دکتر مارک تبیت استاد فلسفه در دانشگاههای ردینگ و نتردام است. حوزههای تخصصی او فلسفه حقوق، فلسفه دوران مدرن، معرفتشناسی و فلسفه علم است. او همچنین متخصص در فلسفه وایتهد است.
از جمله آثار وی میتوان به "فلسفه حقوق"، "فلسفه وایتهد" و "مقدمهای بر معرفتشناسی" اشاره کرد.
تبیت در مورد این موضوع که آیا قرن بیستم را میتوان قرن فلسفه در تاریخ فلسفه نامید به خبرنگار مهر گفت: به نظر نمیرسد که چنین پرسشی تا کنون مطرح شده باشد و در صورت طرح آن کسی توانسته باشد پاسخ دقیقی داده باشد.
وی افزود: علت این ادعا این است که ما چه معیارهایی میتوانیم برای بررسی فلسفه و مقایسه آن با فلسفه در قرون گذشته داشته باشیم. در واقع ملاکها و سنجههای مختلفی برای مقایسه کیفیت فلسفه در طی قرون گذشته وجود دارد.
وایتهد از فیلسوفان برجسته قرن بیستم است
استاد دانشگاه نتردام تأکید کرد: این موضوع بستگی زیادی به نگاه تاریخی ما دارد؛ اینکه چه چیزهایی را در قرنی که از آن گذر کردیم دخیل میکنیم و آنرا دربرگیرنده چه مواردی میدانیم و ساختار آن را چگونه در نظر میگیریم.
وی تصریح کرد: برای ارزیابی قرنی که در آن زندگی میکنیم هر کسی میتواند ترجیحات و ادله خود را بیاورد. من هم بر اساس فلسفه آلفرد نورث وایتهد و جورج لوکاچ به بررسی این موضوع میپردازم. اصالت و وسعت اندیشه این دو فیلسوف در مقایسه با سایر فیلسوفان پیش از آنها قابل تأمل است. واقعیت این است که بسیاری از فیلسوفان قرن بیستم در سطوح پایینتری به لحاظ اندیشه قرار داشتند. بعضی از این فیلسوفان که اوایل این قرن مورد توجه بودند و آمریکایی بودند از جمله پیرس، جیمز و دیویی تحت عنوان "پراگماتیسم آمریکایی" قرار گرفتند و به نوعی اندیشه آنها کمرنگ شد ولی اوایل این قرن دوباره مورد توجه قرار گرفتند.
تبیت یادآور شد: در حال حاضر نیز یک تقسیم دلبخواهانه در فلسفه تحت عنوان فلسفه قارهای و تحلیلی صورت گرفته است. طرفداران هر گروه از گروه دیگر درک مناسبی ندارند و به آرای یکدیگر به دیده تردید مینگرند.
تاریخ فلسفه متأثر از فلسفه افلاطون و ارسطو است
مؤلف "مقدمهای بر معرفتشناسی" در ادامه خاطر نشان کرد: حتی اگر فرض کنیم که مؤلفههای سازنده قرن بیستم متصور خواهد بود باز در این صورت ما چگونه میتوانیم این قرن را با قرون گذشته مقایسه کنیم. اوایل قرن گذشته وایتهد اعلام کرد که تاریخ فلسفه متأثر از فلسفه افلاطون و ارسطو است.
وی افزود: این موضوع هنوز هم از جنبههای گوناگون صادق است. ارسطو از جنبه جامعیت و ابتکار هنوز هم بی مانند و بینظیر است. آیا میتوانیم با نگاه به قرون گذشته افرادی مانند این فیلسوفان یونانی را در تاریخ فلسفه بیابیم و ذکر کنیم. یا حتی میتوانیم افرادی را در قرن بیستم ذکر کنیم که با فیلسوفانی چون آکوئیناس، دکارت، کانت و هگل قابل مقایسه باشند.
تبیت یادآور شد: اگرچه نسلهای آینده خواهند توانست ارزیابی درستی از قرن بیستم داشته باشند اما قرن 17 و 18 میلادی را در نظر بگیرید. این قرون جریان تاریخ اندیشه را وارد مرحله دیگری کرند. سوال این است که آیا میتوان برای قرن بیستم هم چنین نقشی را متصور شد؟
وی افزود: یکی از ویژگیهای فلسفه در دهههای اخیر خصلت آمریکایی و انگلیسی آن است.
نظر شما