد  چون نخبگان در ايران  داراي  تاثيرگذاري خوبي  هستند  و مردم به آنان اعتماد دارند اگر چه بعضي اوقات نخبگان حوزوي اثرگذاري  بيشتري پيدا مي كنند و برخي  وقت ها نخبگان  دانشگاهي  ،  اما اصولا عموم نخبگان در ايران جايگاه خوبي در ذهن مردم  دارند  و همه اين نخبگان از طريق احزاب  نمي توانند تاثيرگذار باشند و مشورت بدهند  ،  خوب چه بايد كرد؟

اينجا خلائي هست و بايد براي آن فكري كرد ،  من اسم آن را مي گذارم اتاق نخبگان انتخابات،  اما منظورم ارتباطي و تعاملي است بين مردم در تصميم گيري ملي خود با نخبگان  ،  اين ارتباط و تعامل را بايد برقرار كرد  و خود نخبگان هم بايد با يكديگر ارتباط داشته باشند تا نظرات جمع بندي شده را به مردم ارائه دهند تا  مردم بتوانند از اين نظرات به تشخيص برسند و گرنه  اگر اختلاف نخبگان بصورت جداگانه در اختيار مردم گذاشته شود  مردم بازهم نمي توانند تشخيص  دهند و دچار نوعي سردرگمي مي شوند ولي اين جمع بندي ها مي تواند سازمان يافته شده به مردم منتقل شود.

سوال :  بررسي كارآمدي افراد و نيروها چه براي نخبگان و مردم  نياز به اطلاعات دارد ،  متاسفانه در كشور ما اطلاعات از طريق رانت هاي  خاصي توزيع مي شود و همه نمي توانند اطمينان داشته باشند كه از يك محل خاصي مي توانند اطلاعات دقيق را بگيرند، و تا وقتي مشكل دسترسي به اطلاعات حل نشود نه نخبگان و نه مردم نمي توانند ارزيابي واقعي نسبت به عملكرد مسئولين قبلي يا كساني كه ميخواهند وارد صحنه شوند داشته باشند، آيا فكري در اين خصوص كرده ايد؟

  
محروم كردن مردم از اطلاعات در حقيقت ايجاد اخلال در تصميم گيري ملي است. 
رضايي:
- اطلاعات يك بحث جدي در كشورما است و بايد به يك نظام جامع اطلاع رساني دركشور برسيم كه از مالكيت معنوي گرفته تا در اختيار گذاشتن اطلاعات توسط مديران صاحب اطلاعات را شامل شود كه اگر از اين اطلاعات به موقع استفاده نشود هزينه هاي جدي وارد مي شود و محروم كردن مردم از اطلاعات براي تصميم گيريشان در حقيقت اخلال ايجاد كردن درتصميم گيري ملي است. بسياري با جلوگيري از انتشار اخبار و اطلاعات براي تصميم گيري هاي ملي خسارتهاي جدي به نظام وارد مي كنند. 

 كساني كه مانع از رسيدن اطلاعات به مردم مي شوند بايد مجازات شوند به همان ميزاني كه اگر كسي اسراري را فاش كند مجازات مي شود ،  در يك نظام جامع اطلاع رساني اين مسئله را مي توان حل كرد .

سوال : شما مطرح كرديد كه ما نياز به مشاركت مردم و كارآمدي داريم  با توجه به شرايط موجود به نظر مي رسد كه ما احتياج به مشاركتي داريم كه اسم آن را حماسه بگذاريم  و حماسه زماني ايجاد مي شود كه تكثر كانديداها را داشته باشيم،  آيا در نهايت شما فكر مي كنيد نظام يكدست باشد به نفع مملكت است يا  اينكه مثلا مجلس و شوراها از يك طيف باشند و رئيس جمهور از طيف ديگري ؟

- يكدستي  بدون تكثر يك نوع خفگي و عدم پويايي بوجود مي آورد و تكثر بدون وحدت خسارات خود را دارد، من يك تكثر وحدت آميز را قبول دارم ، لذا يكدستي اگر به معناي اين است كه يك گروه خاصي در همه جاي كشور مسلط شوند  اين به يك انسداد كشيده مي شود و تجربه هم نشان داده كه اين رويكرد ناموفق بوده است، اولا پس از مدتي در همان يكدستي اختلاف بوجود مي آيد و ثانيا پس از مدتي چالش ها را زياد مي كند جامعه ايران اصلا جامعه متكثر است كه كسي قادر نيست اين واقعيت را ناديده بگيرد اما مي توان تكثر را به وحدت رساند به همين دليل مبارزه كردن با تكثر يك جاده بن بست است. بايد تكثر را مديريت كرد.

يك بخش از كارآمدي دولت يعني اينكه بتواند از تمام ظرفيت هاي ملي استفاده كند و در عين تكثر از گروه هاي مختلف در اداره كشور استفاده كند يعني يك " دولت متكثر به وحدت رسيده  در حل مشكلات اساسي كشور"، در غير اين صورت اگر يكدستي به اين معنا باشد كه ما تكثر نداشته باشيم و از همه ظرفيت هاي مديريتي و كارشناسي نتوانيم استفاده كنيم قاعدتا بيرون كردن يك بخش قابل توجهي از شايستگاني است كه ميتوانند به ملت ايران و نظام خدمت كنند و محروم كردن جامعه از اين توان بزرگ قابل پاسخ نيست .

در كشورهاي توسعه يافته بدليل  اينكه ظرفيتها به اندازه كافي رشد كرده  است هر گروهي كه به سر كار مي آيد قابليت اداره را دارد اما در ايران و كشورهاي در حال توسعه گرفتن اين پزها  غير منطقي وجاهلانه است ،  پز توسعه يافتگي در كشورهاي در حال توسعه يا از روي جهل است يا براي سوء استفاده از افكار عمومي است ،  به همين دليل بايد ظرفيت را بالا برد تا بتوان از ظرفيتهاي ملي استفاده كرد.  اشكالي نيست كه گروهي خاص در دولت بر سر كار بيايند اما مهم اين است كه اين گروه آيا مي خواهد فرمول يكدستي را به معناي تسويه حساب با گروههاي مقابل انجام دهد كه اگر اين طور باشد اين مبارزه طلبي با ظرفيت هاي ملي است و جواب نخواهد داد.

سوال : تكثري كه شما مي گوييد در كشورما الزاما كارآمدي را ايجاد نمي كند يعني در شرايط موجود، قضيه به ظاهر ساده اي مثل نمايشگاه بين المللي براي ما معضل مي شود ؟

- اين يك معادله دو طرفه است كه شما از هر طرف آن را حل كنيد با زيان مواجه هستيد مگر اينكه متغير سومي را وارد معادله كنيد . آن اين است كه ما بايد  تكثر را در چارچوب قانون بپذيريم  و آن را به وحدت برسانيم ، اين همان كارآمدي اداري است به شكلي كه در دنيا پست هاي سياسي را  از پست هاي كارشناسي تفكيك مي كنند و كسي حق ندارد كه به كارشناسان به اين دليل كه جزو  تيم   و جناح آنها نيست دست بزند ،  مشخص مي كنند كه هر دولتي كه مي آيد حق دارد چه پست هايي را تغيير دهد .

آنچه اصالت دارد اداره كشور به بهترين نحو است واصرار به هماهنگي پست هاي كارشناسي با ديدگاههاي سياسي ايجاد بن بست و حركت به سمت فروپاشي است.

آنچه كه اصالت دارد اين است كه يك كشور به بهترين نحو اداره شود و  براي اين كار يكسري پست هايي هستند كه حتما بايد از نظر سياسي با تيمي كه وارد قدرت شده است هماهنگ شود ،  اما يكسري پست هاي كارشناسي هست كه اگر بخواهند از نظر سياسي هماهنگ شوند كشور با بن بست مواجه مي شود و ممكن است فروپاشي ايجاد شود.

 با نظام مند كردن اين مسئله مي توان يكدستي را در برخي جاها پياده كنيم و درمسائل كارشناسي به هيچ وجه اجازه ندهيم كه دولتي ها در پست هاي كارشناسي تغيير سياسي و جناحي ايجاد كند،  در عين اينكه يك مجمع الجزاير بدون مدير و وحدت خساراتي خواهد داشت ، اما فكر مي كنم كه در ايران پس از گذشت 25 سال از انقلاب مي توان وارد مراحل پيچيده تري از اداره كشور شويم و روشهاي چند بعدي را بپذيريم و از اين حالت سادگي و يك بعدي در اداره كشور خود را خارج كنيم در غير اين صورت مشكلات كشور همچنان باقي مي ماند.

سوال : آيا نهادي مثل مجمع تشخيص مصلحت نظام براي عملياتي شدن اين بحث در كشور و ميان اركان مختلف نظام كاري را انجام مي دهد؟

 - مجمع تشخيص در جهت گيري هاي نظام مثلا در چشم انداز بيست ساله  ويژگي هاي جامعي را ترسيم كرده است كه تمام اين مسائل در آنجا آمده است.  اما برنامه ريزي كردن براي اين ويژگي ها به عهده قواي سه گانه است و از مجمع به پائين است.

سوال : اين بحث تكثر در جامعه ما ساختاري است اصلا معني دموكراسي هم تكثر است ، در حال حاضر در اواخر كار يك دولت هستيم كه هشت سال در مملكت كاركرده است ، معناي تكثر در نهادهاي مدني متجلي مي شود يعني رسانه ها مطبوعات و احزاب و NGO  ها ، به هر حال اين نقش هنوز شكل نگرفته و هر كسي هم كه بخواهد اين مسئله را فعال كند به ناچار پشت سرش يك حزب سياسي وجود دارد و هزينه آنها را هم بايد بپردازد. باز نتيجه تكثر در بدنه كارشناسي چيزي جز نقد نيست. بسياري از كارشناسان معتقدند يكي از مشكلات عمده دولت آقاي خاتمي اين بود كه از لفظ تكثر بسيار استفاده مي شد اما متاسفانه اجازه نقد كارشناسي وجود نداشت ، هركسي مي خواست دولت را نقد كند به نوعي مورد هجوم شديد قرار مي گرفت ومخالف خاتمي و دولت و اصلاحات خطاب مي شد ، با توجه به اين توضيحات ارزيابي خود را از دو دولت گذشته توضيح دهيد ؟

- چهار سال اول دولت خاتمي مثبت بود ،  نزول دولت خاتمي در چهار سال دوم شروع شد و در كارنامه آقاي خاتمي ايجاد شور و نشاط سياسي در ايران و ايجاد اميدواري سياسي خوبي در جامعه ما پديد آمد و مسئله دوم اين بود كه در صحنه سياست خارجي ايران يك گشايش بين المللي شكل گرفت و ديگر اينكه به موضوع تامين اجتماعي و توجه به اقشار محروم درنهادهاي دولتي مثل كميته امداد ، بنياد جانبازان و بيمه توجه جدي شد، مسئله تامين اجتماعي به عنوان يك گرايش مثبت دولت آقاي خاتمي قابل توجه است ،  اما اين فضاي خوبي كه درچهارسال اول بوجود آمد بايد درچهارسال دوم به ثمر مي نشست و مورد بهره برداري قرار مي گرفت .

در سياست خارجي ايران دستاوردهاي چندان مثبتي به وجود نيامد. توافقنامه اقتصادي ما با اروپا امضا نشد، بحران هسته اي هم شكل گرفت، درسياست داخلي بايد پس از آن شور و نشاط ،  نهادهاي مدني يك رشد جدي مي كردند، اين اتفاق صورت نگرفت، درمسئله تامين اجتماعي با وجود اينكه فعاليت هاي خوبي صورت گرفت نارسايي هايي دربيمه خدمات درماني يا تبعيضهاي بخش هاي دولتي نسبت به بخش هاي مردمي در مسئله بيمه هاي اجتماعي وجود دارد كه موجب شد تلاش براي تامين اجتماعي مردم به خوبي محقق نشود و تبعيض و فساد نيز عمق بيشتري گرفت.

 دوره دوم خاتمي  كه دوره بهره برداري بود دوره موفقي نيست. يكي ازعلل موثر آن به مساله نقد برمي گردد كه يكي از ساز و كارهاي پيشرفت در دولت خاتمي بود اما از مسير خود منحرف شد  و به جنگ و جدال رسيد.

بنابراين دوره دوم خاتمي  كه دوره بهره برداري بود دوره موفقي نيست. يكي ازعلل موثر آن به مساله نقد برمي گردد كه يكي از ساز و كارهاي پيشرفت در دولت خاتمي بود اما از مسير خود منحرف شد  و به جنگ و جدال رسيد ،  نقد در دوره خاتمي مي توانست كاملا بصورت كارشناسانه و حقيقي و سازنده  صورت گيرد اما اين نقد عمدتا يك طرفه بود  و هيچ راه تعامل مقابل براي اين نقد يكطرفه وجود نداشت و نقد به انتقام كشي وجدال سياسي تبديل و از مسئوليت پذيري خود خارج شد. 

ما به شدت به نقد نياز داريم وممكن است پس  از دولت خاتمي مسئله نقد به عنوان امر منفي تلقي شود و تا مدتي از فضاي سياسي كشور كنار رود كه اين امر موجب خسران است ، ما بايد از تجربه دولت خاتمي به يك جمع بندي در سطح نخبگان و رسانه ها برسيم  و به نقد ،  ارزش و بها بدهيم و آن را درجاده تاثيرگذار خود پيگيري كنيم  لذا مي توان همين موضوع  را به بحث گذاشت  كه  يك نقد سازنده و تاثيرگذار چه ويژگيهايي بايد داشته باشد.  

مناظره در كشور ما خيلي كم صورت مي گيرد ضمن اينكه نقد بايد دو طرفه و بصورت مناظره باشد ، اوائل انقلاب مناظره مسئله بسيار مهمي بود و تاثير بسيار مثبتي در جامعه داشت چون همه چيز بصورت شفاف با حضور طرفين صورت مي گرفت و  فضا را واقعي مي ساخت  و مردم را در تصميم گيري سياسي بالنده مي كرد.

سوال :  آيا شما اين عبارت را كه نگذاشتند دولت كار كند قبول مي كنيد، آيا واقعا عده اي نگذاشتند كه دولت كار كند؟

اين برداشت  با فلسفه دولت مغاير است، چون دولتها درست شده اند كه اين نه ها را در جامعه حل كنند در غيراين صورت دولت اصلا معنا ندارد، دولت براي اين است كه نگذاشتن هاي درون جامعه را حل كند  ،  به نظر من اين فرار از مسئوليت است البته كارشكني ها در هر دولتي هست اما اينها بخشي از موانع هستند و دولت بايد براي عبور از موانع، تدبير داشته باشد، چون پشت  هر كارشكني ممكن است حقي وجود داشته باشد  و بايد آن بخشي كه حق است را با تعامل پذيرفت و  بخشي هم غيرواقعي است كه اگر نيازي به دادن اطلاعات در اين خصوص هست بايد انجام شود  و  به نظر من بسياري از نگذاشتن ها را مي شد با تعامل حل وفصل كرد اما متاسفانه در دوره گذشته تعامل بسيار ضعيف بود، البته در اين دوسال  اخير يعني از انتخابات شوراها به اين طرف تعامل بين قواي سه گانه خيلي بيشتر شد كه مي توانست از 7 سال پيش شروع شود.

سوال : دوره دوم دولت آقاي خاتمي با يكسري تحولات عمده در سطح بين المللي  مواجه شد كه بطور مشخص حادثه 11 سپتامبر  و تغييرات در توپوگرافي سياسي منطقه را مي توان مثال زد ، به نوعي مشاهده مي شود كه خواسته يا ناخواسته انفعالي  بر سياست خارجي كشور تحميل شد ، با توجه به اينكه به نظر مي رسد بايد پذيرفت  دستگاه سياست خارجي ما داراي آن تبحر و تدبير لازم براي مديريت بحرانها نيست  ارزيابي شما از  سياست خارجي ايران چيست؟

- جهان اسلام امروز جهان اسلام دهه اول انقلاب نيست و منطقه اي كه ما در آن زندگي مي كنيم، منطقه چند سال پيش نيست، نظام بين الملل درچند سال گذشته از حالت دوقطبي خارج شد، البته به نظر من هنوز نظام بين الملل جديد شكل پيدا نكرده است، در جهان اسلام زماني تمام جهان مخاطب انقلاب اسلامي ايران بود و بيداري اسلامي به معناي انقلاب اسلامي ايران بود اما امروز بيداري اسلامي درجهان اسلامي تغيير ماهيت داده و گروههاي جديدي مثل طالبان ، القاعده، جبهه نجات الجزاير، گروه اسلامي تركيه آمده اند و فضاي جهان اسلام را از آن ماهيت اوليه خود خارج كرده اند  و يك تكثري پيدا كرده اند كه تفكر انقلاب اسلامي ايران يكي از اين تفكرات است  .

در حاليكه زماني تفكرانقلابي ايران يك تفكر غالب بود و از طرف ديگر  محيط منطقه هم تغيير كرده است، نمي شود اين همه تحولات صورت بگيرد اما رويكرد ما در سياست خارجي تغيير نكند  لذا هم اكنون در سياست خارجي دو رويكرد وجود  دارد كه به نظر من هر دو اشتباه است.  يك رويكرد وابستگي و ديگري انزوا  يا بي طرفي است كه هيچكدام قادر نيست كه سياست فعالي داشته باشيم به همين دليل در برخي جاها ايران با سكوت خود با نظام بين المللي همكاري كرده اما بدون مزد، پس اين رويكرد بايد عوض شود نه ايران منزوي و نه ايران وابسته هيچكدام در آينده براي ما جوابگو نيست.

ما در سياست خارجي تجربه و آگاهي كافي نداريم . بسياري از سياستمداران ايران دنبال اين فرمول گمشده هستند كه چگونه از انزوا خارج شويم  اما وابسته نشويم. فرمولي كه بايد كشف شود و ما با يك كار گروهي يكساله به ايده اي در اين زمينه رسيده ايم. 

ما در سياست خارجي تجربه و آگاهي كافي نداريم  و بسياري از سياستمداران ايران دنبال اين فرمول گمشده هستند كه چگونه از انزوا خارج شويم  اما وابسته نشويم كه بايد كشف شود، البته بيش از يك سال است كه گروهي را درست كرده ايم كه روي اين رويكرد بحث مي كنند و به يك ايده اي رسيده ايم، رويكرد جمهوري اسلامي از اين حالت بايد خارج شود چون نه ايران وابسته جواب مي دهد و نه ايران منزوي ،   به يك رويكرد سوم بايد روي آوريم، من آن رويكرد را ايران منطقه اي مي دانم كه بعدا توضيح مي دهم مسئله ديگر ديپلماسي ضعيف در ايران است، كه اين در طول 25 سال گذشته وجودداشته است.

هنر ديپلماسي به اين است كه از يك واقعيت كوچك استفاده هاي فراواني درصحنه بين المللي مي برد، ديپلماسي  درحقيقت مديريت روابط  خارجي است كه  در كشور ما ضعيف بوده است . 

ما درجنگ ايران و عراق و طي بيست و پنج سال گذشته ضعف ديپلماسي داشتيم ، قطعنامه 598 خيلي دير تصويب شد. بايد زودتر انجام مي شد  يعني بايد پس ازعمليات فاو تصويب مي شد در صورتي كه بعد از فاو بدون بهره برداري از آن ناچار شديم، عمليات كربلاي 5 را انجام دهيم و بعد هم دو سه عمليات ديگر تا قدرتهاي بين المللي با فشارهاي نظامي ايران و نه مهارت هاي ديپلماتيك قطعنامه 598 را صادر كردند البته اين قطعنامه افتخارآميز است  چون اكثر بندهاي 8 گانه آن به نفع ايران نوشته شده است  ولي نمي شود كه عمليات  فراواني انجام داد و همه دنيا را تهديد كرد تا اينكه  ديپلماسي پيش رود اين ديپلماسي غيرفعال است، بايد با حداقل هزينه بهره هاي مهمي را در سياست خارجي گرفت.

اين بدان معنا است كه  اگر در مذاكرات هسته اي جديت اروپائي ها را در منع پيشرفت هاي هسته اي ايران  كمتر از آمريكا برآورد كنيد در اشتباهيد ،  از قبل معلوم بود كه اروپائي ها از آمريكائي ها در اينكه ايران اصلا فن آوري هسته اي نداشته باشد تند ترند ،  اگر دير اين مسئله را تشخيص بدهيد  ممكن است طرفهاي بازي را بد انتخاب كنيد و زمان را از دست بدهيد  ،  اينكه بين آمريكا و اروپا رقابت وجود دارد درست است  اما اين تشخيص ،  تشخيص ديگري هم مي خواست و آن اين بود كه درعين حال كه اين دو با هم رقابت دارند و ايران مي تواند از آن استفاده كند، اروپائي ها بيش ازآمريكائي ها مخالف فن آوري هسته اي حتي صلح آميز ايران هستند و اگر اين تشخيص داده نشود اشتباه خواهيد كرد و ديپلماسي به انحراف مي رود  چون مرزهاي اروپا با ايران خيلي نزديك تر از آمريكا است و آنها از پيشرفت هاي هسته اي ما احساس خطر بيشتري مي كنند ، حتي همين الان مي شود پيش بيني كرد كه در مسئله سلاحهاي موشكي كه پس از اين مطرح خواهد شد اروپائي ها خيلي تندتر از آمريكائي ها باشند، بعنوان مثال منافع اروپا سواحل مديترانه است و حاضر هستند روابط استراتژيك با ليبي داشته باشند اما اين روابط را به راحتي با ايران برقرار نمي كنند ، اين چه تشخيصي است كه ما فكر مي كنيم اروپائي ها كشته و مرده روابط استراتژيك با ايران هستند.  اگر ديپلماسي تشخيص هاي اين چنيني را نداشته باشد به اصطلاح  به خودمان گل زده ايم ، مسئله ديگر در ديپلماسي مهارت است كه فوق العاده مهم است و فكر مي كنم ديپلماسي و تغيير نكردن در رويكردها از ضعفهاي سياست خارجي ماست كه بايد اصلاح شود.

سوال : در حال حاضر پس از اينكه بخشي از بازي را باختيم بايد به لحاظ ديپلماسي در پرونده هسته اي و ارتباط با اروپا چه بايد بكنيم آيا رويكرد جديدي را بايد مدنظر داشته باشيم؟

كار با اروپا  بايد آگاهانه باشد  بنابراين ممكن است كه ما در دنيا كشور قابل اعتمادي پيدا نكنيم  اما اين بدين معنا نيست كه نبايد با آنها كار كنيم  اما اگر اين كار كردن آگاهانه نباشد سر ما كلاه مي رود  و با دو تا لبخند فريب مي خوريم به همين دليل معتقدم بايد همكاري آگاهانه ومنطقي و دوطرفه با اروپائي ها داشته باشيم، يعني معنا ندارد كه امتيازات را از ما بگيرند اما هيچ امتيازي ندهند.

 ما درابتداي مباحث هسته اي ايران سوار اسب بوديم و تمام اطلاعات در اختيار ما بود  ، مثلا يكي از منافقين مسائلي دروغ را مطرح كرده بود و مي آيند به شما رودست مي زنند كه ما همه اطلاعات را داريم خوب اگر اين اطلاعات را دارند مطرح مي كنند، يعني اينكه در اصل هيچ اطلاعاتي تا قبل از بازرسي ها از ما نداشتند  و همه حرفهايي كه مي زدند دروغ بود چون خودشان مطرح كردند كه نمي دانستند.

چطور مي شود كه بدون اطلاعات پرونده ما را به شوراي امنيت ببرند يا بدون اطلاعات به ايران حمله كنند. اصلا ما هيچ ترسي نه آن موقع داشتيم  و نه الان،  مطمئن هستيم كه اصلا ايران محلي براي حمله نيست. اگر حمله محدودي هم كنند محكوم آنها هستند وقهرمان ما هستيم. 

در حال حاضر هم چطور مي شود كه بدون اطلاعات پرونده ما را به شوراي امنيت ببرند يا بدون اطلاعات به ايران حمله كنند ،  اصلا ما هيچ ترسي نه آن موقع داشتيم  و نه الان  ،  مطمئن هستيم كه اصلا ايران محلي براي حمله نيست اگر حمله محدودي هم كنند محكوم آنها هستند وقهرمان ما هستيم  و ما با اين قهرمان بودنمان  خيلي كارها  مي توانيم انجام دهيم و فضاي كار براي ديپلماسي ما و اقدام عليه دشمن آماده مي شود، بنابراين بايد كار با اروپا را آگاهانه ادامه دهيم ،  ديگر اينكه در روابط خارجي و ديپلماسي بايد برنامه اي براي هرگروه داشته باشيم  و درحقيقت براي امتيازات جدول زمانبندي داشته باشيم  و گامهاي طرف مقابل را بايد در اين جدول بياوريم .

در حال حاضر مي خواهند ما را در گوشه اي از رينگ نگهدارند  و گفته اند صبر كنيد تا چندين جلسه آژانس طي شود تا تعيين تكليف كنيم كه پرونده شما بسته مي شود  يا خير، در حاليكه در تمام ديپلماسي ها  دنيا يك گام طرف مقابل برمي دارد يك گام ما بر مي داريم و اين يعني استراتژي  و كشوري كه جدول زمان بندي ندارد يعني استراتژي ندارد كه اين نكته هم در روابط خارجي ما مهم است .  ديپلماتهاي ما در حال حاضر  از سوي ستاد وزارت امور خارجه حمايت نمي شوند، ما بهترين ديپلمات ها و كارشناسان سياست خارجي را در ايران داريم اما ستاد وزارت خارجه بايد آنها را در صحنه عمل پشتيباني كند يعني يك كار نرم افزاري فوق العاده اي بايد پشت سر ديپلمات ها در ستاد وزارت خارجه صورت گيرد و دست ديپلمات هاي ما را درصحنه پركند كه اين قسمت كار ضعيف است.

سوال : هنگام برگزاري نشست تهران خبرگزاري مهر تاكيد كرده بود كه دادن تعهدات به اروپا بايد گام به گام باشد و اينگونه نباشد كه ما تعهدات كاملي را بپذيريم وطرف بگويد اول همه را شما اجرا كند بعد من فكري مي كنم ! ازسويي ديدگاهي از تيم مذاكره كننده بشدت دفاع مي كند و گروه ديگري خرده مي گيرند كه ديپلماتهاي بهتر و خبره تري هم داشتيم كه از صحنه بازماندند. ديدگاه شما چيست؟

در مذاكرات  تهران و بروكسل زحمات زياد و دلسوزانه اي از سوي هيات ايراني كشيده شد  اما دستاورد كمتر از انتظار بود ، اولا به ما قول داده بودند كه پرونده هسته اي ايران را در مدت معقولي ببندند  اما باوجود گذشت يكسال محقق نشد ، مسئله بعدي همكاري تكنولوژيك اروپا با ايران بود كه آن هم محقق نشد و ثالثا بحث توافقنامه اقتصادي بين ايران و اروپا بود كه با وجود اينكه قبلا تعهد كتبي داده بودند  و براي بار دوم بصورت شفاهي قول تسريع كار را داده بودند اما  اصلا انجام نشد و اين بحث ها نشان مي دهد كه دستاورد كمي داشتيم .

 يكي از دلايلش هم اين بود كه تيم ديپلماسي ايران به اروپا بيش از حد اعتماد كرد و در راستاي تاكتيكي كه داشتيم بايد انگيزه هاي اروپائي ها را خوب تشخيص مي داديم  و در آن چارچوب برخورد مي كرديم ، البته همكاري  و هماهنگي در تيمهاي مذاكره كننده  ساده نيست چون يك بخش فني بوده ، يكي امنيتي بوده  و بخش ديگر سياست خارجي بوده كه به هرحال هماهنگي اينها مطمئنا بايد با مديريت پروژه تحقق پيدا كند كه بدليل اينكه مديريت پروژه از طرف كليت نظام و مقام معظم رهبري و روساي قوا مورد تاييد قرار گرفته بود مي توانست اين هماهنگي را ايجاد كند. 

در آينده يك بخش از فشارها و جوسازي ها براي اين است كه ايران براي زمان بسته شدن پرونده كوتاه بيايد و فشار نياورد البته بعضي حتي مي گويند كه تهديد جدي است وممكن است حمله نظامي كنند اما من در وهله اول اين را يك فشار مي دانم كه مي خواهند از فشاري كه ايران وارد مي كند كه پرونده بسته شود و غني سازي آغاز شود فرار كنند . ايران با يك تهديد كوچك از ميدان بيرون نمي رود  و منافع ملي خود را ادامه مي دهد، و ما بايد يك برخورد منطقي داشته باشيم ، اولا از اين جوسازيها نترسيم و حقوقي كه قرار است در راستاي مسائل هسته اي داشته باشيم زيرنظر سازمان ملل بگيريم و غني سازي را در چارچوب پروتكل ها ادامه دهيم . دوستان ما الان كه موقع چيدن اين ميوه رسيده كوتاه نيايند و اجازه ندهند كه پرونده به تاخير بيافتد يا غني سازي به تاخير بيافتد.

سوال : اما برخي منابع خبري اعلام كردند كه در مذاكرات پاريس برخي ديپلمات ها عنوان كرده اند كه تضمين مي دهيم كه هيچگاه از NPT خارج نشويم  ،  اين تناقض  مفهومي دارد و حتي اين به معناي ناديده گرفتن منافع ملي است؟ چرا كه تضمين دادن به اينكه از NPT خارج نشويم، علاوه بر اينكه مخالف ماده ده همين پيمان است، به نوعي مساوي ميشود با اينكه ترجيح مي دهيم كه امنيت ملي ما گاهي در شعاع عضويت در NPT   مورد  خدشه و حمله هم قرار گيرد! آيا اين درست است؟

- نظام زيربارچنين پيشنهادي نمي رود يعني نظام به هيچ وجه نمي پذيرد، و بعيد مي دانم كه اين پيشنهاد را تيم ايران داده باشد. 

کد خبر 101352

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha