روانشناسی سیاسی بر اساس تعریف فرهنگ اصطلاحات سیاسی آکسفورد به معنای روشها و نظریههای سیاسی است که توسط علم سیاست به عاریت گرفته شده است.[1]
در این فرهنگ بررسی ویژگیهای نخبگان و خصوصیات فردی و شخصیتی آنها در حیطه مطالعاتی روانشناسی سیاسی تعریف شده است. در بررسی نظریههای تصمیمگیری و "چانهزنی" و مذاکرات نقش ویژگیهای شخصیتی و فردی تصمیمگیرندگان سیاسی حائز اهمیت است.
این عاریتگیری اوایل قرن بیستم بیشتر مشهود بود. نمودهایی از این وامگیری را میتوان در مطالعه رفتارهای سیاسی توسط اندیشمندان سیاسی دید. در واقع به کارگیری تفسیر و روشهای روانشناختی در حوزه سیاست مورد توجه روانشناسی سیاسی است.
موضوع روانشناسی سیاسی بررسی تأثیر شخصیت افراد بر سیاست است
موضوع روانشناسی سیاسی بررسی تأثیر شخصیت افراد بر سیاست است. به ویژه اهمیت روانشناسی در تصمیمگیریهای سیاسی مورد توجه بوده است.
با این حال تنوع مکاتب روانشناسی، موجب تنوع در روانشناسی سیاسی نیز شدهاست. مثلاً تکیه بر روانشناسی فروید یا آدلر، روانشناسیهای سیاسی متفاوتی به دست میدهد.
با این حال از دیدگاه اغلب روانشناسان سیاسی آنچه رفتار افراد را تعیین میکند، نه "عین" واقعیت، بلکه تصوری است که آنها از واقعیت دارند. در تصمیمگیریهای سیاسی نیز تصور سیاستمداران از امور واقع (که خود تابعی از شخصیت آنهاست) بر تصمیمات آنها تأثیر تعیین کنندهای میگذارد.
روانشناسی سیاسی با ویژگیهای روانشناسانه بازیگران سیاسی سروکار دارد
روانشناسی سیاسی به طور کلی با ویژگیهای روانشناسانه بازیگران سیاسی سروکار دارد. اعتماد به نفس، احساس گناه، احساس امنیت یا ناامنی، خودشیفتگی، "ایگوی" قوی یا ضعیف و غیره از جمله ویژگیهای مورد توجه روانشناسان سیاسی است.
به نظر برخی از آنها سیاست بویژه برای شخصیتهایی جذاب است که در دوران کودکی یا نوجوانی دچار احساس محرومیت عاطفی، بی اعتمادی، تحقیر و تمسخر و ناکامی بودهاند.
چنین افرادی میخواهند با کسب قدرت احساس بی اعتمادی یا ناامنی خود را جبران کنند. در مقابل برخی دیگر از روانشناسان سیاسی برآنند که سیاست و حکومت برای شخصیتهایی جذاب است که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و میتوانند از عهده مخاطرات زندگی سیاسی برآیند.[2]
یکی دیگر از موضوعات مورد توجه روانشناسی سیاسی شخصیت رهبران سیاسی است. روانشناسی رهبران سیاسی بر سه پایه استوار است. نخست، شناخت انگیزههای شخصی، دوم شیوه سیاسی شدن آن انگیزهها و سوم توجیه آنها بر حسب مصالح عمومی.
بر این اساس رفتار سیاسی رهبران عبارت است از عینی کردن انگیزههای روانی و مشکلات شخصی که آنها را از دوران کودکی به خود مشغول داشته است.
.......................
یادداشتها
1-Iain McLean, Concise Dictionary of Politics, Oxford University Press, 1996.
2-برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: حسین بشیریه، آموزش دانش سیاسی، تهران: انتشارات نگاه معاصر، 1385، صص 52-51.
نظر شما