کاوه میرعباسی مترجم و نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه پایین بودن میزان مطالعه آزاد در ایران در پایین بودن شمارگان چاپ کتابها نمود دارد گفت: واقعیت این است که میزان مطالعه ایرانیان پایین است و در مقایسه با آمارهای جهانی میانگین مطالعه در ایران رقم قابل توجهی نیست و ما نمود آن را در شمارگان کتابهایمان البته نه در کتابهای آموزشی و کمک آموزشی می بینیم.
وی ادامه داد: من این مقایسه را نه فقط با کشورهای اروپایی بلکه با کشورهای همسایه ای چون ترکیه دارم. چندین سال پیش وقتی هنوز اورهان پاموک نوبل ادبی را نگرفته بود یکی از دوستانم رمان "اسم من قرمز است" نوشته وی را ترجمه می کرد و وقتی نسخه اصلی آن را نشانم داد دیدم شمارگان آن 100هزار نسخه بود.
مترجم "زندهام که روایت کنم" اثر گابریل گارسیا مارکز با اشاره به مثال فوق بیان کرد: آن رمان اثری روشنفکرانه است و اصلا پاموک در آن زمان شهرت پس از دریافت نوبلش را نداشت ضمن اینکه مخاطب آثار او خاص هستند و البته جمعیت کشور ترکیه از ایران کمتر است ولی می بینیم کتاب یک نویسنده ترک با شمارگانی خیلی بیشتر از نمونه آن در ایران منتشر می شود.
میرعباسی تاکید کرد: در حوزه ادبیات داستانی به طور میانگین شمارگان کتابهای ایرانی دو تا سه هزار نسخه است که اگر بر جمعیت کشورمان تقسیم شود مشخص خواهد شد که چقدر وضعیت مطالعه در کشورمان نامناسب است. در چنین شرایطی نمی توان انتظار داشت مردم کتاب را در سبد خرید نوروزی خود قرار داده و به یکدیگر هدیه بدهند.
این نویسنده با بیان اینکه وی نیز به قشر خاصی از دوستان و آشنایانش کتاب هدیه می دهد گفت: خود من معمولا به کسانی که خیلی با سلیقه فرهنگیشان آشنایی دارم کتاب هدیه می دهم چرا که در اطراف من هم هستند کسانی که از گرفتن کتاب به عنوان هدیه چندان خوششان نمی آید.
وی افزود: اقشاری از جامعه اصلا کتاب را به رسمیت نمی شناسند و در خانه شان یک جلد کتاب هم ندارند. اگر فرهنگ مطالعه در بین مردم جا بیفتد به مرور این مشکلات هم برطرف می شود. از نگاه من یکی از دلایلی که مطالعه آزاد به ویژه در حوزه ادبیات داستانی چندان جا افتاده نیست این است که در نظام آموزشی و در کتابهای ادبیات مدارس رغبتی برای مطالعه خارج از مباحث کتابهای درسی ایجاد نمی شود.
میرعباسی توضیح داد: در دوره های که من به مدرسه می رفتم ادبیات معاصر به دانش آموزان معرفی نمی شد و در مورد ادبیات کلاسیک هم کتابها به گونه ای تدوین شده بود که باز هم در بین دانش آموزان انگیزه ای برای مطالعه بیشتر درباره آنها ایجاد نمی شد. در حال حاضر هم نمی دانم نظام آموزشی ما چه وضعی دارد ولی باید به وضعی برسد که بچه ها از سن کم به سمت مطالعه آزاد سوق پیدا کنند.
نویسنده کتاب "چه کردند ناموران" با ذکر نمونه از کشورهای فرانسه و اسپانیا بحث خود را ادامه داد: دست کم درباره این دو کشور می دانم که کتابهای داستانی به عنوان واحد درسی در نظام آموزشی آنها وجود دارد. این کتابها هم از ادبیات معاصر هم کلاسیک انتخاب می شود و در پایان سال مانند دیگر درسها مورد آزمون قرار می گیرد.
وی اضافه کرد: مثلا در فرانسه کتابهای ریموند کنو در برنامه درسی وجود دارد و یا من در ترجمه کتاب"نادیا" از نسخه ای که در پایان دبیرستان آنها استفاده می شد استفاده کردم.
میرعباسی در پاسخ به اینکه در کشور ما چه قشری ارتباط مستمر با خرید و مطالعه کتاب دارند گفت: بخش عمده کسانی هستند که به نوعی خودشان در پدید آوردن کتاب دست دارند. به قول زنده یاد سیدحسینی ما خودمان برای خودمان می نویسیم، ترجمه می کنیم و خودمان آنها را می خریم.
این مترجم در پایان عنوان کرد: من از کتاب هدیه گرفتن خیلی خوشحال می شوم و فکر می کنم در بین آثار مکتوب، ادبیات داستانی رایجترین کتابهایی هستند که به عنوان هدیه رد و بدل می شوند.
نظر شما