به گزارش خبرنگار مهر ، "دور دو فرمون " بیش از هر چیز نمایشی مبتنی بر فضا و مکان است که عنصر موقعیت فیزیکی و فضا در این نمایش، نقشی محوری و دراماتیک را بر عهده دارد.
اما پروسه دیدار از این نمایش به تبع حال و هوای تجربی کار، خود روندی دراماتیک دارد و در واقع اجرای نمایش به نوعی از لحظه خرید بلیت آغاز می شود. عصر یک روز گرم تابستانی و با هماهنگی قبلی، یک خودرو که شماره پلاکش در اختیار متقاضیان بلیت قرار گرفته مقابل کافه لورکا در کوچه پس کوچه های ضلع جنوبی ساختمان تئاترشهر توقف می کند.
تماشاگران نمایش که تعدادشان به چهل تا پنجاه نفر میرسد به این خودروها مراجعه کرده و با گرفتن بلیت، برگههای راهنما و فرمی را دریافت می کنند که در این فرم داشتن گواهینامه رانندگی و تمایل فرد به راندن خودرو در طول اجرای نمایش مورد پرسش قرار گرفته است. تماشاگران کنار خیابان باریک به انتظار مینی بوسهایی ایستادهاند که آنها را به محل اجرای نمایش منتقل میکند. اندکی تاخیر در رسیدن مینی بوس، تماشاگران را بی حوصله و پراکنده کرده و توجه عابران سواره و پیاده را به خود جلب میسازد.
بالاخره مینی بوسها می رسند و مشخص می شود که انتقال تماشاگران با این وسیله، جنبه ای دیگر از نوآوری های روایتی نمایش و بخشی از متن را تشکیل می دهد. داخل مینی بوس در حرکت گفتاری در حال پخش است که تک گویی هایی به ظاهر مرتبط با آنچه قرار است تا دقایقی دیگر اجرا شود را به گوش مسافران میرساند. در برخورد با چنین وضعیتی است که ذهن، به سرعت دتبال تطبیق این تک گویی های ضبط شده و متن هایی که قرار است در مقصد این سفر کوتاه درون شهری اجرا شوند باشد.
اما گویا این تک گویی ها ارتباط چندانی با متنهای نمایشی چند گانه در پارکینگ ندارند. از آنجا که چند متن به طور موازی اجرا می شوند و هر تماشاگر تنها یکی از این خرده داستانها را تعقیب میکند، این شائبه پیش میآید که احتمال دارد این تکگوییها به نمایشهای دیگر تعلق داشته باشند.اما با پرس و جو از دیگر تماشاگران نمایش دریافتم که آنها نیز ارتباطی منطقی و ارگانیک میان این تک گویی های ضبط شده با خرده داستانهای نمایش را نیافتهاند.
به محوطه پارکینگ طبقاتی دانشگاه امیر کبیر میرسیم.هر یک از تماشاگران بر اساس جدولی که در اختیار دارد مقابل یکی از پارکینگهای شمارهگذاری شده سوار بر خودرویی با شماره پلاک مشخص میشود و از اینجا به بعد، اجرای نمایش را همراه با بازیگران که دانشجویان علاقمند تئاتر هستند پی میگیرد.
جذابیت ایده این نمایش و اینکه هر تماشاگر در چهار مرحله خطوط روایتی نه چندان مرتبط با یکدیگر را در این فضای وسیع با خودروها و بازیگران پر شمار دنبال می کند، از جمله مهمترین جذابیت های نمایش " دور دو فرمون" است. اما آنچه این ایده نوآورانه و ساختار شکن را با لطمه ای جبران ناپذیر همراه می کند، کم مایه بودن خطوط داستانی و بازی های نه چندان گیرای بازیگران جوان و کم تجربه نمایش است. البته این نمایش هنگام حرکت خودروها از کنار یکدیگر و پیش برد خطوط داستانی خود از جذابیتهای حاشیهای و نمودهای بیرونی و غیر مرتبط نیز بهره میگیرد و اندکی حواس تماشاگر را از کاستی های متن دور می کند.
موتور سواری با چهره ای مشکوک از کنار خودرو عبور و بد بینانه سرنشینان خودرو را ورانداز میکند. دختری چادر بر سر دوان دوان از کنار خودرو ها می گذرد. دختری جوان در گوشه ای مشغول جوشکاری است. عدهای چراغ قوه در دست لابلای خودرو ها و به ظاهر بی هدف در حال حرکتند. در گوشهای صدای فریاد و ضجه زنی به گوش میرسد و هر یک به یکی از خطوط داستانی مرتبطند. دیگری دائم از خودروهای در حال عبور عکس می گیرد. حکمت این آخری را در پایان نمایش و هنگامی که یکی از عوامل عکسی از من را درون خودروی در حال حرکت به دستم می دهد در مییابم.
در انتهای هر چهار سفر و پیگیری خرده داستانهایی نه چندان مرتبط با هم، همه تماشاگران در گوشه ای از پارکینگ جمع میشوند و خرده داستانی کوچک را پی میگیرند. اما افسوس که ایده نوآورانه و جذاب با متنهایی ضعیف و منقطع و بازیهای بد بازیگران هدر رفته است.
- - - - - - - - - - - - - -
نظر شما