پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۳۱ مرداد ۱۳۸۳، ۱۲:۲۶

دكتر فرزان سجودي در گفت وگو با "مهر"(2)

براي ارتباط نظامهاي نشانه اي راهي جز ارتباط حسي وجود ندارد

خبرگزاري "مهر" - گروه دين وانديشه : دكتر فرزان سجودي در بخش پاياني گفت وگو با گروه دين وانديشه خبرگزاري "مهر " گفت : به نظر من در حال حاضر براي ارتباط با متون حاصل از نظام هاي نشانه اي هيچ راهي جز ارتباط حسي وجود ندارد. ما در حال حاضر متن را يا مي شنويم و يا مي خوانيم و به قول دكتر صفوي در بعضي مواقع مي بوييم.

*خبرگزاري "مهر" - گروه دين وانديشه : اينجا يك سوال پيش مي آيد و آن اين كه علائم راهنمايي و رانندگي واقعا قراردادي هستند و بعضي چيزها اين طور نيستند مثلا رولان بارت منوي يك رستوران را مثال مي زند كه اين واقعا به آن معني يك قرارداد نيست، پس اينجا چگونه بايد اين مقوله قرارداد را مطرح كنيم؟

- دكتر فرزان سجودي : در راهنمايي و رانندگي قرارداد آشكارتر است و يك نظام و سازماني اين قرارداد را تدوين كرده است ،  اما دربرخي ديگر از نظام هاي نشانه اي ، به ويژه نظام هاي نشانه اي فرهنگي اين امر پنهان تراست .

* يعني قرارداد در ذهنيت شكل مي گيرد؟

- بله، در ذهنيت شكل مي گيرد، سوسور حرف از اين مي زند كه زبان شناسي شاخه اي از نشانه شناسي است و بعد مي گويد نشانه شناسي شاخه اي از روان شناسي اجتماعي است . بدون شك آنچه كه سوسور از روان شناسي اجتماعي مورد نظر داشته با روانكاوي  كاملا متفاوت است و در واقع حرف از يك ذهنيت گشتالتي اجتماعي مي زند كه اين قراردادها را در درون خودش حفظ مي كند و به آنها تداوم مي بخشد . شما شعر را در نظر بگيريد كه در شعر اين جنبه برجستگي زيبايي آفرين ناشي از گريز از هنجارهاي نظام متعارف زبان پيوسته به چشم مي خورد .

* آيا حوزه هاي كاركرد نشانه شناسي در حوزه ها و بسترهاي شناختي ، عقلي است يا حسي؟

- نشانه ها دلالتهايشان را از درون نظامهاي پذيرفته شده اجتماعي به دست مي آورند . وقتي كه شما عقل و حس را مطرح مي كنيد، خود را وارد اين حوزه مي كنيد و يك فلسفه فردي مطرح مي شود اما نشانه شناسي فلسفه فردي نيست. نشانه شناسي اجتماعي است ، يعني اين كه من بر مبناي يك غايت خردورزانه بار معنايي خاصي به نشانه بدهم يعني با پيروي خاص عقلاني بياييم اين نشانه را در نظر بگيريم، آن موقع نشانه انگيخته مي شود. من اگر هنرمند باشم مي خواهم كاري بكنم كه چشمگير و برجسته باشد. اين كار انگيخته است. يعني من نظام موجود اجتماعي  را دارم و كاملا انگيخته و با هدف مشخص در دلالتهايش و هنجارهاي دلالتي اش اختلال به وجود مي آورم و هنجارهاي دلالي تازه اي را به آن تحميل مي كنم. جامعه، انگيزه من و غايت من را كه  از اين نشانه توليد شده  دنبال كرده و از طريق تطبيق دلالتهاي آن نشانه با نظام اجتماعي ارتباط برقرار مي كند. بنابراين ، نظام هاي نشانه اي  اجتماعي هستند. يعني مفاهيمي نيستند كه افراد با اهداف خاصي بوجود آورده باشند .

اگر بگوييم نشانه ها عقلاني هستند بايد يك تعريف تازه اي از عقلانيت اجتماعي به دست بدهيم. عقلانيت اجتماعي در جهت ارتباطات و معناسازي و فرهنگ سازي اجتماعي ، نظامات نشانه اي را در واقع در حكم كليت هايي محصول آن كليت ها بوجود مي آورد و نه در حكم مفردات محصول فعاليت ذهني افراد. فرد مي تواند در آن نظام از پيش هنجارشكني اجتماعي بكند.  ادبيات كلاسيك ما نظام رمزگان پيچيده و گسترده اي دارد كه حاصل مدرسه اي و آكادميك شدن است و آن اين كه اين نظام ناظر بر كاركردهاي زبان در اين ادبيات و دلالتهاي ادبيات و صنايع ادبي است. در حالي كه شايد روزي كه شاعر  شعر مي سرود پيوسته اين موارد را در تعامل داشته يا هميشه شاعر اين نظام را در اختيار داشته و اين امكانات بالقوه ادبي كردن زبان را در نظر داشته و پيوسته چيزهايي را به آن از طريق سبك هاي فردي اضافه كرده است. بنابراين وقتي مي گوييد عقلي يا حسي من مي خواهم بگويم كه نظام نشانه اي اجتماعي كار مي كند، فردي كار نمي كند .  اما ما افرادي كه در معرض متون نشانه اي هستيم ، چه متن نوشتاري و كلامي و زباني باشد و چه متون تصويري و ديداري كه ناشي از كاركرد نظام هاي تصويري باشد، از مجاري حسي در معرض اين متون قرار مي گيريم . يعني اين كه متن نوشتاري هم ديداري است. به نظر من در حال حاضر براي ارتباط با متون حاصل از نظام هاي نشانه اي هيچ راهي جز ارتباط حسي وجود ندارد. ما در حال حاضر متن را يا مي شنويم و يا مي خوانيم و به قول دكتر صفوي در بعضي مواقع مي بوييم.

*اغلب نشانه شناسان مواردي را كه مطرح مي كنند چيزهاي طبيعي و محسوس است . مثلا رولان بارت نظام غذاها را مثال مي زند ، آيا امكان دارد مثلا در آثار هيدگر نشانه شناسي كنيم، يعني نشانه هاي فكري و مفهوم عقلاني را نشانه شناسي كنيم؟ يا مثلا در اثر چنين گفت زرتشت نيچه نشانه شناسي كرد؟

- حتما مي شود از نشانه شناسي استفاده كرد . به خاطر اين كه آثار هيدگر، نيچه ، ابن سينا، فارابي و ديگران همه به زبان نوشته شده، يعني اولين گام در نشانه شناسي اين آثار آماده است. البته نشانه شناس معتقد نيست كه يك علم جامع الاطراف دارد و به همه چيز پاسخ مي دهد . هر علمي از يك منظر به جهان پرتو مي افكند . مثلا كاري كه نشانه شناسي در پرتو كاركرد نشانه شناسي مي كند كمتر مي تواند جنبه زيبايي شناسي آثار را در آن تاكيد كند . هر چند كه ابزارهايي  براي زيبايي شناس به دست مي دهد كه بتواند چگونگي كاركرد زيبايي شناسي اين متن را ارايه بكند. نشانه شناسي ابزارهاي خودش را دارد. نشانه شناس در ابتدا مي گويد كه اين متن از چه رمزگاني استفاده كرده است؛ در گام بعدي اين سوال مطرح مي شود كه از چه مجرايي استفاده كرده. در حال حاضر رسانه برخورد من با متن هيدگر و نيچه رسانه ديداري و نوشتاري است. اكنون به سراغ درون اين متن برويم، اين متن هيدگر در درون چه گفتماني نوشته شده؟ و پاسخ اين است كه در درون گفتمان فلسفي نوشته شده است. پس وقتي كه در درون گفتمان فلسفي نوشته شده ما بايد رمزگان يا قواعد گفتمان فلسفي را در خوانش متن بكار ببريم . قطعا متن هيدگر با شعر حافظ متفاوت است، براي اين كه يكي توليدش مبتني بر قواعد رمزگان گفتمان فلسفي است و آن ديگري وجه غالب توليدش مبتني بر قواعد رمزگان گفتمان فلسفي است و آن ديگري وجه غالب توليدش مبتني بر گفتمان شعر تغزلي است؛ در گام سوم  به سراغ رمزگان هاي فرعي مي رويد، اين متن هيدگر گفتمان فلسفي غربي است . هر كدام از اينها حوزه دلالت هاي خاص خودشان را دارند.   امروز وقتي شما به متن نيچه وارد مي شويد خود كلمه نيچه داراي لايه نشانه شناسي است و يك بار سنگين گفتماني و دلالي را با خودش حمل مي كند . وقتي كه شما مي گوييد نيچه ، بلافاصله نظام گفتماني گذشته اش با وقتي كه مي گوييد هيدگر فرق مي كند.  هر چند تعابير و تفاسير دقيق ناشي از دانش فلسفي و غيره خواهد بود اما پيوسته نشانه ها و نظام هاي نشانه اي و چگونگي كاركردشان در ورود ما به قلمرو دانش فلسفه كه براي ما امكان پذير كرده، دخالت دارد. يعني گريزي از دلالتها و گريزي از نشانه ها به وجه دلالي آنها نيست .  

 

 

کد خبر 105427

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha