پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۳ آذر ۱۳۸۹، ۱۳:۴۲

خوانش متون-27/

مهمترین قاعده خوانش متون علوم انسانی توجه به شرایط آن متون است

مهمترین قاعده خوانش متون علوم انسانی توجه به شرایط آن متون است

یک محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه درباره قواعد خوانش متون علوم انسانی معتقد است: مهمترین قاعده خوانش متون علوم انسانی توجه به وضعیت زمانی و مکانی و جهان نویسنده است.

امیر حسین خداپرست درگفتگو با خبرنگار مهر در مورد قواعد خوانش متون علوم انسانی و روش خود از مطالعه این متون گفت: مهمترین قاعده خوانش متون علوم انسانی به‌ویژه متون علوم انسانی ‎ای که مربوط به علوم انسانی غیرتجربی هستند یعنی رشته‏هایی مثل فلسفه ، توجه به وضعیت زمانی و مکانی و جهان نویسنده و متکلم و مؤلف است که آن متنها را تولید کرده‏اند. با این توجه هرمنوتیکی به جهان متکلم و جهان مؤلف ما می‏توانیم وضعیت ذهنی او را دریابیم و با دریافتن وضعیت ذهنی و یک نوع ترجمه فرهنگی و یک نوع باز تولید ذهنی ِآن بین فضایی که خودمان داریم زندگی می‏کنیم می‏توانیم به فهم درستر و مناسبتر و منسجمتر این متون دست پیدا کنیم.

وی افزود: در متون علوم انسانی بویژه متون علوم انسانی غیرتجربی ما از برخی متون استفاده می‎کنیم که مربوط به صدها سال پیش هستند و با اینکه مربوط به دوران قدیمی و کهن و چندصدساله هستند ولی از اهمیت آنها کاسته نشده است. آن چیزی که در این متون خیلی اهمیت دارد آن است که ما بتوانیم آن متن را به زبان خودمان ترجمه کنیم. مثل متن افلاطو ، بتوانیم به زبان خودمان ترجمه بکنیم و به تعبیر هرمنوتیکی بتوانیم آن را فهم کنیم.

این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه در مورد اینکه متون رشته خود را آیا بیش از چندبار مطالعه می‏کند نیز اظهارداشت: بله پیش می‎آید درزمینه فلسفی فردی که مطالعه می‏کند چندبار یک متن را مطالعه می‏کند و مقصود وی هم از چندبار مطالعه کردن دستیابی و کشف لایه‏های جدید از متن در هر بار مطالعه است تا بتواند به اعماق متن نفوذ کند. ضمن اینکه چند بار مطالعه کردن در دوره‎‏های زمانی مختلف می‏تواند روی دهد. برای مثال یکبار در جوانی و با دانسته‏های آن موقعتان رساله منطقی فلسفی ویتگنشتاین را می‏خوانید و یکبار در زمان میانسالی و یکبار در زمان کهنسالی آن را مطالعه می‏کنید. درطول این مدت که دارید این رساله را مطالعه می‏کنید دانسته‏ها و دنیای شما آنقدر تغییر کرده که این تغییرات می‎توانند وجوه مختلف آن متن را بکاود و به لایه‏های عمیقتر آن متن دست یابد.

خداپرست درمورد یادداشت‌برداری از متون مطالعه شده همچنین گفت: یادداشتهای مطالعاتی در زمینه علون انسانی خیلی راحت طبقه‌بندی نمی‏شوند. همواره مسائل جدیدی درپرتو دیدگاههای جدید رخ می‎دهند که باید به مسائل گذشته نگاه کرد. ولی یک راه جدیدی برای یادداشت برداشتن از علوم انسانی این است که ما وقتی یک متن را می‏خوانیم ضمن آنکه آن متن را می‏خوانیم مقایسه‏اش کنیم با موضوعی که آن متن به آن مربوط است. وقتی مسائل آن موضوع را بتوانیم در ذهنمان فهرست‌وار بطور مجمل درنظر بیاوریم هر بندی که از این متن را می‏خوانیم ممکن است احساس کنیم به یکی از آن مسائل ربط دارد و می‏توانیم گوشه صفحه کتابی که مطالعه می‏کنیم مثلاً با یک کدی نشان بدهیم که این به کدام مسئله ربط پیدا می‏کند.

کد خبر 1184115

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha