پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۲ شهریور ۱۳۸۹، ۱۱:۱۰

همایش روز جهانی فلسفه -31

همایش فلسفه فرصتی برای ارائه ظرفیتهای فکری ماست

همایش فلسفه فرصتی برای ارائه ظرفیتهای فکری ماست

استاد فلسفه سیاسی دانشگاه مازندران با اشاره به این‏که این نشست یک فرصت است برای این‏که ما ظرفیت‏ها و امکاناتمان را نشان بدهیم تأکید کرد: این همایش همچنین می‎تواند ناتواناییهای ما را نسبت به فلسفه غرب نشان دهد.

دکتر محمد تقی قزلسفلی در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد برگزاری همایش روز جهانی فلسفه در ایران و نقش آن در معرفی فلسفه ایرانی به جهانیان گفت:  من جواب شمارا با یک نقل قول از ژان پل سارتر فیلسوف اگزیستانسیالیسم فرانسوی شروع می‌کنم که می‎گفت "آگاهی همیشه در مواجهه با جهان به‌وجود می‎آید". معنی این سخن آن است که ما اگر بخواهیم صرفاً آگاهی از امکانات و ظرفیت‏ها و چیستی و وجود خودمان به دست آوریم این ممکن نمی‎شود مگر این‎که ما با جهان مقابل خودمان رویارو شویم و با آن تعامل و برخورد داشته باشیم.

وی افزود: طبعاً برگزاری این همایش هم یک مدلی از مواجهه و برخورد با این جهان است چون در همایشی با این ظرفیت گروههای کثیری از متفکران با گرایشهای مختلف ایدئولوژیک و فلسفی و رویکردهای مختلف کنار هم جمع می‎شوند و به واقع نقش حقیقی فلسفه این است که بتواند فرصتها و چالشهایی برای تنوع دیدگاههای مختلف به‌وجود آورد. طبعاً برای طرف ایرانی هم یعنی ما هم که در گذشته مکاتب مختلف فلسفی را پرورش دادیم و فیلسوفان بزرگی را هم در عرفان و هم در کلام در جهان معرفی کردیم، این همایش می‏تواند این امکان را بوجود آورد که توانایی‏هایشان را برای آشنایی با جهان، برای مواجهه با مشکلاتی که جهان به صورت بالقوه با آنها در گیر است آشکارکند.

این استاد فلسفه سیاسی دانشگاه مازندران تصریح کرد: از طرفی دیگر بخاطر این‏که ماهیت تفکر همیشه آینده مند است و به آینده نگاه می‏کند طبعاً فلسفه ایرانی و اسلامی هم این ظرفیت و امکان را داشته و ما می‏توانیم در مطالعه‏ای که از فیلسوفان اسلامی داریم این ‏را ببینیم. برای مثال ابن خلدون یکی از مهمترین فیلسوفان اسلامی است که وقتی شما به کتابهایش نگاه می‏کنید راجع ماهیت و سرنوشت بشر،گذشته و آینده بشر این‏که تمدنها چگونه مسیر زوال و یا ترقی را طی می‎کنند حرفهای بسیار جالبی زده که خیلی‏ها اور را به عنوان پدر علوم اجتماعی بر خلاف آگوست کنت فیلسوف غربی، می‌شناسند.

این محقق و پژوهشگر خاطر نشان کرد: طبعاً افراد دیگری در جهان ایرانی -اسلامی از قدیمی‎ها یا جدیدی‏ها هستند که می‎توانند این نقش را بازی کنند اما حتماً بایستی این نشست و اتفاق جهانی رخ بدهد که افرادی در اینحا بتوانند با مطالعات عمیقی که در فلسفه ایرانی - اسلامی دارند اینها را ارائه بدهند. اما از طرف دیگر این نشست نه تنها یک فرصت است برای این‏که ما ظرفیت‏ها و امکاناتمان را نشان بدهیم بلکه از دیدگاه منفی و چالشی هم می‎تواند برای ما ناتواناییهایمان را هم نشان دهد . این است که بطور کلی به نظر می‎رسد فلسفه ایرانی - اسلامی جدایی از یک دوران طلایی خودش خیلی تمایل نداشته که با چالشهای فلسفه غرب رویارو شود.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه بابلسر یادآورشد: از این جهت اگر برگزاری چنین همایشی می‎تواند نقصانها و کمبودهای فلسفه ایرانی- اسلامی را در برخورد با دیدگاههای جدید فلسفی نشان دهد این‎که این تنوع و دگرگونیهای جدید فلسفی بویژه در قرن بیستم در چارچوبهای فلسفه‏های تحلیلی و قاره‏ای بوجود آمده اینها بایستی با فلسفه ایرانی - اسلامی برخورد پیدا بکند و باید ببینیم که چرا ما در جاهایی حرکت نکردیم و مشکلات ما کدامها بوده و چه راههایی است برای این‎که ما بتوانیم این نقصانها را پشت سر بگذاریم و بتوانیم همپا با فلسفه روز با این تنوع و حرکت طی کنیم.

قزلسفلی درباره موضوع این همایش که نسبت نظر و عمل است و این‏که این موضوع تا چه اندازه می‏تواند در عام کردن فلسفه مؤثر واقع شود هم گفت: بطور کلی از زمانی که فلسفه جرقه خورد و رشد پیدا کرد از زمان یونان باستان، گفته می‎شود که فلسفه یک ماهیت سیاسی و مدنی داشته است. منظورم از اطلاق این واژه این است که فلسفه در ابتدای حرکت خودش ماهیت عملگرایانه داشته و اصولاً خیلی مبانی نظری نداشته است.

وی افزود: وقتی در اندیشه‏های هانا آرنت توجه می‎کنیم که صحبت از همبستگی‏های پولیسم و پراکسیس می‎کند که ترجمه شایعش همبستگی فلسفه و جهان زیست یا همبستگی نظری و عملی است ولی در سده‎های بعدی بنا بر دلایل مختلف سیاسی اجتماعی عقیدتی فکری مذهبی یک مقداری فلسفه راه انزوا را در پیش گرفت و نتوانست با جهان زیست ما هماهنگ بشود تا زمانی‏که در دوران جدید بویژه از اواخر قرن نوزده مسئله تعامل فلسفه با حیات و زندگی بشربرخورد دیالکتیکی با مشکلات بشر بوجود آمد و از اواخر قرن نوزدهم به بعد عده‏ای این مسئله را عنوان کردند که فلسفه بهتر است که آن نگاه خیلی حرفه‏ای دانشگاهی کنار بزند و نگران حال بشر بشود. 

این استاد فلسفه سیاسی دانشگاه مازندران درادامه گفت: اتفاقاً همین مسئله باعث شد که در دومکتب فلسفه تحلیلی و قاره‏ای که اشاره کردم فلسفه به پایان رسید و صحبت از پایان فلسفه شد و گفتند فیلسوفها یک عده آدمهای برج عاج نشینی هستندکه خیلی تمایل ندارند در جامعه و حیطه عمومی وراجع به مسائل و مقتضیات عامه بشر فکر بکنند و به این ترتیب بود که فلسفه انتقادی یک دوره جدیدی از حرکت را شروع کرد که به آن"چرخش عملگرایانه" می‏گویند. این چرخش عملگرایانه که بیشتر در دیدگاه فیلسوفانی مانند هانا آرنت، هابرماس،کارل پوپر،و برخی از فیلسوفان جدید مثل رورتی تجلی پیدا کرد معتقد است که فلسفه یک رشته نخصصی و دانشگاهی نیست که فقط عده‎ای از آن آگاهی پیدا کرده باشند.

این محقق حوزه فلسفه سیاسی خاطرنشان کرد: بلکه فلسفه یک قدرت است و وقتی یک قدرت باشد این امکان را به افراد می‌تواند بدهد که از طریق این قدرت با جهان مواجه بشوند و بتوانند از طریق گفتگو کردن و تعامل راههایی برای رهایی از دشواریهای زندگی بشر پیدا کنند. این مفهوم جدید که در فلسفه خیلی به آن توجه می‎شود نقادی فلسفه است و در گذشته به آن خیلی توجه نشده است . در حقیقت از طریق نقادی فلسفه باید تلاش کند در نقطه‏ای از عالم شروع به نقادی و پرسشگری کند. من فکر می‎کنم اینجا می‎توانیم ریشه‏های عام شدن، عمومی و مردمی شدن فلسفه در جامعه را ببینیم بدین ترتیب فلسفه می‎تواند راجع به کوچه و بازار و فرودگاه و فیلم و راجع به تمام علایق زندگی ما اظهار نظر بکند و بدین معنا بتواند یک زبان ساده‏تری را برای گفتگو با جهان پیدا بکند. 

قزلسفلی درمورد نقش برگزاری این همایش در گفتگو و تعامل بین فلسفه‏پژوهان ایرانی با فلسفه‏پژوهان دیگر فرهنگها نیز گفت: بطور کلی فلسفه به ما این‏را می‏گوید وقتی پرسشی را مطرح می‏کنیم موجودی هستیم که با همنوعان شکل می‎گیریم . سرنوشت امروزی بشر هم به شدت به همدیگر گره خورده است بویژه در دهکده جهانی و جهان اینترنت که تکنولوژی و ارتباطات و رسانه‏ها سرنوشت ما را به شدت به هم گره زده است بنابراین می‏توانیم از طریق گفتگو با دیگران ،از سرنوشتمان آگاهی پیدا کنیم و از مشکلاتی که ممکن است در آینده وجود داشته باشند اطلاع یابیم .طبعاً این سرنوشت یک بخش ازآن ما هستیم و یک بخش کسانی هستند که آنطرف هستند .

وی افزود: حالا ممکن است این گفتگو با دیگران در یک جاهایی به ما زیان برساند ولی طبیعی است که در بخشهایی در جاهای دیگرمی‏تواند به ما کمک کند که از خطر ناشناخته ماندن برهیم. معمولاً فیلسوفان می‏گویند که کسانی و مکتبها و تمدنهایی مرده‌اند و کسی درباره آنها حرف نزده که آنها خودشان را داخل گیومه گذاشتند و داخل گیومه سعی کردند ناشناخته بمانند . من فکر می‏کنم به جای این گفته معروف دکارت که می‏گفت من می‌اندیشم پس هستم که ظاهراً به شکل فردی برای خودش می‏اندیشد باید در دنیای امروز گفت گفتگو می‏کنیم پس هستیم. یعنی تا زمانیکه گفتگو می‏کنیم و دیگران را دعوت به این می‏کنیم که حرفهای مارا در یک چهان متنوع فرهنگی عقیدتی و ارزشی بشنوند آنجا کمک می‏کنیم که خودمان را به دیگران بشناسانیم و بایستگی‏ها و خطرات و نیازها و مزیتهای فرهنگهای دیگر رابرای ملتمان و خودمان به خوبی بشناسیم.

کد خبر 1138150

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha