به گزارش خبرنگار مهر، دکتر قاسم پور حسن در نشست "روش شناسی در علوم انسانی" که در خبرگزاری مهر با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی برگزار شد تأکید کرد: متأسفانه الفاظ مقداری بازیچه ما شده است. ما هم اکنون در حوزه علوم انسانی مشکل داریم به این دلیل که نه در دوره اسلامی و در نه دوره جدید و نه در غرب چارچوبی برای آن تعریف نشده به غیر از کاری که دیلتای انجام داده است. پیچیدگی علوم انسانی باعث شده است که بسیاری از واژه ها را مانند یک آهن ربا به خود جذب کرده و آنها را مغلوط به کار بگیریم و این مسئله منجر به این شده که ما در صدد غربال مفاهیم باشیم.
از واژگانی غیرعلوم انسانی بهره میگیریم
استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: به دلیل سیطره علوم پایه (علوم غیرانسانی) ما از مفاهیم آن قرض میگیریم و خیلی از این اصطلاحات و مفاهیم متعلق به حوزه علوم انسانی نیستند.
وی با بیان اینکه علوم انسانی به مانند فلسفه، حیرت است، افزود: ارسطو در مابعدالطبیعه عنوان می کند که دانستن همان حیرتی است که با دوستداری فلسفه شروع می شود و مراد وی از فلسفه می تواند همه حوزه هایی باشد که الان با عنوان علوم انسانی برمی شماریم.
دکتر پورحسن تصریح کرد: وقتی از مفاهیمی بیرون از حوزه علوم انسانی بهره می گیریم، طبیعی است فکر کنیم بین این واژهها همسانی وجود دارد در صورتی که اینطور نیست.
وی با اشاره به اینکه ما در حوزه شرق به ویژه در ایران هیچ تجربه قابل توجهی درباره علوم انسانی به عنوان علم روشمند نداریم، تأکید کرد: بیشتر روانشناسانه و دلبخواهانه با علوم انسانی مواجه شدیم و هیچ قانون و چارچوبی که این مسئله را تحدید کند تدوین نشده است.
عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یادآور شد: ما با نگاه کلانی که جامعیت نمیآورد به هیچ وجه به علوم انسانی به عنوان یک مسئله نگاه نمیکنیم.
دکتر پورحسن تصریح کرد: مهمترین مسئلهای که در علوم انسانی داریم دو نکته اساسی است اول اینکه علوم انسانی چه ماهیتی دارد و دوم اینکه "روش" هفت ویژگی دارد که ما را قادر یا مجاز میکند که روش را برای علوم انسانی به کار بگیریم یا خیر.
وی جزئینگری، آزمودنی بودن، چارچوب داشتن، صریح بودن، ابطالپذیری، آغاز و پایان داشتن را از ویژگیهای هفتگانه روش برشمرد و گفت: متأسفانه ما در علوم انسانی تصور میکنیم که روش مسئله بنیادی نیست در حالیکه آیا میتوان بدون یک پرسش بنیادی به سوی پژوهشی حرکت کرد.

رهیافت کلانترین امر پس از روش و رویکرد است
وی درباره تفاوت "رهیافت" با "روش" و "رویکرد" گفت: "رهیافت" کلانترین امر پس از روش و رویکرد است و رویکرد نقشی است که این دو( روش و رهیافت) بازی میکنند. رهیافت جزئی نگری نیست بلکه مجموعهای از نظریات مختلف است که شخص موقف خود را معین میکند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی به روش غزالی اشاره کرد و گفت: روش غزالی در حوزه کلام، روش جدلی است اما رهیافت او تثبیت دیدگاه شافعی است. غزالی تحت تأثیر امام الحرمین و دیگران معتقد است که شافعی به همراه دستگاه کلامی اشعری معتدلترین راه در فهم دین است.
وی تأکید کرد: غزالی به دنبال رهیافتی است که سیمای ایدئولوژیکی اشاعره و شافعی را فراهم کند و در اینجا غزالی رهیافت خود را قربانی روش نمیکند بلکه روش جدلی غزالی در "اقتصاد فی الاعتقاد" در مقابل باطنیهای قرار دارد که به ظاهر بسنده نیست. به همین دلیل بر سر قبر حضرت ابراهیم(ع) توبه میکند که دیگر مناظره نکند چون در مناظره حقیقت را نشان نمیدهید بلکه میخواهیم خصم را با شکست مواجه کنیم اما غزالی در کتاب " احیاء العلوم دین" و "مشکات الانوار" این روش را کنار میگذارد و روش عقلی را در پیش میگیرد.
میان مفاهیم علوم انسانی چون روش، رهیافت و ... مرزبندی وجود دارد
دکتر پورحسن با بیان اینکه علم میتواند غایات دینی داشته باشد اما علم به سان روش است، افزود: بسیاری از مفاهیمی که متأسفانه الان به مثابه یک ارزش نگاه می کنیم یک روش است. مثلا "دموکراسی" روش است و دموکراسی کم ضررترین شیوه زندگی است و اصلا هیچگاه دنیای مسیحی نپرسید که مسیحیت با دموکراسی سازگار است یا خیر؟ در حالیکه ما بی دلیل می پرسیم که اسلام با دموکراسی سازگار است یا نه؟ یک وجه هنجاری و یک وجه توصیفی است که وجه توصیفی با عقل بشر سرو کار دارد و این وجه به هیچ وجه با ایدئولوژی و ارزشها و ... سروکار ندارد.
وی در پایان علوم انسانی را چند ماهیتی و پیچیده خواند و گفت: این پیچیدگی به ما تلنگر می زند که باید در کاربرد ابزارهایی که در علوم دیگر داریم بسیار دقیق و ظریف آنها را در علوم انسانی بیاوریم. باید میان مفاهیم علوم انسانی چون روش، رهیافت و ... مرزبندی قائل باشیم.
نظر شما