به گزارش خبرگزاری مهر، در ابتدای این یادداشت آمده است: گلیمی پهن شده است که گنجایش همه ساکنان خانه را ندارد. در ضمن آن چند نفری هم که به زور خود را در آن، جا دادهاند میدانند که میهمانان ناخواندهای نیز در راهند. ضمنا بین آنها نیز بر سر نشستن بر این گلیم اختلاف افتاده و هیچ کدام حاضر نیستند تا به نفع دیگری حتی شده موقتی جابجا شوند تا آنها که تا به حال سرپا ماندهاند لختی بنشینند و خستگی از تن بدر کنند. پدر خانواده نیز هر چند برای معاش خانواده سه شیفت کار میکند اما چون اغلب ساعات روز در خانه نیست، بنابراین نمیتواند خانه را مدیریت کند.
این کارگردان سینما در ادامه می افزاید: اما زمانی که در آخر شب خسته و کوفته به خانه میآید، به خاطر اقتدارش همه را کنار میزند تا بر آن گلیم بخوابد. با آمدن او هیچ کس جرئت نمیکند تا جا برای او باز نکند. چون در غیر این صورت ممکن است در همان لحظه اول کشیده را نوش جان کند. در نبود پدر مدیریت خانه به عهده مادر است. اما بچهها فهمیدهاند که مادر اقتدار کافی ندارد. برای همین مدیریت از دست او خارج شده است. پسر ارشد خانه که میتوانست در نبود پدر گوشهای از مدیریت را به عهده بگیرد معلوم نیست حواسش کجاست! خیلی اوقات هم اصلا در خانه نیست.
در ادامه این یادداشت میخوانیم: بچههای بعدی به بقیه زور میگویند و حتی در برخی موارد با هم تبانی میکنند علیه بقیه بچهها. اما در این میان دو سه تا از بچههای این خانواده پر جمعیت، آن قدر زرنگند که میتوانند برای لحظاتی خود را داخل این گلیم کنند. بچههای کم سن و سالتر هم که تکلیفشان معلوم است احتمالا باید یا زیر گریه بزنند تا دل مادر به رحم آید و برای لحظاتی آنها را بغل گیرد و یا باید تکه روزنامهای و مقوایی پیدا کنند تا به جای گلیم از آن استفاده کنند. اما میدانید که این چیزها نمیتواند راه حل دائمی به حساب آید.
وی در ادامه این تمثیل یادآور میشود: پدر خانواده نیز برای دل خوش کنک بقیه هر از چند گاهی وعده خرید گلیم بزرگتر را میدهد که طبق معمول به خاطر نبود بودجه و گرفتاریهای مهمتر (!) موضوع را از همان لحظه اول فراموش میکند و یا ترجیح میدهد فراموش کند. ضمنا پدر و مادر این خانواده همدیگر را قبول ندارند و دعواهای شدیدی با یکدیگر دارند. آنها نمیتوانند رعایت حال بچهها را کنند و اغلب دعواهاشان، جلوی بچههاست. آنها آنقدر خسته و افسردهاند که حواسشان نیست این دعواها ممکن است بد آموزی داشته باشد و کلا روحیه بچهها را از این که هست بدتر کند.
سخنگوی مجمع فیلمسازان تاکید میکند: اگر سالنهای سینما را معادل آن گلیم کذایی بگیریم، این ماجرا، حکایت اکران و نمایش در سینمای ایران خواهد شد. با این وصف فکر میکنید بقیه عناصر این قصه چه معادلهایی خواهند داشت؟ بگذارید کمی راهنمایی تان کنم؛ پدر را معادل فیلمهای دولتی بگیرید و مادر را هم معادل خانه سینما. میتوانید برادر بزرگ را هم معادل شورای صنفی نمایش به حساب آورید و مهمانهای ناخوانده را هم تهیهکنندههای جدید که معلوم نیست ناگهان از کجا پیدایشان شده.
وی در ادامه خاطر نشان می کند: آن تکه روزنامه ها و تکه مقواها را هم نمایشهای تک سانسی در برخی سینماها بدانید که برای بچه های خردسان خانواده گذاشته اند. بقیه موارد را هم خودتان حدس بزنید. امثال ما را هم که از گروه تهیهکننده کارگردانان هستیم و هر یکی دو سال یک بار، فیلم دلمان را میسازیم، معادل همان بچههایی بدانید که زرنگی میکنند و ناگهان برای مدت کوتاهی داخل گلیم میشوند اما دوام نمی آورند به بیرون پرت میشوند.
فرید با اشاره به طرح شورای عالی تهیه کننئگان در ارتباط با اکران فیلم ها یادآور می شود: آنچه تا این جا نوشتم استفاده از تمثیل بود تا بتوانم شرایط وخیم حوزه نمایش را تا حدودی باز گو کنم و البته میدانم این مثال آنچنان رسا نیست تا تمام ابعاد این اوضاع وخیم را بازگو کند. اما بر اساس اطلاعاتی که در اختیار دارم میدانم که ساکنان اصلی این خانه به فکر افتادهاند تا بتوانند راه حلهایی را پیدا کنند تا از این گلیم کوچک به طور منصفانه استفاده شود. مثلا میدانم که شورای عالی تهیهکنندگان طی نامه ای در تاریخ ششم مرداد گذشته، طرح خود را برای بسامان سازی اکران به معاونت سینمایی وزارت ارشاد ارائه کرده است.
سخنگوی مجمع فیلمسازان در ادامه خاطر نشان کرد: در مقدمه آن طرح گفته شده که چرخه معیوب فعلی در عرصه نمایش و وضعیت غیر عادلانه حاکم برآن، باعث ناامنی در سرمایه گذاری در تولید شده و به مرور به همه باورانده که هرج و مرج و روابط ناسالم در حوزه نمایش حاکم است. در آن نامه همچنین ریزش گسترده مخاطبهای سینما پیش بینی شده و گفته شده که این روال باعث همسان سازی فیلمها شده است. به نظر میرسد که طرح آن شورا در شرایط فعلی میتواند در کوتاه مدت اوضاع را تا حدودی بسامان کند تا شاید وعدههای پدر خانواده در تهیه گلیمی بزرگتر در دراز مدت محقق شود و شرایط را به کلی به سود ساکنان خانه و حتی میهمانان آن، دگرگون سازد.
وی با اشاره به بندهای طرح شورای عالی تهیهکنندگان در ادامه این یادداشت، آورده است: در آن نامه شش بند داشت که در آن خواسته شده بود تا این بندهای ششگانه به آیین نامه شورای صنفی اضافه شود:1- تشکیل گروههای سه یا پنج تایی سینمایی (بر اساس بافت جدید تهران و میزان استقبال مخاطبان از سالنهای موجود طی ماهها و سالهای اخیر به جای پنج تک سالن سرگروه فعلی)2- ایجاد فاصله زمانی چهار ماهه بین اخذ پروانه نمایش و ثبت قرارداد اکران در شورای صنفی نمایش (به این ترتیب شکل تولید به مصرف برخی تهیه کنندگانی که صاحب پخش و سالن هستند گرفته میشود).
در ادامه با یادآوری این بندها آمده است: 3- آرایش اکران بر اساس گونههای سینمایی (در این صورت در یک دوره زمانی محدود با ترافیک فیلمهای کمدی مواجه نمیشویم)، 4- اولویت اکران فیلمهایی که با سرمایه گذاری بخش خصوصی ساخته میشود بر فیلمهایی که با سرمایههای دولتی ساخته میشوند. 5- اجرای جدی و محکم اصل حال، آینده و به زودی در اکران فیلمها (به طوری که سالنها برنامه های آتی خود را به تماشاگران اعلام کنند و بر آن پایبند باشند و نتوانند ناگهان فیلم تازه از راه رسیدهای را جایگزین برنامههای از قبل اعلام شده خود کنند) و 6- دفاتر پخش امکان انعقاد قرارداد بیش از دو فیلم را در هر نیم فصل با یک گروه سینمایی نداشته باشند. (در این حالت شکل انحصاری فعلی به نفع سایر دفاتر ضعیفتر پخش، میشکند).
وی در پایان این یادداشت تاکید کرده است: با وجود این که از زمان ارائه این طرح دو ماه گذشته اما هنوز هیچ واکنشی دال بر تایید و یا رد آن از سوی معاونت سینمایی وزارت ارشاد دیده نشده است. از طرف دیگر این روزها زمزمههایی دال بر اکران تمام فیلمها به صورت آزاد بلند شده که معلوم نیست با اجرا یی شدن آن، سرنوشت همین گلیم کهنه و کوچک چه شود. آنچه مسلم است در فقدان گروههای سینمایی و اکران فیلمها به صورت آزاد از یک سو و نظارت بر تولید از سویی دیگر، فاتحه فیلمهای فرهنگی و خارج از کلیشه به طور کلی خوانده خواهد شد و همان دو سه تا فرزند بزرگتر خانواده که با هم تبانی کرده اند، کل گلیم را اشغال خواهند کرد و دیگر جایی، حتی به صورت موقتی، برای سایرین نخواهد ماند.
نظر شما