به گزارش خبرنگار مهر، پیادهروها ظاهرا جزو داراییهای عمومی محسوب میشوند. اما قانونی که حق استفاده شهروندان از آنها را تضمین کند یا وجود ندارد، اجرا نمیشود یا اجرای آن با قانونهای دیگر در تضاد قراردارد. این روزها پیاده رو در تهران محلی برای هر کاری به جز پیاده رفتن است. مشحص نیست از کسانی که عبور از پیادهرو را دشوار یا غیرممکن کردهاند به کجا میتوان شکایت برد و چه کسی مسئول خسارتهای تضییع حقوق شهروندی است.
شاید همین امروز صبح وقتی که از خانه خارج می شدید دیده باشید که همسایه با ریختن زباله پیاده رو را یا با پارک خودرو جلوی خروجی پارکینگ مسیر شما را مسدود کرده است. شاید بارها برای شما هم اتفاق افتاده باشد که وقتی می خواستید سوار تاکسی شوید یکی از همشهری ها با تنه زدن و بدون رعایت نوبت شما را از سوار اتوبوس یا تاکسی شدن محروم کرد و وقتی که پس از مدتی معطلی توفیق پیدا کردید سوار تاکسی شوید مسافر کنار دستی تان با کمال بی توجهی فضایی بیشتر از فضای یک فرد مسافر را اشغال کرده و روی صندلی ولو شده است.
امروزه دیگر دیدن کسانی که در تاکسی، مینی بوس، اتوبوس، مترو یا یکی دیگر از مکانهای عمومی با صدای بلند با تلفن همراه صحبت می کنند برای همه ما عادی شده است. عابری عجولانه از گذرگاههای عمومی عبور می کند و بدون مراعات دیگران به آنان تنه می زند، راننده ای با لایی کشیدن (رانندگی نکردن در بین خطوط)! و نادیده گرفتن حق تقدم دیگران حتی از چراغ قرمز عبور می کند، عابری از غیر از نقاط خط کشی شده یا وقتی چراغ راهنما قرمز است از خیابان عبور می کند، راننده ای که روی خط عابر پیاده توقف می کند، مغازه داری که قفسه ها و جعبه های مغازه اش را در پیاده رو قرار داده است، همسایه ای که با سر و صدای تلویزیون یا ایجاد آلودگی صوتی مزاحم دیگران می شود، و یا اینکه در کوچه محل زندگی و یا کارتان خودوریی در پیاده رو و یا جلوی درب خانه تان پارک شده است .... متاسفانه این گونه رفتارهای آزارنده و زحمت آفرین به وفور در سطح شهر ما مشاهده می شود.
حقوقی که هر روز شاهد ضایع شدن آن هستیم
اما این که شهروندان در شهر دارای چه حق و حقوقی هستند و آیا اصلاً حق عبور، پیاده بودن و پیاده رفتن را دارند یا نه، بحثی جدا است. مسئولی هم پیدا نمی شود که به این پرسش پاسخ دهد که محل عبور عابر پیاده در این شهر کجاست. به نظر می رسد تنها راه ممکن برای پیاده رفتن، خیابان است و نه پیاده رو! و در این میان جای پارک و توقف خودروها هم در پیاده رو است. شاهد مثال ما خودروی پراید مشکی است که بیش از هفت ماه از پارک شدنش روبروی خبرگزاری مهر می گذرد و همچنان مانع تردد عابران از پیاده رو است. تاسف آنکه سوال و جستجوی ما هم برای یافتن یک پاسخ و صاحب اتومبیل راه به جایی نبرده است.
پراید مشکی و خاکی جلوی در ماههاست که به دست فراموشی سپرده شده و به جای اینکه مانند هر خودروی دیگری جایش در خیابان و یا در پارکینگ باشد در گوشه ای از کوچه رها شده و بعضی وقتها به سوژه عکاسهای خبرگزاری و گاهی نیز به تخته سیاه بچه هایی که در حال عبور از خیابان هستند تبدیل می شود.
هر روز که جلوی در خبرگزاری می رسیم قبل از داخل شدن به روبه رو نگاه می کنیم تا شاید اثری از این همسایه اجباری نباشد اما با وجود گذشت هفت ماه هنوز زمان جدایی از این پراید فرا نرسیده و ما همچنان شاهد چرخهای پنچر، شیشه های خاک گرفته و نوشته های یادگاری روی آن هستیم.
از بی توجهی صاحب خودرو خسته شدیم، تصمیم گرفتیم با پلیس 110 تماس گرفته و پیگیرموضوع شویم. پس از حضور مامور پلیس تنها اقدامی که انجام شد استعلام برای سرقتی بودن یا نبودن آن بود. پس از اینکه مامور پلیس از سرقتی و مشکوک نبودن خودرو مطمئن شد به شوخی طعنه ای به ما زد که "ماشین سرقتی نیست، وقتی صاحب آن اینقدر بی تفاوت است بهتر است خودتان پنجری چرخهای آن را بگیرید و سوارش شوید."
مرکز 137 شهرداری تهران نیز در پاسخ به پیگیری ما اعلام کرد شهرداری تنها حق جابه جایی خودروهای بالای 30 سال را دارد و و چون این عمر این خودرو پایین 30 سال است و جزو خودروهای فرسوده به شمار نمی رود نمی توانیم آن را جابه جا کنیم. این مسئول شهرداری حتی اطلاعات مربوط به این خودرو را ثبت نکرد و آن را خارج از مسئولیت خود دانست.
با رفتن مامور پلیس و بی نتیجه ماندن تماس با مرکز 137، باز ما ماندیم و کوچه و پراید خاک خورده قدیمی با نوشته های عابرانی که به طعنه عنوان کرده بود "مرا بشویید"، " مرا با خود ببرید".
رفتارهایی مشابه پارک همین خوردور در پیاده رو کوچه ما نه تنها موجب آزردگی دیگران می شود بلکه نشانه ای از آزردگی های فردی و جمعی است. به عبارت دیگر این قبیل رفتارها را هم می توان عاملی برای ایجاد یا تشدید نارضایتی دانست و هم می توان آن ها را معلول نارضایتی از زندگی شهری به حساب آورد. رعایت نکردن حقوق شهروندان در مواردی دلیلی برای برخی از منازعات و پرخاشگری های روزمره، گذشت نداشتن و رواج روحیه انتقام جویی در میان شهروندان تهرانی می شود. همین مسائل به ظاهر کم اهمیت است که ممکن است به صورت منبعی برای ایجاد تنش، اضطراب و زندگی رقابت آمیز پایتخت نشینان درآید.
شهروندان اهمیت احترام به حقوق یکدیگر را نمی دانند
یک جامعه شناس و مدرس دانشگاه معتقد است: هر چند طی دهه های اخیر بر سرعت رشد شهرنشینی افزوده شده اما آموزش های شهروندی متناسب با آن رشد نکرده است.
دکتر مهناز امیرپور می گوید: متاسفانه در بسیاری از موارد شهروندان اهمیت احترام به حقوق یکدیگر را نمی دانند و از سوی دیگر اجباری برای رعایت این قوانین نیز احساس نمی کنند. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، لزوم احترام به حقوق شهروندان نهادینه شده است اما باز هم در این کشورها آموزشهای کافی در این رابطه از همان سنین ابتدایی به شهروندان ارائه می شود.
این جامعه شناس می افزاید: مواردی مانند پارک خودرو در جلوی منازل دیگران، خیابان گردی همراه با مزاحمت برخی جوانان و شنیدن صدای نابه هنجار چه در قالب فریاد و عربده کشی و چه به صورت صدای بلند سیستم صوتی خودرو، ناشی از ناآگاهی مردم از احترام به حقوق شهروندی است.
مدیران شهری باید مزاحمتها را به حداقل برسانند
یک مدرس دانشگاه و صاحب نظر مسائل فرهنگی نیز معتقد است: ماهیت زندگی شهری به گونه ای است که برخی مزاحمتها ناخواسته برای شهروندان ایجاد می شود و مسئولان به عنوان برنامه ریزان مدیریت شهری باید این موارد را به حداقل برسانند.
سعیدی در اینباره گوید: به عنوان مثال هنگامی که مهمانسراها و مراکز پرتردد بدون پارکینگ احداث می شوند، مردم نیز خواه، ناخواه مشکلاتی را برای محله های مجاور ایجاد می کنند.
وی می افزاید: از سوی دیگر باید پذیرفت که در جامعه ای که همانند جامعه ما در حال گذر از سنت به مدرنیسم است، بی گمان مشکلات خاص شهری هم ایجاد می شود که بخش زیادی از آن به علت وارداتی بودن فناوری است و هماهنگی میان این فناوری وارداتی و رفتارهای صحیح نیازمند اطلاع رسانی مناسب دستگاه های مربوطه به ویژه رسانه هاست.
وی همچنین تصریح می کند: باید توجه داشت که میزان مشارکتهای شهروندی و رعایت حقوق شهروندان در ارتباط مستقیم با یکدیگر است و هر چه مسئولان بتوانند زمینه های مشارکت مردمی را در امور مختلف بیشتر کنند خود به خود رفتارهای نادرست شهروندان نیز اصلاح می شود.
ضرورت آموزش رفتارهای صحیح اجتماعی به شهروندان
تجربه کشورهای توسعه یافته گویای آن است که طرز صحیح رفتار و به اصطلاح رفتارهای الگو را نمی توان به وسیله پلیس و نظارتهای خشک اجتماعی به افراد آموزش داد بلکه بهترین راه یادگیری رفتارهای صحیح اجتماعی و شهروندی، درونی شدن این رفتارها از طریق آموزشهای غیر رسمی در کنار آموزشهای رسمی مدرسه ای است. در این میان بدون تردید بسیاری از افرادی که به هر شکل مزاحمتهای شهری ایجاد می کنند در معرض آموزشهای مناسب قرار نگرفته اند و این مهم برعهده مسئولان شهری است که با برنامه ریزی مناسب بستر مشارکت مردمی و خودجوش را برای رعایت این قوانین ایجاد کنند.
نظر شما