پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲ شهریور ۱۳۸۹، ۱۱:۳۷

سفرنامه مهر از اکسپو -1/

چینی‌ها لباس ایرانی بر تن کردند / حال و هوای سالن 19 کشور در اکسپو

چینی‌ها لباس ایرانی بر تن کردند / حال و هوای سالن 19 کشور در اکسپو

خبرگزاری مهر - گروه اقتصادی: اکسپوشانگهای شهر غول آسا و لبریز از جمعیت، رابط میان چین و دنیای خارج ؛ شهری که به شهر جنگل آسمانخراشها معروف است و نامش به چینی "بر فراز دریا" معنا دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، شهر شانگهای که در کرانه چپ رودخانه "هوانگ پو" با فاصله اندکی از اقیانوس آرام، در جنوب یانگ‌ تسه قرار دارد، این روزها بیش از هر زمان دیگری در معرض توجه افکار عمومی جهان قرار دارد. شانگهای در تب و تاب برگزاری نمایشگاهی 6 ماهه به نام اکسپو است.

180 کشور دنیا گردهم آمده‌اند تا نشان دهند که کجای دنیا می تواند "شهری برتر برای زندگی بهتر" باشد. هر کشوری با کوله باری از دستاوردها آمده است و می خواهد در این جمع خودنمایی کند. تکنولوژی اش را معرفی می کند، از فرهنگ و تاریخ و تمدن کهنش می گوید، از روزهای آینده اش و در نهایت نقش آفرینی کودکانی که نسل های آتی یک مملکت هستند.

ایران نیز در این نمایشگاه پا به پای سایر کشورهای دنیا حضور دارد و تلاش کرده است تا فرهنگ غنی و تمدن اصیل ایرانی اسلامی خود را به رخ کشد. ایران می خواهد بگوید که "خلیج فارس" همیشه خلیج فارس است و قدیمی ترین نقشه های بین المللی نیز این را تایید می کنند.

ایران می خواهد بگوید که فرش و چای و بستنی سنتی ایرانی هنوز هم زبانزد عام و خاص است، می خواهد نشان دهد که حافظ و سعدی و ابوریحان و خیام، همگی فرهنگ سازان کهن ایرانی بوده اند و می خواهد بگوید که ایران امروز، بر قله پرافتخار دانش و فناوری روز دنیا ایستاده است و حرفی برای گفتن دارد. مهندسان جوان آن داروها و دستگاههایی را تولید کرده اند که نام کشورشان را در زمره صاحبان این فناوری در دنیا قرار دهد.

ایران می خواهد بگوید که قالی نفیس ایرانی علیرغم حضور چین و هند و برخی کشورهای خرده پا، آنقدر جذابیت دارد که دار قالی اش در اکسپو 2010 شانگهای، یکی از جاذبه ها باشد و دیدن نقشه ها، رنگ ها و اصالتش چشمان "چشم بادامی ها" را گرد کند.

تا قبل از اینکه برای بازدید از نمایشگاه اکسپو 2010 شانگهای به این شهر سفر کنم، تصویری که در ذهن داشتم، حتی به اندازه بخش کوچکی از این دنیای بزرگ که کشورها با گردهم آمدن در آنجا ساخته بودند، هم نداشتم.

هرچه هواپیما به شانگهای نزدیک تر می شد، شور و اشتیاق هم برای دیدن این نمایشگاه که هر 5 سال یکبار در یکی از کشورهای دنیا برگزار می شود، بیشتر می شد. هر لحظه در ذهن خود تصویری از آنچه که در ذهن پرورانده بودم را مرور می کردم و در دل شاکر خداوند که چنین فرصتی را عطا کرده است؛ چراکه با خود فکر می کردم که شاید دیگر چنین فرصتی دست ندهد تا در عالم خبرنگاری پا برای دیدن این نمایشگاه فرصتی را به دست آورم.

ساعت از نیمه شب به وقت محلی گذشته بود که هواپیما به زمین نشست و مسافران پیاده شدند. در جای جای آنجا عروسکهای آبی رنگ "هایبائو" که نمادی از اکسپو 2010 شانگهای بود، به چشم می خورد. گویا همه چیز دست به دست هم داده بود تا نشان دهد شانگهای، یکی از شهرهای پیشرفته دنیا در امر تجارت و بازرگانی، کاملا آماده و به خط است تا میزبان خوبی برای 180 روز برگزاری این نمایشگاه باشد.

سوار بر یکی از تاکسی های فرودگاه، عازم محل برگزاری نمایشگاه شدیم. محلی در دل شهر و در خیابان شیبو که از چندین سال قبل برای میزبانی آماده شده بود. ساختمانهای بلند بیست و چند طبقه که در گوشه ای از فضای نمایشگاه برای غرفه داران و میهمانان از کشورهای مختلف دنیا تدارک دیده شده بود.

در بدو ورود به شانگهای، راهنما کارت شناسایی ای را در اختیارمان گذاشت و توصیه کرد که همواره همراهمان باشد تا مجوزی برای ورود و خروج به محوطه نمایشگاه داشته باشیم و گاهی هم به صورت VIP بتوانیم بدون ایستادن در صفهای طولانی، از غرفه ها بازدید کنیم.

سربازانی با لباس نیلی رنگ

برای ورود به محوطه داخلی اکسپو، حتما باید کارت را به همراه داشتیم؛ چراکه سربازانی با لباس نیلی رنگ، مامور شده بودند تا از ورود افراد متفرقه جلوگیری کنند. زمانی که کارت در تماس با دستگاه کارتخوان قرار می گرفت، تمام مشخصات یک فرد در مانیتوری ظهور می یافت که با چهره فرد دارنده کارت تطبیق داده می شد و اگر همه چیز درست بود، فرد اجازه ورود می یافت.

از خوان اول عبور کردیم و وارد محوطه شدیم. گویا ساعات ابتدایی شب بود. محوطه هت های اکسپو زنده می نمود و مردمانی از ملیتهای مختلف برای شب نشینی گردهم آمده بودند؛ از سیاه پوستان و سفید پوستان گرفته تا زنانی مسلمان و برقع پوش. یکی از آنها تا مرا می بینند از من سئوال می کند که مسلمانی؟ می گویم: بله. با همان لهجه انگلیسی- عربی می گوید: " الحمدالله. الحمدالله. YOU ARE MUSLIM . شکرا″لله. برایم خیلی تعجب دارد ولی از کنارش ساده می گذرم.

به اتاق تعیین شده از قبل راهنمایی شدیم. اتاقی در طبق هجدهم یکی از ساختمانهای محل اقامت همه کسانی که به نوعی دست اندرکار، غرفه دار، بازدیدکننده یا شاغل در اکسپو هستند. دیر وقت است و همکاران خوابند. به آرامی در می زنیم و بعد از سلام و احوالپرسی کوتاه، وارد می شویم و با این فکر که فردا چه برنامه ای را پیاده کنیم، به خواب می رویم.

روز اول

ساعت 8 صبح است که با زنگ ساعت از خواب بیدار می شویم. گویی همین چند دقیقه قبل بود که به خواب رفته بودیم؛ اما شور و اشتیاقمان آنقدر زیاد است که به سرعت از رختخواب جدا می شویم و خود را برای یک روز پرکار و تجربه آماده می‌کنیم.

به سمت محل غرفه ها در محوطه اکسپو به راه می افتیم و باز هم گیت و چک و خنثی و داستانهای امنیتی. مستقیم به غرفه ایران می رویم...

اینجا غرفه ایران است

اینجا غرفه ایران است، سازه ای یادآور بنای قدیمی سی و سه پل اصفهان و جاذبه ای برای چینی ها و مردم سراسر دنیا که به آنجا بیایند و با پیشینه غنی تاریخی ایران آشنا شوند. بدانند که ایران زمین، سرزمینی است که یکی از تمدنهای بزرگ دنیا بوده و هست و هم اکنون زبانزد جهان اسلام است.

چینی‌هایی که لباس سنتی ایرانی بر تن کردند

هنوز ساعت کار نمایشگاه شروع نشده؛ اما سالن ایران مواجه با استقبال بازدیدکنندگان است. چینی هایی ساده پوش، با لبخندی به لب و دوربین هایی به دست که بیش از همه جاذبه های سالن ایران، علاقمند هستند که با قالی اصیل ایرانی عکس یادگاری بگیرند. برخی از افراد مسن هم که کمتر با فرش ایرانی آشنایی دارند، با تعجب به نخ های قالی نگاه می کنند و می خواهند سر در بیاورند که جنس این نخ ها چیست.

خیلی ها هم در بدو ورود به سالن ایران ترجیح می دهند که با لوح‌هایی که نماد تخت جمشید هستند، عکس یادگاری بگیرند، یا به سراغ خوراکی های اصیل ایرانی بروند و به قول خودشان "هون تا" در زبان محلی به معنای " چای سرخ" بنوشند و خستگی در کنند.

ما هم با آنها همراه می شویم و از قسمتهای مختلف سالن جمهوری اسلامی ایران در اکسپو 2010 شانگهای بازدید می کنیم. همه چیز برایمان جالب است و از همه جالب تر، دخترهای چینی آشنا به زبان انگلیسی هستند که لباسهای محلی ایرانی به تن کرده اند و به راهنمایی بازدیدکنندگان می پردازند. با آنها گپی می زنیم و از وضعیت بازدیدکنندگان می پرسیم.

لبنان

بعد از گذراندن 2 تا 3 ساعت زمان در سالن کشورمان و انجام مصاحبه ها، ترجیح می دهیم که سری هم به غرفه های اطراف بزنیم. اولین غرفه که تمامی سطح آن با رنگ قرمز پوشیده شده، "لبنان" است. سمت راست لبنان و سمت چپ کره شمالی. با لبنان شروع می کنیم.

کشوری کوچک و کوهستانی در غرب آسیا و خاورمیانه که از شمال و شرق با سوریه و از جنوب با فلسطین همسایه است و در اکسپو، کشوری با غرفه ای که سعی کرده است تا بخشی از پیشینه تاریخی خود را در قالب مولتی مدیا به نمایش گذارد و با عکسهایی از مناطق تاریخی و طبیعی خود، حرفی برای گفتن داشته باشد. بگوید که لبنان کشوری است که دیگر در اشغال نیست.

لبنان برای هزاران سال محل عبور تمدن‌های مختلف بوده ‌است. پس جای تعجب نیست که این کشور کوچک دارای فرهنگی فوق العاده غنی و زنده باشد. در ورودی سالن این کشور پیامی نوشته شده است از AHIRAM: " من پسر اهریم هستم، پادشاه بابل. قسم می خورم که اگر دشمنی به بابل حمله کند، باید با او مقابله کنیم. چراکه همه باید در صلح و آرامش و آزادی به سر برند؛ پس اگر اینها تهدید شوند، ما مقابله می کنیم..."

این یکی از نمادهایی که لبنان در سالن خود به آن پرداخته است و سوابق تاریخی نشان می دهد که این لوح به قرن 10 قبل از میلاد بر می گردد. از سوی دیگر، یکی از قدیمی ترین شواهد مبنی بر این است که در بابل الفبا وجود داشته است. همه چیز در سالن لبنان می خواهد به مخاطبان بگوید که گذشته و حال لبنان چه بوده و در آینده این کشور راه به کجا می برد.

یکی از جاذبه‌های دیگر لبنان که در مورد آن توضیح داده شده " JEITA GROTTO" است. واژه ای که مجموعه ای از غارهای کریستالی را در لبنان به ذهن متبادر می کند که در 20 کیلومتری بیروت قرار گرفته اند. این منطقه از دو غار صخره‌ای تشکیل شده است که از نظر جغرافیایی یکی از نقاط مهم در بیروت به شمار می رود و زیر آن تونلی قرار گرفته که در آن مجموعه از گالری کریستالهای طبیعی در سایزهای متنوع به لحاظ سایز و رنگ و شکل در نظمی خاص شکل گرفته اند.

همچنین لبنان از مردم دنیا که برای بازدید از غرفه آن به اکسپو آمده اند دعوت می کند تا برای ثبت جهانی این منطقه در یونسکو، رای بدهند. این تازه اولین غرفه ای است که بازدید کرده ایم و تجربه ای نو که ما را به دیدن سایر سالنها بیش از پیش ترغیب می کند.

مراکش

غرفه بعد که در نزدیکی سالن جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، مراکش است. ساختمانی سفید رنگ با بنای سنتی و دربهای چوبی بلند قهوه ای رنگ که در عین حالی که می خواهد مدرنیته را به رخ کشد، با کاشی کاریهای زیبا، سنت را هم از یاد نبرده است.

از در که وارد می شوی، نخلهای بلندی که در وسط بنای اصلی سر به فلک کشیده اند، خودنمایی می کنند. وارد فضای اصلی سالن که بشویم غرفه های شیشه ای رنگی را می بینیم که در آن اولین سکه های برنز، سفالهای قدیمی، زیورآلات سنتی به نمایش گذاشته شده است و در کنار تمبرهایی از نسلهای مختلف فرهنگ و تاریخ مراکشی ها را بازگو می کند.

در نقاط دیگر، مانکن‌هایی با پوشش لباس های ساده و سنتی؛ اما زیبا و رنگارنگ زنان و مردان مراکشی فضا را از تاریخ به اجتماع می برند و مخاطب را در فضایی قرار می دهند که علاوه بر این آشنایی با فرهنگ و نحوه زندگی اجتماعی مراکشی ها، گذری هم به شمایل مذهبی، تسبیح و نسخ خطی و کتابهای ادعیه قدیمی که نشان از نخستین الگوهای نوشتاری دارد، داشته باشد.

اما این تمام کار برای غرفه مراکش نیست. طبقه دیگری هم هست که شمایی از امروز این کشور را به نمایش می گذارد. خشکبار، ترشیجات و از همه مهمتر عطر داروهای گیاهی و صنایع دستی و لوازم آرایشی.
 
طبقه سوم هم، آینده مراکش را در زمینه های مختلف انرژی و دستاوردهای فنی و علمی به نمایش می گذارد. از نیروگاههای بادی می گوید و از جاذبه های طبیعی که می تواند آینده این کشور را بسازد.
 
قطر
 
سالن بعدی، مربوط به قطر است. کشوری که در فرآیند تاریخی خود همواره از فرهنگی نسبتاً غنی و متنوع برخوردار بوده و هر نقطه آن نیز ضمن وابستگی به این میراث فرهنگی، ویژگیهای خاص خود را دارا بوده‌ است. شاید به همین دلیل باشد که در مقابل سالن ورودی این کشور کتیبه ای قرار گرفته که بر روی آن حک شده است که " قطر یک کشور با تاریخ پرافتخار و قهرمانی های متعدد، فرهنگ غنی با ارزشهای سنتی و چشم انداز مدرن است. قطر صدای مدرنیزه و نگاه به آینه است و مکانی برای تجربه بهترین فرهنگ عربی."
 
این سالن در نگاه اولی که مخاطب را به خود جذب می کند، سعی دارد تا منابع غنی نفت و گاز خود را به رخ بکشد و بگوید که قطر، سومین منبع گازی بزرگ جهان است و بر این اساس، اقتصادی مبتنی بر نفت و گاز دارد.
 
برای قطر، دریاها همواره منابع بزرگی هستند که برای صادرات می تواند از آنها بهره گیرد. از آغاز تمدن تا به حال، هزاران سال است که از منابع آبی برای صادرات استفاده های زیادی می شود، اما در اواخر قرن 20، کشف نفت در قطر از اواخر قرن بیستم آغاز شده است. این می تواند قطر را به سمت رویاهای بزرگی که در زمینه صادرات در سر دارد، هدایت کند. اینها جملاتی از تابلوهایی است که در سالن قطر در اکسپوی شانگهای به مخاطب ارایه می شود.
 
 
این سالن سعی کرده تا دکوراسیونی با رنگ آبی را برای بازدیدکننده تدارک ببیند و بعد از این آرامش، ذهن وی را به سمت سختی های کار در دریا هدایت کند و سیر زندگی مردمان قطر در دریا را به تصویر کشد.
 
در کنار سالن، لوحی نصب شده که بر روی آن نوشته شده:" زندگی در دریا همواره با مشکلات زیادی مواجه بوده است. اوایل، فقط کاپیتان ها تجربه دریانوردی داشتند و عموما تعدد این تجربه ها، منجر به مرگ آنها می شده است. البته هنوز هم تنوع زیادی از خطرهای دریایی در این میان وجود دارد. یکی از این خطرات، ماهی شیطانی است که در مناطق خاص وجود دارد که زندگی دریانشینان را تهدید می کند..."
 
در حقیقت سالن قطر تلاش کرده تا یک روز کامل از زندگی در دریا را به تصویر کشد و سنتهای صیادی در دریا را بازگو می کند: " اولین باری که در روز هر مردی به شکار می رود، باید شکرگذاری به جای آورد و بعد از غروب آفتاب، غذای اصلی خود را ماهی و برنج قرار دهد و خود را برای روز بعد آماده سازد."
 
قطری‌ها خطاب به مخاطبان اکسپو شانگهای اعلام کرده اند که از زمانیکه ژاپنی ها در قطر اکتشاف نفت را صورت داده و این صنعت را معرفی کرده اند، قطر زندگی اقتصادی تازه ای را با استفاده از نفت شروع کرده است. برای اولین بار، در منطقه دخان در سال 1939 نفت کشف شد.
 
کمپانی بین المللی نفت قطر (قطر پترولیوم)، تمام مسئولیت نفت و گازهای تولیدی در قطر را به عهده دارد. استخراج تولید فرآورده و بازیابی و ترانسپورت، این مساله را ساپورت می کند.
 
زمانهایی هم کارهایی که برای نفت انجام می شود، در رابطه با گاز هم انجام می دهد و هنوز هم این احتمال هست که اگر گاز جایگزین نفت بشود، امکانات و ابزار آن هم وجود داشته باشد.
 
قطر خود را سومین منبع گازی دنیا بعد از روسیه و ایران معرفی می کند و به جهانیان اعلام می دارد که هم اکنون گاز در حال جانشینی با نفت است؛ چراکه صدمه کمتری به محیط زیست وارد می آورد. میدان گازی شمال این کشور، بالای 900 تریلیون مترمکعب ظرفیت دارد و بالاتر از 6 هزار کیلومتر/ میدان را پوشش می دهد.
 
بعد از معرفی فناوری های روز دنیا در قطر، طراحان این سالن، بازدیدکنندگان را در فضای زندگی بیابانی قرار می دهند و با موسیقی سنتی از آن پذیرایی می کنند. در واقع عرب بیابانی و بادیه نشین، تفسیری است که در سالن قطر در اکسپو به چشم می خورد، یک الگوی رایج در قطر، خانه هایی است که تابستانی هستند و به آن بادیه گفته می شود. اگر این خانه ها نزدیک دریا باشند، افراد بادیه نشین زندگی با ماهیگیری را ادامه می دهند. در تابستان هم خانه های یدکی با خود حمل می کنند و در جای دیگری به حیات ادامه می دهند. در این میان شتر برای حمل و نقل بار انسان تعریف شده است و مردم بادیه نشین، آنرا بخش مهمی از تاریخ خود می دانند.
 
و در این جا است که قطری ها به مخاطبان خود در اکسپو این پیام را می دهند که علیرغم سختی هایی که در زندگی بادیه نشینی وجود دارد، اما فعالیت و زندگی در قطر، امروز به روز شده است و تکنولوژی هایی نظیر رباط ها به کمک انسان آمده اند. در این راستا برج های بسیاری در دوحه برای زندگی راحت و به معنای واقعی شعار اکسپو یعنی "شهر برتر، زندگی بهتر" طراحی شده است.  بنابراین شاید سالن قطر در اکسپو یکی از سالن هایی باشد که به خوبی شعار " BETTER CITY, BETTER LIFE " را به نمایش می گذارد.
 
امارات

دیگر سالنی که ما را به نمایش خود فرا می خواند، ظاهری شیک و بسیار دیدنی دارد که به خوبی می توان تجملات را در آن دید. اسبهای چهاررنگی که به نماد پرچم این کشور در جلوی سالن صف کشیده اند و تلویزیونهای LCD که پیام شاهزاده امارات ( ویرا بن حضار) را به دنیا می رسانند.
 
این سالن، مربوط به امارات است و شاهزاده این کشور به مردم دنیا این پیام را می دهد که از غرفه این کشور بازدید کنند، در واقع به آنها خوشامد گفته و اعلام می کند که سالن امارات به شما نشان می دهد که ما چگونه برای بهتر زندگی کردن تلاش می کنیم.
 
این غرفه بیشتر متمرکز بر ابزار مولتی مدیا است که طراحان کانادایی و انگلیسی آن را برای این کشور به ارمغان آورده و در مقابل ارز بسیاری را از آنها ستانده اند. در این سالن، سه فیلم به نمایش گذاشته می شود که در آن، ماهیت کشور، مردم و توسعه را به مخاطبان عرضه می کند.
 
 
اولین فیلمی که با ابزار مولتی مدیا به نمایش گذاشته می شود، سرنوشت شیخ زاید اولین پادشاه امارات را در قالب مکالمه ای میان پدر و پسر معرفی می کند. پدر به پسر خود می گوید:" تاریخ هر کشوری سراسر واقعه و حادثه است و ما می خواهیم حوادث را بیان کنیم. شیخ زاید اولین پادشاه منطقه است و شاید بهتر باشد برای کسی که گذشته او را نمی داند، این داستان را بازگو کنیم."
 
این فیلم با یک زندگی صحراگردی و بیابانی شروع می شود و صحنه اول آن، پسربچه ای است که در پی پرنده ای می دود. پدر از او می خواهد که کنار آتش بنشیند تا حقایقی را برایش بازگو کند. او برای پسر از زندگی سخت ماهیگیری و بادیه نشینی می گوید و او را به سالهای قبل از 1930 میلادی ارجاع می دهد. سالهایی که در آن مردم زندگی سختی داشتند. اما در این سال بود که مردم راه دیگری را برای زندگی پیدا کردند و کسی دیگر از ماهیگیری استفاده نکرد.
 
پدر به پسر می گوید: "  آن زمان بود که خدا به کشور ما نگاهی انداخت و ما توانستیم نفت را کشف کنیم. وقتی نفت پیدا شد، دیگر فردی با تور ماهیگیری غذا پیدا نکرد، چراکه ما پول داشتیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. در این سالها بود که قراردادهای نفتی یکی پس از دیگری منعقد شد و شیخ زاید به این نتیجه رسید که مردم باید در قبال مختلف با هم متحد شوند تا به سمت پیشرفت بروند...."
 
بعد از این جملات که مخاطبان را به شدت تحت تاثیر قرار می داد، صحنه هایی از زندگی های شهری مدرن امروزی مقابل چشم بینندگان قرار گرفت. معماری تکنولوژیکی و بناهای مدرن، برج ها، بزرگراهها و ... .
 
در این زمان مخاطب در یک فضای سه بعدی قرار می گیرد که به سرعت ذهن وی را به سمت توسعه می برد و می گوید که حال دوبی، ابوظبی و ... شهرهای مدرن با امکانات مدرن دارند، هتل های بین المللی و فضایی رقابتی و در نهایت حضور بانکهای بین المللی و تکنولوژی هایی که به سرعت باد در حال ریشه دواندن در زندگی شهری اماراتی ها هستند.
 
پس از این زرق و برق هایی که از امارات در ذهن مخاطبان نقش می بندد، مجدد فضای مولتی مدیا به همان فضای بیابانی بر می گرداند. پدر و پسر مجدد با هم گپی می زنند و در آخر پدر به پسر می گوید:" اگرچه هم اکنون ما امکانات بسیاری برای زندگی در امارات داریم، اما باید بدانی که راه درازی در پیش است و نباید فراموش کنیم که کجا بوده ایم و به کجا می رویم. تو باید خیلی چیزها را به یاد بسپاری همچون بیابان و مرواریدها. یادت باشد وقتی بزرگ شدی بدانی از کجا آمده ای و به کجا می روی"
 
بعد از این مرحله، در سالنی دیگر تابلوهای سه بعدی در جای جای سالن به کار گرفته شده بود که در آن زنان و مردان با پوششهای متنوع به معرفی جاذبه های پزشکی، هواپیمایی، حمل بار، رالی و جاذبه های تفریحی، بانکها و فضای مدرن تجارت این کشور می پردازند.
 
پس از این مرحله، در یک کلیپ انمیشین دیگر دختربچه ای چینی به همراه تصویر انیمیشن همان پسربچه ای داستان، به جای جای دوبی سفر می کنند و در قالب این کلیپ، جاذبه های امارات مجدد در ذهن مخاطب مرور می کند، گویا مخاطبان سوار بر هواپیما و یا قالیچه متحرک، کل شهر را زیرپا می گذارند.
 
و در نهایت، باز هم مخاطبانی که در سالن امارات برای آشنایی با جاذبه ها و فضای مدرن شهری امارات گوش شنوا داشتند و می خواستند باز هم از جاذبه های امارات بدانند.
 
غافل از اینکه امارات، دیروز، امروز و فردای خود را تنها با ابزار مولتی مدیا و پرداخت هزینه کلان به کشورهای اروپایی، مخاطب را جذب می کند، ما هم در تاثیرپذیری از این کلیپ‌ها با سایر بازدیدکنندگان از دنیا سهیم شده ایم.
 
آلمان
آلمان به عنوان یک کشور صنعتی، در اکسپو 2010 شانگهای نیز تلاش کرده تا تمامی تکنولوژی ها و صنایعی که به نام این کشور در دنیا به ثبت رسیده است را به رخ بکشد. این غرفه اگرچه در موارد بسیار کم رنگی تلاش کرده تا راجع به محیط زیست و زندگی سالم شهری نیز حرفی برای گفتن داشته باشد، اما آنقدر فضای غرفه خشک و صنعتی است که مخاطب کمتر خود را با فضاهای رنگی کار شده و حتی عکس هایی که نشانگر زندگی شهری در کنار محصولات سالم روستایی است، نمی تواند بازدیدکنندگان را از فضای آکنده از تکنولوژی های روز دنیا، خارج کند.
 
همچنین این کشور تلاش کرده تا تبلیغات مناسبی هم برای برندهای معروف خود از جمله استدلر، آدیداس و ... داشته باشد. اگرچه با طراحی یک سرسره آبی رنگ، سعی دارد مخاطب را از فضای محیط زیستی طراحی شده در سالن، به یکباره به سمت بازدید از تکنولوژی های روز دنیا سر دهد.
 
 
بعد از آنکه مخاطب با فضای تکنولوژیکی و صنعتی کشور آلمان آشنا شد، همه بازیدکنندگان در مرحله آخر به سمتی اتاقی هدایت می شوند که در آن یک مرد آلمانی در کنار یک زن چینی، سعی دارد نشان دهد که دنیا پر از انرژی است و اگر تمامی این انرژی ها در جایی تجمیع شوند، می توانند حتی کره زمین را جابجا کنند.
 
برای همین هم، توپ بسیار بزرگی طراحی شده است که با صدای حاضران در سالن رنگ آن تغییر می کند، یعنی هرچه انرژی افرادی که در سالن مستقر هستند، بیشتر باشد رنگ توپ از آبی به قرمز تغییر می کند. در مرحله بعد، بازدیدکنندگان مجبور می شوند تا جیغ بکشند و هر سمت سالن، با جیغ های خود، انرژی آزادشده را به رخ سمت دیگر بکشد؛ چراکه هرچه صداها بلندتر باشد، توپ با سرعت بیشتری تکان می خورد و به سمت مقابل پرتاب می شود. این جاذبه ای است که روح اکثر بازدیدکنندگان را از فضای خشک سالن آلمان بیرون می آورد و اندکی از انرژی های آنها را آزاد می کند.
 
آلمان آخرین سالنی است که می توانیم در روز اول برای بازدید از آن وقت بگذاریم، مدت زمان نمایشگاه رو به اتمام است. آفتاب هم غروب کرده است و باید نمایشگاه را به مقصد هتل ها ترک کنیم. ترجیح می دهیم که سری هم به شهر بزنیم از زندگی مردم بدانیم.
 
روز دوم
 
اگرچه از روز گذشته خستگی بسیاری به تن مانده؛ اما اشتیاقمان برای دیدن بخشهای مختلف این نمایشگاه بی نظیر آنقدر زیاد است که تا زنگ ساعت به صدا درمی آید فوری بلند می شویم و خود را برای یک روز پر تجربه دیگر آماده می کنیم. امروز طبق برنامه ریزی باید وقت بیشتری برای دیدن غرفه های اروپایی بگذارم. اول از همه سری به سالن کشورمان می زنم و بعد از ساعتی مکث و تهیه گزارش از بخشهای مختلفی که روز گذشته موفق به ارسال خبر از آنها نشدم، راهی زون اروپا در اکسپو می شویم.
 
زون اروپایی مسافت زیادی با سالن ایران دارد، برای همین هم یا باید از اتوبوس استفاده کنم، یا سوار بر خودروهایی شوم که با برق کار می کنند و بعد از شارژ شدن در ایستگاههای مخصوصی که همچون پمپ بنزین تدبیر شده اند، در محوطه اکسپو به راه می افتند.
 
سوئیس

سوئیس، کشوری که دارای سابقه طولانی بی ‌طرفی در مناسبات جهانی است و از سال 1815 تاکنون، وارد هیچ جنگی نشده ‌است. کشوری که مقر بسیاری از سازمانهای بین‌المللی چون صلیب سرخ و سازمان تجارت جهانی و یکی از دو دفتر اروپایی سازمان ملل را در ژنو خود جای داده است. 
 
به نقشه نگاه می کنیم و راهی سالن سوئیس می شویم. سالنی که نمای بیرونی خود را با توپهای قرمز رنگی که بر ریسه های بلند از سقف تا کف پوشانده شده است، تزیین کرده است. وارد سالنی می شویم که در آن ال سی دی های بزرگ به تعداد زیاد نصب شده است و در آن، مردمانی از ملیتهای مختلف همگان را به حفاظت از محیط زیست برای داشتن شهری بهتر و زندگی ای سالم تر فرا می خوانند.
 
بعد از آن، کوههای آلپ را در قالب مولتی مدیا به نمایش می گذارد و سعی دارد تا نشان دهد که سوییس کشور آسمانهای تمیز و هوای تازه است، دو عنصری که هم اکنون به یکی از نگرانی های نوع بشر تبدیل شده است. این غرفه می خواهد نشان دهد که از زمانیکه مساله ارزش پاکی آب و هوا مورد توجه قرار گرفته است و آلودگی آب و هوا به یک نگرانی تبدیل شده است، سوئیس با بالا بردن کیفیت فعالیتهای زیست محیطی خود، تلاش کرده تا پیشتاز حفظ محیط زیست باشد.
 
 
 
در این میان، خالقان سالن این کشور در اکسپو برای اینکه مردم را بیشتر با مزیتهای فراوان آب و هوای پاک آشنا کنند، در بام این غرفه تله کابینی را تعبیه کرده اند که در هر نوبت، عده ای از بازدیدکنندگان را بر خود سوار می کند و به میان کوههای آلپ می برد تا نشان دهد که اگر حافظان خوبی برای محیط زیست خصوصا در کوهستانها باشیم، می توانیم لذت استفاده از هوای پاک را هدیه بگیریم.
 
اما این تمام کار نیست. سوئیس حتی از راهروهای خروجی سالن خود به محوطه اکسپو نیز حداکثر استفاده را به عمل آورده و با نصب دوربین هایی، مردم را به ضرورت حفظ محیط زیست سالم فرا می خواند. در واقع، هر بازدیدکننده می تواند با قرار گرفتن در پشت این دوربین نمونه ای از زندگی پاک و بدون آلاینده های زیست محیطی را مشاهده کند. البته در کنار هر دوربین نیز تابلوهایی نصب شده است که هر یک اطلاعاتی را از مزایای آشنا بودن مردم کشور با جاده های محلی در حین رانندگی، درخت ها و جنگل های سالم و پاک، جلوگیری از گرم شدن زمین و داشتن کوهستانهایی سالم و ... بیان می کنند.
 
اینجا است که این سئوال در ذهن پیش می آید که چرا حتی یک اثر کوچک از سازمان حفاظت محیط زیست در سالن جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و این ضعف بزرگ را به رخ می کشد که ایران، آیا هیچ حرفی در زمینه حراست و حفاظت از محیط زیست ندارد که به دنیا بگوید؟ این سئوال بزرگی است.

ادامه این گزارش تا لحظاتی دیگر منتشر می شود.
----------------------------
 
گزارش از محبوبه فکوری 
کد خبر 1136001

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha