پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۷ مرداد ۱۳۸۹، ۱۲:۱۹

کوهکن:

سلمان و سهروردی "غریب" بودند/ غربت موضوعی اصلی در آثار سهروردی است

عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به نسبت شیخ اشراق و سلمان از نگاه کربن گفت: کربن ، این دو را نمونه یتیم و غریبی می داند که با کناره گیری از راه عموم پیرو طریق ائمه است.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر رضا کوهکن در آغاز سخنان خود در همایش بزرگداشت سهروردی که در روز چهارشنبه ششم مرداد در تالار الغدیر دانشگاه زنجان برگزار شد، گفت: مهمترین حدیثی که در رابطه با سلمان وجود دارد این است که "سلمان منا اهل البیت" بنابراین می بینیم سلمانی که عرب نبوده جزو اهل بیت شمرده می شود.

همچنین احادیث بسیار دیگر درباره سلمان وجود دارد که بسیار شبیه به احادیثی است که درباره حضرت فاطمه گفته شده است. پس می توان گفت: شناخت جامع شخصیت سلمان مستلزم بررسی احادیث شیعه و سنی است که درباره او نقل شده است.

عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران که با موضوع "نسبت سلمان و سهروردی در نگاه هانری کربن" سخن می گفت، پس از مروری کوتاه بر جایگاه سهروردی در تاریخ ایران، به هانری کربن پرداخت و گفت: کربن طی تحقیقات خود با سلمان و سهروردی به خوبی آشنا شد و حتی تحقیقاتی مفصل درباره آنها انجام داد.

کوهکن با طرح این پرسش که نسبت شیخ اشراق و سلمان چیست، کوشید دیدگاه کربن را درباره آنها بیان کند: کربن سلمان را نمونه اعلای یتیم و غریب می داند ، آنانی که با کناره گیری از راه عموم پیرو طریق ائمه اند تا بدانجا که صاحب سر آنان می شود. از نظر وی شخص سهروردی نیز در زمره غربا است علاوه بر این  باید توجه داشت که موضوع غربت موضوعی اصلی در آثار سهروردی است و بنابراین سهروردی از آن دست افرادی است که سلمان مقتدای معنوی آنان است.

عالی خانی: هورقلیا، یکی از سه شهر عالم مثال است

دکتر بابک عالیخانی دیگر سخنران این همایش بود که درباره " برررسی واژه هورقلیا" سخنرانی کرد.

وی با اشاره به اینکه درحکمه الاشراق، هورقلیا نام یکی ازسه شهر عالم مثال است گفت: دو شهر دیگر یعنی"جابلغ و جابرس" بر خلاف هورقلیا که در عالم افلاک مثالی واقع است، شهرهای عنصری آن عالم بشمار می رود. این چنین است که ارتباط بین هورقلیا و هور به معنای خورشید به ذهن متبادر می شود.

عضو هیئت موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ادامه داد: با طرح این پرسش که جزء قلیا در این واژه چیست و به چه معناست سخنانش را پی گرفت: ترکیب هورقلیا را به معنی "اقلیم خورشید" در نظر می گیرد و برخی دیگر آن را "صورت خورشید" عنوان می کنند.

وی ادامه داد: نظر به تمثیل باستانی "دژ" در ایران باستان و صورت باستانی KALA کالا (کلات) که اصل واژه مورب قلعه به شمار می رود می توان جزء دوم ترکیب هورقلیا را صورتی از قلعه دانست و کل ترکیب را به معنی "قلعه خورشید" قلمداد کرد.

عالیخانی تصریح کرد: مقصود از قلعه خورشید همان "چنگ دژ" متون پهلوی است که معمولا با وصل روشن و آفتابی بکار می رود و می توان ویژگی های این دژ آفتابی چنگ را با رجوع به الفبا و کتب پهلوی بدست آورد.

فلاحی: منطق اشراقی به پای منطق مشایی نمی رسد

دکتر اسدالله فلاحی دیگر سخنران همایش سهروردی بود که با موضوع "قضیه بتاته بر سهروردی" سخنرانی کرد.

وی در آغاز سخنرانی خود گفت: سهروردی افزون بر قائده "ضرورت بتات" که به کمک آن همه موجهات را به ضروریه فرو می کاهد، نظریه مشابهی دارد که به یاری آن همه محصوره ها را به موجبه کلیه باز می گرداند.

وی افزود: سهروردی دو قائده "ضرورت بتاته" و "محصوره بتاته" بتاته خود را برای ساده سازی هر چه بیشتر منطق مشایی و رهاسازی اشراقیان از قیل و قالهای مشاییان در منطق بکار می رود و بدین سان غل و زنجیرهایی را که بر پای منطق دانان مشایی سنگینی می کرد از پای عارفان و حکیمان مشایی بر می دارد.

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه زنجان تصریح کرد: نظریه محصوره بتاته و متعهد ساختن محصوره های سالبه به وجود موضوع پیامدهایی به مراتب ناگوارتر ازآنچه در ظاهر به نظر می رسد در پی دارد و ساده سازی مورد نظر سهروردی بیش از حد سهل گیرانه و تا حدود زیادی ساده انگارانه است.

وی گفت: نظریه محصوره بتاته هر چند به ظاهر غل و زنجیر از پای اشراقیان برداشت اما در واقع بارهای گران بر دوششان نهاد تا نتوانند قدم از قدم بردارند.

فلاحی در پایان تاکید کرد: اگر حکمت اشراق نسبت به حکمت مشاء برتری هایی دارد اما منطق اشراقی نسبت به منطق مشاء نه تنها برتری ندارد بلکه کاستی ها و ضعف هایی دارد و بنابراین منطق اشراقی هرگز به پای منطق مشایی نمی رسد.

کد خبر 1124871

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha