هنگام بحث در مورد هر رهیافت روششناختی بررسی آن در بیان خود نظریه و منتقدانش بسیار مهم است. این مسئله بیشتر از هر روششناختی دیگر، شامل روششناختی رفتارگرایی میشود.
روششناختی رفتارگرایی با شروعش در دهههای 50 و 60 توانست بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی را متقاعد سازد. این سؤال مطرح میشود که قانعسازی رفتارگرایی در علوم سیاسی به چه معناست.
اساسا یک اعتقاد راسخ مبنی بر اینکه علم رو به گسترش روابط بینالملل با پیچیدگی روزافزون، دقت، ایجاز و نیروی پیشبینی و تشریح وجود دارد. رفتارگرایان به وحدت علوم اعتقاد دارند. یعنی اینکه علوم اجتماعی اساسا متفاوت از علوم طبیعی نیست و اینکه روشهای تجزیه و تحلیل مشابه – از جمله روشهای کیفی- را در هر دو زمینه میتوان به کار گرفت. رفتارگرایان به مطالعات چندگانه بین علوم اجتماعی معتقدند.
از اینرو رفتارگرایان سیاسی به دنبال آن هستند تا رهیافتها و شیوههای علمی را در مطالعه چندگانه سیاست به کار گیرند. به همین دلیل آنها بر این باورند که حیات سیاسی باید تأثیرپذیر از پژوهش علمی باشد.
آنها میپرسند اگر بخواهیم سیاست را از لحاظ علمی مطالعه کنیم، دیدمان نسبت به آن چگونه باید باشد؟ و پاسخ میدهند بر رفتار انسان که شامل سیاست و حکومت است متمرکز شوید.
رهیافت رفتارگرایی به دنبال آن است که علوم سیاسی را به علوم اجتماعی واقعی تبدیل سازد
در واقع رفتارگرایی به بررسی اعمال، دیدگاهها، برتریها و توقعات مردم در بستر سیاسی میپردازد. اجزاء کلیدی این رهیافت عبارتند از: شخص، واحد اصلی برای تجزیه و تحلیل است، سیاست تنها به عنوان یک جنبه از رفتار انسانها در نظر گرفته میشود، رفتار سیاسی در سطوح مختلف تجزیه و تحلیل مورد بررسی قرار میگیرد؛ از جمله سطوح اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی.
تمرکز اصلی در مطالعه رفتار سیاسی نقش افراد در ساختار اجتماعی است، ساختار اجتماعی ساختار اصلی نظام سیاسی است.
رهیافت رفتارگرایی به دنبال آن است که علوم سیاسی را به علوم اجتماعی واقعی تبدیل سازد و بدین منظور نمونههای علمی علوم طبیعی را سرمشق خود میسازد. از اینرو، پژوهشگر نیازمند روششناختی و رهیافت علمی است.
سپس میتوان تشریح تجربی از رفتار سیاسی به عمل آورد. یعنی میتوان تعیین کرد چرا افراد از لحاظ سیاسی آنطوری رفتار میکنند که عمل میکنند و چرا در نتیجه، فرآیندها و سیستمهای سیاسی آنطور که مردم عمل میکنند، کار میکنند.
مطالعه علمی رفتار سیاسی نیازمند طرحهای پژوهشی موشکافانه، شیوههای دقیق تجزیه و تحلیل، ابزار قابل اعتماد جهت تجزیه و تحلیل، معیار مناسبی برای معتبر ساختن و غیره است و به طور کلی همه آن چیزهایی که برای به وجود آمدن یک شکل قابل اعتماد از فرضیههای تجربی اثباتشدنی – یعنی نظریه تجربی – در مورد سیاست ضروری است.
نظر شما