به گزارش خبرنگار مهر، رئیس سازمان سنجش آموزش کشور، در یک هفته اخیر در گفتگو با خبرگزاریهای مهر (14اردیبهشت) و ایلنا (17 اردیبهشت) به بیان نکاتی درباره امکان نقل و انتقال دانشجویان از تهران به شهرها و شهرستانهای دیگر و نیز نیاز مبرم به افزایش ظرفیت کارشناسی ارشد و کاهش ظرفیتهای دوره کارشناسی دانشگاههای تهران پرداخت.
وی در گفتگوی نخست، از تسهیلات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای انتقال دانشجویان به دانشگاه محل زندگی خود و انتقال دانشجویان تهرانی به شهرستانها، حتی با تغییر رشته، در صورت مهاجرت با خانواده خود خبر داد.
محمد حسین سرورالدین در گفتگوی دوم نیز سخنان مهمی گفت: باتوجه به احتمال وقوع زلزله و نیاز مبرم به افزایش ظرفیت کارشناسی ارشد، کاهش ظرفیتهای دوره کارشناسی دانشگاههای تهران در کنکور امسال لحاظ میشود.
اما سخنان رییس سازمان سنجش، پرسشهایی را به ذهن متبادر میکند که البته توجه به آنها میتواند فواید بسیاری را در پی داشته باشد:
وی از تسهیلات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای انتقال دانشجویان به دانشگاه محل زندگی خود و انتقال دانشجویان تهرانی به شهرستانها، حتی با تغییر رشته، در صورت مهاجرت با خانواده خود خبر داده است.
احتمالاً این تسهیلات در راستای تمرکززدایی از مرکز /پایتخت در نظر گرفته شده است؛ اما رئیس سازمان سنجش توضیحی نداده که این تسهیلات بر مبنای کدام تحقیق و بررسی و با استناد به کدام طرح آمایش سرزمین و برنامه کلان ارائه میشود؟
آیا چشماندازها و چالشهای اجرای این تصمیم و نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای انجام آن مورد بررسی قرار گرفته است. اگر چنین مقدماتی وجود دارد چرا ایشان مستندات آن را ارائه نمیکنند تا امکان نقد و بررسی آنها فراهم شود و اگر این گونه نیست چرا تصمیمی گرفته میشود که ممکن است آفات زیادی برای نظام آموزشی ایران و جامعه دانشگاهی در پی داشته باشد؟
تمرکززدایی خوب است اما باید به نکاتی در هر گونه تمرکزدایی توجه داشت تا مبادا این گمان رود که فقط قرار است حرفی زده شود و کاری انجام شود برای خالی نبودن عریضه. تمرکززدایی بر اساس کدام مطالعات آمایش سرزمین، بر اساس کدام نیازها و کدام تواناییها و با کدام برنامه و روش قرار است انجام شود؟ اینها تنها بخشی از مسایلی هستند که در تصمیماتی از این دست نباید از آنها غافل بود.
رئیس سازمان سنجش در گفتگوی دوم خود از نیاز مبرم به افزایش ظرفیت کارشناسی ارشد و کاهش ظرفیتهای دوره کارشناسی دانشگاههای تهران در کنکور امسال سخن گفته و از دانشگاههای تهران به عنوان دانشگاههایی که عموماً دانشگاههای برخوردار هستند، نام برده است.
به گفته وی همین برخورداری باید سبب شود که این دانشگاهها برای توسعه تحصیلات تکمیلی پیشرو باشند.
شاید در همین چارچوب باشد که به گفته ایشان در آن دسته از دانشگاههای تهران و دیگر کلانشهرها که امکان برگزاری دورههای تحصیلات تکمیلی وجود دارد بهطور کلی ظرفیت تغییر نمیکند بلکه از مقطعی به مقطع دیگر تغییر مییابد و به جای آن شهرستانهایی که نمیتوانند دورههای تحصیلات تکمیلی داشته باشند، ظرفیت کارشناسی خود را افزایش میدهند.
اما نتیجهای که ایشان از چنینی اقدامی میگیرند افزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی بهطور جهشی است. نتیجهای وسوسهکننده هم برای درج در پرونده مدیران و سیاستگذاران آموزشی کشور و هم برای دانشجویان و خانوادههایشان. اقدامی که احتمالاً راه را برای تحصیل در دورههای تحصیلات تکمیلی و اخذ مدارک بالای دانشگاهی برای بسیاری از افراد فراهم میکند.
در اینجا نیز علاوه بر نکاتی که درباره گفتگوی نخست ایشان با خبرگزاری مهر ذکر شد، موارد دیگری نیز هست که باید مدنظر قرار بگیرند. اینکه «برخوردار» به چه معناست؟ و در شرایطی که به نظر میرسد رشد کمی آموزش عالی، به شدت به کیفیت آن آسیب رسانده است، چگونه و بر چه مبنایی سیاست افزایش کمی، آن هم در مقاطع تحصیلات تکمیلی، بیمحابا پی گرفته میشود.
البته این سخنان به معنای آن نیست که رشد کمی آموزش عالی در ایران متوقف شود بلکه تأکیدی است بر اهمیت توجه به مسأله کیفیت در آن. بدون این بهبود کیفی چنین روندی که رییس سازمان سنجش در گفتگوی خود به آن اشاره کرده است به جهشی درافزایش ظرفیت تحصیلات تکمیلی منجر خواهد شد اما این جهش بیشتر از آنکه دانشگاه را به نهادی جهت ارتقای سطح دانش در جامعه تبدیل کند، همچون کارخانه تولید مدرکی خواهد بود که صاحبان این مدارک، نمیتوانند نقش مؤثری در جهشهای مورد نظر ما در عرصههای گوناگون صنعت و اجتماع ایفا کنند.
به بیان دیگر آثار این افزایش کمی و کاهش کیفیت آموزش عالی را به سادگی میتوان با مروری گذرا به بروندادهای دانشگاه، تواناییهای فارغالتحصیلان در عرصههای گوناگون صنعت و اجتماع، رواج تقلب علمی و مانند آن مشاهده کرد.
شاید در همین راستا و برای روشن شدن اذهان، اعلام آماری چون نسبت استاد به دانشجو، منابع کتابخانهای، دسترسی به منابع علمی در خارج از ایران، بودجههای بخش پژوهش و امثال آن از سوی رییس سازمان سنجش و دیگر مدیران و تصمیمسازان حوزه آموزش در ایران بتواند جوانب گوناگون چنین تصمیماتی را بیشتر از پیش آشکار کند.
نظر شما