به گزارش خبرنگار مهر محمدعلی بنی اسدی، تصویرگر و استاد دانشگاه در مراسم تشییع پیکر علی نامور که صبح امروز، 13 مرداد در خانه هنرمندان برگزار شد، گفت: در مورد او حرف زدن کار سختی است. اولینبار که نامور را دیدم، تعجب کردم. جوانی قدبلند با موهای بلند که اینهمه صداقت و راحتیاش برایم خیلی تعجبآور بود.
وی در مورد مرگ هنرمندان ابراز داشت: تاسف این روزهایم از مرگ افرادی است که پیرامونشان را روشن میکنند. باید قدر آنها را بدانیم و از تاریکی بترسیم. از دست دادن جوانهایی مثل نامور آدم را میترساند.
بنی اسدی افزود: هنرمند سعی میکند، راهش را توصیف کند اما مسئله تاسف آور این است که خیلی از هنرمندان مجبور هستند این توصیف را حتی برای خانوادههایشان توضیح دهند. خانواده بسیاری از جوانها از اینکه فرزندانشان هنر را انتخاب کردهاند، میترسند و نسبت به آینده کاری آنها نگران هستند. این تاسفآور است.
این تصویرگر همچنین اظهارامیدواری کرد که راه نامور ادامه پیدا کند: باید بتوانیم دیدگاه او را در زمینه هنر ادامه دهیم. امیدارم این اتفاق در کارهای همه ما بیفتد و کاری کنیم که در جهت مسیر نامور باشد. حالا که داریم نفس میکشیم و زنده هستیم باید قدر این روزها را بدانیم.
مهدی رضوانی، عضو انجمن تصویرگران نیز در مورد شخصیت نامور توضیح داد: در حالی که یکی از اسما خداوند مصور است، وداع با کسی که برای کودکان تصویرگری کرده، سخت است.
وی سپس به تصویرگری کتاب اشاره کرد: در ایران تصویرگری کتاب کودک کار خیلی سختی است چون شان تصویرگری ایران در حد جهانی است. علی نامور تصویرگر درجه یکی بود و سهم خود را در معرفی نوعی زیبایی شناسی جدید در تصویرگری کتاب کودک ادا کرد.
رضوانی ادامه داد: آخرین خاطره من با او به پروژهای برمیگردد که برای کتاب محمدرضا شمس با یکدیگر انجام دادیم که یک کتاب خلاق و شیرین بود و او این کار را قبول کرد که حاصلش یک کار هنرمندانه شد. تحلیلهای او از تصویرگری به من ثابت کرد علاوهبر جوهره تصویرگری، دانش آن را هم داشت.
وی در مورد ابعاد دیگر شخصیت وی ابراز داشت: نامور به یک رودخانه پرخروش اما ساکت و بیادعا میماند. پرکار بود و حتی رفتارش نشان میداد، غرق در کار است. با اینهمه از بازیهایی که بخواهد بیدلیل او را بر صدر بنشاند، برکنار بود.
مصطفی رحماندوست، نویسنده نیز در بخش دیگری از این مراسم تنها با یک جمله از نامور سخت گفت: او مردی کم حرف، خاموش و بزرگ دل بود.
ابوالفضل همت یارکوهی، از دوستان نامور هم عنوان کرد: قبل از نوروز سال 89 کتابی باید تصویرسازی میکردم که زمان اندکی داشتم و از او کمک گرفتم. چندی بعد که او را دوباره دیدم، گفت وقتی پول آن کار را گرفته است، همسرش 10 ـ 15 تن ماهی به همراه روغن خریده چون معلوم نیست چه زمانی میتواند پول باقی کارهایش را بگیرد. تاسف من همیشه از این گرفتاریها است.
همت یارکوهی همچنین گفت که کودک درون نامور همچنان زنده بود کودک درون تصویرگران در درون کارهایشان نشان داده میشود. واقعا کودک دورن علی هم زنده بود.
فرشید شفیعی، از دیگر دوستان نامور هم از علاقه خود به این تصویرساز گفت: هروقت به او میگفتم که خیلی دوستش دارم، باور نمیکرد و میگفت تو خودت را کنار میکشی. گوشهگیریهایی داشت که نمیتوانستم دلیل آن را بفهمم. چند بار از من خواست به دیدارش بروم که نشد یعنی سهلانگاری کردم.
نباتی، نویسنده در پایان مراسم گفت: نامور دور از تصویرگری خیلی چیزهای دیگر هم داشت. من خاطرات خیلی زیادی از او دارم. اصولا خیلی کم میآمد و باید اصرار میکردیم که به دیدنمان بیاید. یک بار زنگ زد و گفت که میخواهد به همراه همسر و دختر بیاید که من تعجب کردم. ساعت 11 آمد و تا 6 بعدازظهر ماند. یکدفعه هم بلند شد رفت که من و مهدیه (همسر نامور) تعجب کردیم.
وی افزود: زندگی او سه چیز بود. تصویرگری، مهدیه (همسر نامور) و آنارز (دختر نامور).
على نامور در سال1355 در تهران متولد شد و در مشکین شهر بزرگ شد. وی فارغالتحصیل رشته هنرهاى تجسمى بود و در رشته گرافیک تدریس میکرد.نامور در زمینه تصویرگرى کتاب کودک و نوجوان فعالیتهای زیادی داشته که از آن جمله میتوان به برگزیده شدن در نمایشگاه تصویرگرى ایرانى در تایپه سال 2003، برگزیدهشده کتابخانه بینالمللى، برگزیدهشده سال 2003 نمایشگاه تصویرگرى بلگراد و برگزیده شده سال 2008 نمایشگاه تصویرگرى هزار و یک شب بارى یرو و ... اشاره کرد.
نظر شما