1- جناب آقای دادکان با نمایش نامه ای متضمن پی نوشت اینجانب، متاسفانه نه تنها به مقدمات و موخرات موضوع اشاره ای نکردند، بلکه حتی پی نوشت بنده را هم کامل مطرح نکرده و صرفا به صورت گزینشی مطالبی را طرح و حتی بخشی از پی نوشت بنده را با این مضمون که " نیازی نیست اساسنامه تغییر کند" قرائت کردند که با ملاحظه اصل مرقومه اینجانب، مشخص است که چنین جمله ای وجود نداشته و کذب محض است. روش طرح مطلب از سوی آقای دادکان، ماجرای فردی را در ذهن تداعی می نماید که در شهر می گشت و می گفت کسی نباید نماز بخواند زیرا در قرآن کریم آمده است " و لا تقربو الصلوه" ( نماز نخوانید) اما به ادامه آیه که تصریح می نماید " و انتم سکاری" ( در حالیکه مست هستید) اشاره ای نمی کرد!
در این رابطه، بر نکات ذیل تاکید می نماید:
الف - علی رغم ادعای مطروحه، اولا؛ پی نوشت اینجانب در حاشیه نامه اداری و یا نوشته ای از آقای مهندس علی آبادی نبوده بلکه روی خبر منتشره توسط یکی از خبرگزاریها بوده است که خبر جلسه ای در فدراسیون فوتبال را مطرح و سپس تحلیلی را ارائه نموده بود.
ثانیا؛ آن بخش از مطلب که از قول آقای علی آبادی در برنامه نود خوانده شد نیز برداشت خود خبرگزاری بوده و صحت نداشته است. ثالثا؛ پی نوشت بنده با قید " محرمانه - مستقیم"، خصوصی و خطاب به شخص آقای دادکان بوده و ضمن محرمانه بودن، صرفا جنبه ارشادی داشته است. لذا ابلاغیه رسمی و دستوری در کار نبوده است، دلسوزانه و متضمن راهنمایی برادرانه به ایشان بوده است و به دلیل داشتن طبقه بندی محرمانه، مجاز به افشای آن نبوده اند.
ب- در مقطع مورد بحث، اختلاف سلیقه فیمابین آقایان علی آبادی و دادکان در نحوه اداره فدراسیون در سطح بالایی قرار داشت و مهمترین وظیفه اینجانب در رابطه با فدراسیون فوتبال در آن مقطع حساس، این شده بود که تنش بین دو طرف ماجرا را در جهت حضور شایسته تر تیم ملی فوتبال در جام جهانی تا جای ممکن کاهش دهم.
بنده پیش از نگارش پی نوشت مورد بحث، در جلسات متعدد حضوری چندین بار به آقای دادکان تذکر داده بودم در جهت حفظ مصالح ملی کشور، مسئولین زیر دست خود را توجیه نماید که از طرح مسائل اختلاف برانگیز جدا پرهیز نمایند و در خصوص بحث اساسنامه نیز مشخصا جلسه ای در دفتر اینجانب با حضور آقای دادکان و آقای فراهانی ( مدیرکل محترم وقت حراست سازمان) برگزار شده بود و برای اجتناب از تعارض بیشتر بین سازمان و فدراسیون، مقرر گردیده بود آقای دادکان نامه ای به بنده بنویسد و مکاتبات با کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا را هم در خصوص اساسنامه ضمیمه کنند و در جواب این نامه ایشان، بنده از جایگاه سازمان تربیت بدنی پاسخ دهم که ما هم با اصلاح اساسنامه موافقیم اما چون در حال آماده سازی تیم ملی کشور برای حضور موثر در جام جهانی هستیم، از فیفا بخواهیم یکسال اجازه دهند موضوع را مسکوت نموده و پس از جام جهانی، نتایج را به آنها اعلام کنیم.
بدین ترتیب با این تدبیر، اولا تنش جدیدی بین مدیریت جدید سازمان ( در آن مقطع) و فدراسیون فوتبال اتفاق نمی افتاد و تنش موجود فیمابین نیز تشدید نمی شد، ثانیا نظر فیفا تامین می شد
( یادآوری می نماید در آن مقطع، از مهلت فیفا 10/3/85- در حدود شش ماه باقی مانده بود، بنابراین علی رغم ادعای مطروحه، نه تنها هیچ گونه اضطرار زمانی و یا تهدید به تعلیق، در آن مقطع مطرح نبود، بلکه تقاضای ما صرفا تمدید شش ماه دوم به دلیل اشتغال به مسائل آماده سازی تیم ملی ایران برای جام جهانی بود که قطعا موردتایید و استقبال فیفا نیز قرار می گرفت)
ثالثا؛ فرصت کافی داشتیم تا در یک فضای منطقی، پس از جام جهانی اساسنامه خود را بدون هرگونه دخالت خارجی، با اصلاحات اساسنامه ای مدنظر فیفا تطبیق دهیم و لیکن متاسفانه بجای اجرای این تدبیر، بلافاصله یکی از مدیران وقت فدراسیون مصاحبه بسیار تندی را علیه سازمان انجام داد و پس از آن نیز علی رغم تاکیدات مکرر به آقای دادکان مبنی بر پرهیز از ورود به مسائل مخرب، همکاران ایشان جلسه ای در خصوص اصلاح اساسنامه در فدراسیون برگزار نموده و در آن مقطع پرتنش، مسائل به شدت اختلافی را در دستور کار قرار دادند که خبرگزاریها نسبت به انتشار خبر این رویداد اقدام کردند که پی نوشت خصوصی بنده را خطاب به رئیس وقت فدراسیون در پی داشت.
ج- متن کامل پی نوشت بنده به روشنی گویای قضایا در مقطع مورد بحث می باشد و جالب این است که همانطوریکه بنده در آن پی نوشت پیش بینی کرده بودم که رفتارهای کسانی که در فدراسیون عقل و تدبیر را تعطیل کرده اند، منجر به تخریب و از هم پاشیدن فدراسیون خواهد شد، متاسفانه چند ماه بعد، پس از خروج اینجانب از سازمان تربیت بدنی این اتفاق افتاد و ورزش فوتبال دچار خسران غیر قابل جبرانی گردید.
بنابراین روشن است که اشتباهات مسئولین وقت فدراسیون فوتبال اگر از خطاهای مدیریتی مسئولین وقت سازمان تربیت بدنی بیشتر نبوده است، قطعا کمتر نبوده است و چنانچه آقای دادکان و همکارانشان ادعای مادری بر ورزش فوتبال دارند، گناهشان در دو پاره شدن این فرزند، بسیار بیشتر از کسانی است که به زغم ایشان برای این ورزش حتی دایه هم نبودند.
اینجانب به عنوان کسی که از یک سو اطلاعات دقیق و مستندی از ماجرا را دارد و از سوی دیگر، همچون آقای دادکان به واسطه اختلاف سلیقه مدیریتی با ریاست جدید سازمان ( آقای مهندس علی آبادی) در مقطع پیش از شدت گرفتن اختلافات و تعلیق فوتبال کشور، از مدیریت ورزش کشور کنار گذاشته شده بودم و بالطبع نباید متهم به جانبداری از آقای علی آبادی شوم، قویا معتقدم هر دو سوی ماجرا در جریانات حادث شده مقصر بوده اند و لیکن معتقدم قصور کسی که داعیه مادری فوتبال را دارد بسیار بزرگتر و نابخشودنی تر است.
( لازم به ذکر است اینجانب همچون برادرمان آقای دکتر دادکان با هو و جنجال و یا کوچکترین اظهارنظر منفی و حتی مصاحبه ای، از عرصه مدیریت ورزش کشور جدا نشدم، چرا که این مهم را حق رئیس ورزش کشور می دانم که همکاران زیر مجموعه را به سلیقه خود و هماهنگ با دیدگاهش انتخاب کند.)
متن کامل پی نوشت بنده بدین شرح می باشد:
"جناب آقای دکتر دادکان"
با سلام؛ گویا برخی همکاران جنابعالی، کلا عقل و تدبیر را تعطیل کرده اند؛ در شرایطی که همگی تحت فشار قرار داریم، پرداختن به مسائل پرتنش چه معنی دارد؟ گویا عده ای تخریب و پاچیدن فدراسیون را در دستور کار خود قرار داده اند! چند روز پیش هم آقای غفاری مصاحبه ای علیه سازمان کرده بود که موجب تکدر و گلایه ریاست محترم سازمان شده و خواستار برخورد شدند. در خصوص بحث اساسنامه هم به آقایان پهلوان و دیگران بفرمایید به جای جلسه گذاشتن و تولید درگیری، به کارهای سودمند به حال فدراسیون بپردازند. لطفا جنابعالی نیز طبق قرار قبلی در جلسه با آقای فراهانی، مکاتبات و را با یک نامه رویی به امضای خودتان برای بنده سریعا بفرستید تا اعلام کنیم به علت جام جهانی، بررسی مراتب پیشنهادی را پس از جام انجام می دهیم و تا یک سال موضوع مسکوت گردد و سپس نتایج بررسی ها اعلام گردد " تصویر پیوست".
2- به رغم ادعای مطروحه، به عنوان کسی که در دوره مدیریتی آقای دادکان، چه در انتهای دوره مدیریت جناب آقای مهرعلیزاده و چه در ابتدای دوره مدیریت جناب آقای علی آبادی، مسئول امور فدراسیونها در سازمان تربیت بدنی بوده ام، عرض می کنم که فدراسیون فوتبال عملا هیچ گاه دارای استقلال مطلق نبوده است. در این رابطه مصادیق متعددی وجود دارد که در این مقال از آنها صرفنظر کرده و به همین میزان بسنده می کنم که چه در هنگام انتخاب روسای فدراسیونها و چه در دوره مدیریت آنها، حرف آخر را سازمان تربیت بدنی می زند و اگر چنین نبود نه در آن مقطع آقای دادکان رئیس فدراسیون فوتبال می شد و نه حتی در این مقطع که اساسنامه در چارچوب نظرات فیفا اصلاح شده است، آقای کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال می شد.
بدیهی است که در دوره مدیریتی برادرمان دکتر دادکان نیز نظارت و راهبری جدی و موثر سازمان وجود داشته است و اعتقاد بنده این است که اگر این نوع راهبری در آن مقطع وجود نداشت، چه بسا صعود به جام جهانی به راحتی امکانپذیر نمی شد.
البته ناگفته نماند این نوع نظارت عملیاتی سازمان (در هنگام صعود به جام جهانی) با نظارت پذیری مسئولین فدراسیون همراه بود و دو طرف در حد توان با همدلی، کار را پیگیری می کردند که حاصل این کار تیمی ( که قطعا محدود به فدراسیون و عوامل آن نبود)، صعود ارزنده به جام جهانی بود .
3- به اعتقاد این حقیر، " نقد منصفانه" چراغ راه آینده خواهد بود و لیکن نباید در این مسیر کار به " تخریب ناجوانمردانه " بکشد. این ادعا که دعوای آقای علی آبادی و آقای دادکان، بر سر ریاست بوده است را قویا تکذیب می کنم. آقای علی آبادی درست یا غلط، معتقد به ضعف مدیریت و عدم هماهنگی آقای دادکان با سیاست های سازمان بودند و در مقطع بالا گرفتن تنش ها، به هیچ عنوان خود داعیه ریاست فدراسیون را نداشتند بلکه دنبال نیروی جایگزین برای ایشان بودند. شاهد بر این مدعا، پیشنهاد این مسئولیت به اینجانب همراه با اصرار فراوان و در چند جلسه دو ساعته ( در هنگام کنار گذاشتن بنده از مسئولیت معاونت سازمان ) بود که بنده به دلایل شخصی نپذیرفتم، ضمن اینکه با اصل تغییر آقای دادکان پس از بازیهای جام جهانی و پیش از پایان دوره مدیریتی ایشان مخالف بودم. بنابراین در هنگام تغییر آقای دادکان، قطعا دعوا بر سر ریاست نبود ولی اینکه بعدها چه اتفاقی افتاد بنده اطلاعی ندارم و قضاوتی نمی توانم داشته باشم.
با یادآوری اینکه بسیاری از مطالب مطروحه دیگر توسط برادر عزیزمان آقای دادکان نیز محل تامل بوده و قابل اظهار نظر مبتنی بر مستندات می باشد، به نظر می رسد استمرار کشمکش های این چنینی نه تنها سودی برای ورزش کشور نخواهد داشت بلکه نوعی تکرار خطاهای گذشته و بالطبع خسرانهای گذشته است.
در خاتمه لازم است خود و سایر همکاران زحمتکش عرصه گسترده ورزش کشور را به تقوا و رعایت انصاف توصیه کرده و تاکید نمایم مطالب اشاره شده فوق تنها گوشه ای کوچک از مسائل فراوان عرصه مدیریت ورزش کشور بود که بر خود فرض دانستم به عنوان وظیفه ای شرعی نسبت به شفاف سازی منصفانه آنها در محضر خداوند متعال ادای تکلیف نمایم و امیدوارم مرضی رضای آن یگانه ماندگار واقع گردد.»
نظر شما