به گزارش خبرگزاری مهر، چهاردهمین کنگره بزرگداشت «حکیم صدرالمتالهین» شیرازی برگزار شد.
در این همایش که 4 بخش سخنرانی را در برداشت، تنی چند از اساتید حکمت و فلسفه از جمله دکتر رضا داوری، کریم مجتهدی، دکتر علی شریعتمداری و دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی به ارائه مقالات خود پرداختند.
آیت الله سید محمد خامنهای، رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا در مقدمة این همایش که با عنوان «تربیت فلسفی جوان امروز» مطرح شد، اظهار داشت:فلسفه باید در خدمت جوانانی باشد که بدون راهنما راه دراز و دشواری را میپیماید. تربیت فلسفی جوانان باید به گونهای باشد تا آنها را به جایی برساند که استعدادهای آنها شکوفا شود و این تربیت فلسفی، نه صرفاً به معنای افتادن در مسائل پیچیده فکری، بلکه به معنای همسویی با حقیقت و جمع کردن حقایق عالم در وجود آدمی است.
او در ادامه به اهمیت نقش جوان پرداخته و گفت: در قرآن هم شاهد این تربیت فلسفی جوان هستیم: در سورة لقمان، این حکیم الهی بمثابه یک فیلسوف به پسرش (جوان آنروز) آموزش میدهد و این آموزش در وهلة اول آموزش نظری است. دو نکته در این آموزهها مورد تأکید قرار گرفته است: احسان به والدین و ظلم نکردن به خود، یعنی برخلاف قواعد قرآنی و انسانی رفتار نکردن.
وی در ادامه تصریح کرد: جهان هستی سه لایه دارد: عالم محسوسات، عالم مثال و عالم عقول، این تقسیم بندی سه گانه در انسان هم وجود دارد. جوان با گذار از کودکی از لایه محسوسات خود فرا می رود و به عالم خیال می رسد، اما برای رسیدن به عقل نیاز به مربی و فلسفه دارد. فلسفه و حکیم مدبر، مسئول تربیت انسان و جوان هستند، چرا که جوان با استعدادها و انعطاف بالای خود نیاز به تربیت دارد.
اهمیت تربیت آدمی از آن روست که انسان روی یک جامعه و یک نسل اثر میگذارد و مثل حیوان نیست که اگر طبق قواعد طبیعی و خدایی اش عمل نکند، نهایتاً به ضرر چند حیوان کوچکتر اطرافش تمام شود، بلکه یک انسان با عملکرد خود نسلهای بعد از خود را تحت تأثیر قرار می دهد.
رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا، سخنان خود را این چنین پایان داد: گذشته از جوان، جامعه نیز به مسئول و مدبّر نیاز دارد تا به کمال ثانی خود برسد، حکومت موظف به یافتن مدبر حکیم است و مسئول آموزش حکمت و فلسفه، شخص حکیم است، کمال اولیه یک جامعه تشکیل دولت و نظم یافتن آن است، اما این برای کمال جامعه کافی نیست و فلسفه باید به کمک جامعه بیاید تا آن را به سرمنزل مقصود و کمال ثانی آن برساند.
دکتر رضا داوری، رئیس فرهنگستان علوم، در همایش بزرگداشت ملاصدرا با عنوان «آموزش فلسفه و آموزش فلسفی» به ایراد سخن پرداخت و عنوان کرد: از زمان دکارت به آن طرف، حیرت را آغازگر فلسفه نمیدانیم، بلکه فلاسفه آن زمان از جمله افلاطون معتقدند فلسفه با پاتوس (درد) شروع می شود. سؤالات کودک درست مثل پرسشهای فلسفی است یعنی از جان برخاسته و به منظور سود و انتفاع فرد پرسیده نمیشود.
اگر ما میخواهیم فلسفه را به نوجوانان بیاموزیم، باید شوق و عادت به کتابخوانی را در دانش آموزانمان نهادینه کنیم؛ ما نمیخواهیم مسائل فلسفی مثل «هستی اصل است» را به دیگران آموزش دهیم، بلکه می خواهیم آموزش دهیم چگونه فلسفی فکر کنند، فلسفی بیندیشند و مسئله طرح کنند، و مقدمه این کار اصلاح زبان است؛ اگر زبان مبهم و آشفته باشد فلسفه رخت برمی بندد.
دکتر کریم مجتهدی، استاد دانشگاه تهران نیز در رابطه با «فلسفه و دورة جوانی انسان» چنین گفت:مسئله جوهر در فلسفه یونان باستان بسیار مورد توجه است؛ ارسطو در مقابل مُثُل افلاطونی، جوهر را به نحو دیگری معرفی می کند، او جوهری را جستجو
می کند که واحد و مشخص و قابل اشاره باشد، از نظر او جوهر، خود بنیان است یعنی بر پایه خود می ایستد.
می کند که واحد و مشخص و قابل اشاره باشد، از نظر او جوهر، خود بنیان است یعنی بر پایه خود می ایستد.
در سنت لایب نیتس، جوهر چیزی غیر از خود بنیانی است و می شود جوهر واقعی واحد پویا (پویایی می یابد)؛ یعنی، جوهر نیروی سازنده است. یک نوع شعف است، عشق به شناخت است و این پویایی، جوهر سازگار با خصلت پرسشگری و جستجوگری جوان می باشد.
پنجمین سخنرانی همایش را دکتر علی شریعتمداری، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به شرح زیر ایراد کرد:ملاصدرا دو نوع علم را مطرح می کند: علم بسیط، یعنی علمی که دارنده آن به علم خود آگاه نیست (نمی داند چه می داند)، و اما علم مرکب و آن علمی است که عالم به دانستن آن آگاه است.
ما نمیخواهیم جوانان آراء بوعلی و ... را بدانند، اما میخواهیم روح فلسفی داشته باشند؛ یعنی مفاهیم و روش های تازه را کسب کنند، انعطاف برخورد با مسائل جدید یا حتی مخالف را داشته باشند و عمیق فکر کنند.
پس از اتمام سخنان دکتر علی شریعتمداری، در پایان بخش اول همایش بزرگداشت ملاصدرا، دکتر محبیان، رئیس شورای تمبر وزارت ارتباطات در جمع پیشکسوتان فلسفه و حکمت حضور یافت و تمبر یاد بود ملاصدرا توسط آیت ا... سید محمد خامنه ای، رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا رونمایی شد.
در این مراسم که با حضور اساتید، دانشجویان و علاقمندان فلسفه همایش، فضایی حکیمانه یافته بود، تصویر تمبر ملاصدرا در حضور خبرنگاران و عکاسان به امضاء و نام بزرگان فلسفه حاضر در همایش مزین شد.
دکتر محقق داماد، عضو فرهنگستان علوم، با موضوع «نسل جوان، مخاطب حکیمان» به ایراد سخن پرداخت: تحول انسان از یک واحد مادی به جهانی مجرد و عقلانی که مطابق با جهان عینی نیز هست، هدف و غایت فلسفه است و این، همان چیزی است که پیامبران نیز از خدا خواسته اند: «اللهم ارنی الاشیاء کما هی»؛ این آرمان اول حکیم است.
آرمان دوم حکیم، آگاه شدن جامعهای است که در آن زندگی میکند. حکیم نمیخواهد جهانی بنشسته در گوشهای باشد و مردم جامعه اش در پوچی، اعتیاد، بیشعوری و ... به سر برند. پس حکیم در مرحله اول، رشد و کمال نفس خویش (خودآگاهی) را میخواهد و در مرحلة بعد ارتقای جامعة خود را (دیگر آگاهی).
در قرآن، حضرت نوح (ع) با خدای خویش چنین درد دل میکند: « هر چه به مردم گفتم آنها فرار کردند، هر چه من فریاد می زنم آنها انگشت در گوشهای خود فرو می کردند و اصرار بر جهل شان داشتند» در سورة هود نیز چنین آمده است: «تو موجودی مثل ما هستی (مردم خطاب به هود (ع)) و آنهایی که دنبال روی تو هستند، یک مشت آدم های خام و بی تجربه اند». از اینجا متوجه میشویم حضرت هود (ع) نیز در پی جذب جوانان بوده است و جوانان اند که قابلیت انعطاف و حق پذیری بیشتری دارند.
در سخنرانی بعدی نشست دوم، دکتر حمید رضا آیت اللهی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی، «شاخصههای تربیت عام و خاص فلسفی جوانان» را چنین بیان کرد: درک مبانی ارزش کار که شناخت این ارزش های بنیادین و قدرت تشخیص این ارزشها از وظایف فیلسوف در تربیت عام فلسفی جوانان است.
آماده کردن ذهن جوان و آموزش درست اندیشیدن، شاخصه بعدی تربیت فلسفی است؛ علاوه بر اینها باید جوان را به سؤال کردن عادت داد، البته سؤالاتی که عالمانه و حکیمانه طرح شده باشد؛ ایجاد قدرت و توانایی تجزیه و تحلیل و حل مسئله، اصل بعدی است که تربیت فلسفی (و نه آموزش فلسفی) بر آن مبتنی است.
البته باید در نظر داشت که در این تربیت، جوان را گرفتار تشتّت فلسفی نکنیم؛ و اما تربیت خاص فلسفی جوانان به این صورت است که نباید صرفاً به آموزش آراء و عقاید فلاسفه بسنده کرد؛ بلکه باید جوان را درگیر مسائل فلسفی نمود تا تفکر او عمیق شود و خودش بتواند در مواجهه به موضوعات مختلف به حل مسائل بپردازد.
دکتر حسن سعیدی، استاد دانشگاه شهید بهشتی مقالة خود را با موضوع «معمار حکمت متعالیه، الگوی تربیت فلسفی» ارائه نمود:
معمار حکمت متعالیه (ملاصدرا)، نه تنها خود به تهذیب نفس و اخلاق روی آورده، بلکه تربیت و پرورش مردم را نیز وارد نظام فلسفی خود کرده است.
این استاد دانشگاه شیهد بهشتی در ادامه با اشاره به الگوی تربیتی ارائه شده در حکمت متعالیه، گفت: اگر سیری اجمالی به آثار صدرالمتألهین داشته باشیم، واقعیتی که آشکارا به چشم میآید، پیوند برهان و قرآن و عرفان است. ویژگیهای دیگری از شخصیت صدرالمتألهین که نشان دهنده کمال اوست و از او یک الگوی تربیتی می سازد. از دید وی روحیة کنجکاوی، پرچم داری در مبارزه با جهل، توجه به وحی و شریعت به عنوان یک منبع معرفتی است.
اولین سخنران نشست سوم همایش، دکتر محمد اکوان استاد دانشگاه آزاد اسلامی بود. وی در آغاز، دو مفهوم تربیت فلسفی و آموزش فلسفه را از یکدیگر تفکیک کرد.
به اعتقاد وی برای تقویت ذهن جستجوگر و فعال جوان باید به سوالات او پاسخهای مناسب داد، به نحوی که موجب زایش سوالات جدید گردد. نه اینکه صرفاً جوان را مجاب کرد. علاوه بر این برای ایجاد تفکر فلسفی در جوان باید تاریخ فلسفه و آراء و عقاید فلاسفه را به او عرضه کرد.
دومین سخنران نشست سوم، دکتر علی اله بداشتی از دانشگاه قم، محورهای مقالة خود را با موضوع «تفکر فلسفی جوان، چیستی و چرایی» چنین بیان کرد: معنای تربیت فلسفی به فعل رساندن قوه ها و استعدادهایی است، که در وجود انسان نهاده شده تا او را به کمال برساند.
اما منظور ما از تربیت فلسفی جوان اینست که او روش تفکر را بیاموزد و دربارة خود و جهانی که در آن زندگی می کند، بیندیشد و از کنار حوادث و مسائل زندگی بی تفاوت نگذرد.
به عقیده این استاد فلسفه، هدف از تربیت فلسفی، حاکمیت عقل بر هیجانات و احساسات جوانی است، و ماحصل آن امنیت و آرامش روحی، پرشدن خلأهای فکری و اعتقادی جوانان، هویت یابی و معنادهی به زندگی است.
در ضمن دکتر قاسم پورحسن از دانشگاه علامه طباطبایی، سه مدل را در بحث تربیت معرفی کرد: 1ـ مدل ابزارانگارانه، یعنی تصور میکنیم ابزارها صرفاً روشند. 2ـ کارکردگرایانه و 3ـ مدل غایت انگارانه، که هم به روش اهمیت میدهد و هم محتوا، و این مدل تربیتی صدرایی است.
وی در ادامه گفت: از نظر ملاصدرا انسان کامل، انسان مولد و بارور است و درون هر انسانی، میل و شوق به کمال وجود دارد.
سؤال اساسی اینست که آیا طبق فلسفه ملاصدرا میتوان در چارچوب دین از عقل دفاع کرد؟ و در مقام پاسخ باید بگوئیم بله، قرآن در آیات بسیاری به سوی جهت عقلی رهنمون می کند و در بیان بسیاری از موارد از استدلال عقلی استفاده می کند و همچنبن در درجه اول بر بعد عقلانی تأکید می نماید.
در پایان چهاردهمین کنگره بزرگداشت مقام ملاصدرا، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، اینچنین به ایراد سخن پرداخت: هیچ کس قادر نیست انسان را بسازد، و انسان خودش باید خود را بسازد، حتی خداوند که رب العالمین است، انسان را به دست خود او تربیت می کند. ما تنها می توانیم شرایط و زمینه ها را برای تربیت انسان فراهم کنیم؛ فلسفه یادگرفتن و یاددادن نیست، بلکه تفکر فعال است. فکر فلسفی خودش تربیت است؛ انسان باید فکر خلاق داشته باشد و تربیت به حرکت فکر وابسته است. فکری که بدون تغییر و حرکت و منجمد باقی بماند هیچ ارزشی ندارد، البته انسان باید به این حرکت جهت دهد.
دکتر دینانی سخنان خود را با این بیت پایان داد:
عقل کشتی، آرزو گرداب و دانش بادبان
حق تعالی ساحل و عالم همه دریاستی
همچنین پس از پایان همایش، گردهمایی اعضای انجمن ملی ملاصدرا در محل تالار تلاش، با حضور اساتید عضو انجمن برگزار شد.
نظر شما