به گزارش خبرنگار مهر، "ریسمان باز" دومین فیلم بلند سینمایی مهرشاد کارخانی است که از آثار مهم اجتماعی دهه 80 به شمار میرود. این فیلم در جشنوارههای متعدد داخلی و خارجی به نمایش درآمده و جوایزی به دست آورده است. منتقدان هم نظر مثبتی درباره "ریسمان باز" داشتهاند.
این فیلم در زمان جشنواره فیلم فجر مورد بی مهری قرار گرفت و در شرایط نامناسب روی پرده رفت. "ریسمان باز" به تازگی توسط شبکه نمایش خانگی وارد بازار شده است. به این بهانه با مهرشاد کارخانی کارگردان و بابک حمیدیان (بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشن خانه سینما برای "ریسمان باز") درباره این فیلم و سینمای اجتماعی صحبت کردیم.
* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: شما با وجود تمام محدودیتها سه فیلم اجتماعی ساختید. به عقیده شما چرا سینماگران کمتر به سراغ سینمای اجتماعی می روند.
- مهرشاد کارخانی: سینمای جدی اجتماعی در ایران از فیلم "خشت و آینه" شروع میشود. البته این سینما همیشه در ایران دنبال شده اما به هر حال در دورههایی پررنگ تر دیده شده است. این سئوال همیشه وجود دارد که آیا ممیزی باعث کمرنگ شدن این سینما شده است.
در دورههای قبلی فیلمسازانی مثل کیمیایی، نادری، تقوایی و ... فیلمهایی در این گونه میساختند. البته درهمان دوران شرایط اجتماعی، فیلمسازان را وادار می کند تا به این سمت حرکت کنند. در آن شرایط در خیلی از مناطق تهران مردم در رفاه اجتماعی زندگی میکردند اما تعدادی فیلمساز بخشهایی از جامعه را نشان میدادند که فقر در آن دیده میشد.
در حال حاضر هم این شرایط در جامعه وجود دارد. البته از دهه 60 تاکنون سینمای اجتماعی کم رنگتر شده است. تعدادی از فیلمسازان که در ژانر اجتماعی فعالیت میکردند یا به طور کلی فیلم نمیسازند مانند خانم بنیاعتماد و تعدادی دیگر، بخشی دیگر از این فیلمسازان به سمت سینمای تجاری یا طنز گرایش پیدا کرده اند. البته این موضوع را میتوان به دلایلی چون، مشکلات ممیزی و نبود سرمایهگذار و یا تهیه کننده مناسب برای این نوع سینما مرتبط دانست.
به عقیده من در شرایط فعلی مخاطبین این سینما کاملا به صورت جهت دار به سمت سینمای کمدی و سطحی حرکت داده شدهاند. این موضوع را نیز می توان یکی از دلایل اصلی کمرنگ شدن سینمای اجتماعی دانست.
* تمام این محدودیتها و مسائلی که شما عنوان کردید کاملا منطقی است. اما فکر نمی کنید به هر حال فیلمسازانی هنوز در این ژانر فعالیت میکنند و ممکن است این مسائل برای یک سینماگر که دغدغه اجتماعی دارد، بیشتر یک بهانه باشد.
- کارخانی: من اعتقاد دارم تعدادی از فیلمسازان ما بیدلیل عنوان فیلمساز اجتماعی را یدک می کشند. آنها فقط در شرایط و زمانه خود فیلمهایی در شهر و در فضای شهری ساختند. قرار نیست همه فیلمهای شهری را اجتماعی معرفی کرد. تعدادی از فیلمسازان اجتماعی که دغدغه این سینما را داشتهاند دوره خود را تمام شده میدانند.
عده ای هم که از گذشته در حال حاضر فعالیت میکنند، به دلیل اینکه ارتباطشان با محیط بیرون کمرنگ شده، فضا را درست نمیشناسند. البته بخشی از این جریان به انرژی فیلمساز و بخشی به سن و سال برمی گردد. از طرف دیگر به نظر من برخی از آنها خسته شدهاند و شرایط ممیزی هم باعث شده زیاد حوصله به خرج ندهند.
من یک سال است که بیکار هستم. در همین یک سال تلاش کردم فیلم اجتماعی خوب بسازم. بعد از "ریسمان باز"، فیلمنامهای را با نام "سگ کور" با بابک پناهی نوشتم که قرار بود امیر سمواتی تهیهکنندگی آن را بر عهده داشته باشد که در دوره معاونت جدید سینمایی، مجوز نگرفت. بعد از طولانی شدن ماجرای تولید و نگرفتن مجوز سرمایه گذار را از دست دادیم.
*داستان "سگ کور" درباره چه بود؟
- کارخانی: فیلم به زندگی چند جوان می پرداخت که به خاطر بیکاری سگی را پیدا میکنند و مجبور میشوند برای پول مورد نیازشان آن را چند بار بفروشند، فیلم داستان اجتماعی و انسانی دارد. حدود 14 ماه با پناهی برای نگارش فیلمنامه زمان گذاشتیم. شما فکر کنید، چقدر یک فیلمساز میتواند فرصت داشته باشد تا چندین ماه را صرف نگارش یک کار کند و پس از آن شورایی که مشخص نیست چقدر سینما را میشناسد، این فیلمنامه را تصویب نکنند و دلایل آن را نیز سیاه نمایی جلوه دهند.
به هر حال بخشی از فضای اجتماعی سیاه است. قرار نیست فیلمساز چشم خود را برروی واقعیت ببندد. پس از آن دوباره یک فیلمنامه دیگر با نام "زنبورها" نوشتم که باز به دلیل ممیزی، من عمدا آن را به شورای نظارت ارائه نکردم.
* شما با تمام این شرایط باز هم فیلم میسازید. اما بعضی سینماگران شرایط را متهم میکنند.
- کارخانی: شاید این یک دیوانگی است. کسی که کار هنری میکند گاهی هم حماقت میکند. این کار به نوعی جنون است. شما تا کنون دیدهاید یک مدیر سینمایی از یک صحنه فیلم، عاشقانه تعریف کند. ولی یک فیلمساز میتواند به اندازهای عاشق کارش باشد که در شرایط دشوار هم فیلم خود را بسازد.
من شاید راه خود را بروم. اما شخص دیگری وقت و حوصله این کار را ندارد. این شدنی نیست. در تمام دورهها فیلمسازان تلاش خود را کردهاند تا فیلم خود را بسازند. من 14 ماه است که درآمدی از سینما نداشتهام. قرار است چند بار یک فیلمساز به دنیا بیاید تا فرصت و زمان را از دست بدهد؟ مگر من قرار است 10 بار دیگر به دنیا بیایم تا بگویند حالا وقت زیاد است.
چه کسی از این سینما حمایت میکند؟ بخش خصوصی که حاضر نیست ریسک کند. بخش دولتی هم به طور نمونه در زمان جشنواره فیلم فجر فیلم "ریسمان باز" را در بدترین زمان به نمایش درمیآورد و از بخش مسابقه شبانه آن را خارج میکند. با این حال من معتقدم هر فیلمی در هر شرایطی اگر خوب ساخته شود، دیده می شود.
خوشبختانه آقای سمواتی تهیهکننده حرفهای و باجراتی است. در همین شرایط سخت تلاش کرد، "سگ کور" را بسازد که فیلمنامه آن تصویب نشد.
* آقای حمیدیان شما چگونه از این جنون حمایت میکنید؟
- بابک حمیدیان: من به عنوان بازیگر در خطر کمتری نسبت به یک کارگردان قرار دارم. به هر حال در طول سال میتوانم چند فیلم بازی کنم تا نیاز روحی خود را تامین کنم. در چند سال اخیر سعی میکنم برای رویاها و جنونهایم زندگی کنم. به خودم ثابت شده که هشت سال کار سینمایی انجام میدهم و جایزه هم گرفته ام ولی فیلمهایی که بازی میکنم در سینما توسط مخاطب دیده نمیشود.
بیشتر مردم تهران نمیدانند جایزه بازیگری را من برای "ریسمان باز" گرفته ام. من در بازیگران مصائب خود را دارم. در سینما به هر فیلمی تن نمیدهم. از طرفی معتقدم تلویزیون زیاد محل قضاوت نیست و در آنها فقط دستمزد خودم را میگیرم. در تئاتر هم که از آنجا آمدهام و یا در سینما اکران و یا اجرا مشخصی وجود دارد. اما در تلویزیون در یک جمعه بعدازظهر یک تله فیلم پخش میشود.
ماجرا به عقیده من به یک محافظه کاری حیرت آور برمیگردد که در سینمای ما دیگر افراد تن به بیپروایی نمیدهند. بخش اصلی سینمای اجتماعی خشونت است. روابط اجتماعی خیلی به هم ریخته شده و این حیرت آور است. من با بازیگران هم نسل خودم نمیتوانم درباره چنین دغدغههایی صحبت کنم. باید درباره دور بازو، استخر، مدل ماشین و ... صحبت کنم. من در این سینما مانند کارخانی تنها هستم. به هر حال کارنامه کاری من در سینما از "قدمگاه" تا کنون مشخص است.
من به فیلم "ریسمان باز" میبالم که البته سختیهای خاص خود را داشت. در جشنواره فیلم فجر آن سال "ریسمان باز" و "خاک آشنا" حضور داشتند که البته "خاک آشنا" توقیف شد و "ریسمان باز" شبانه از بخش مسابقه به مهمان رفت. اگر "ریسمان باز" و "خاک آشنا" در جشنواره بود من میتوانستم سیمرغ بگیرم.
به همین دلیل با وجود این شرایط مدتها است که سکوت را تجربه میکنم و عاشقانه آن دوست دارم و لذت میبرم . البته در حال تمرین تئاتر هستم و با احمدرضا درویش در "روز رستاخیز" کار میکنم. از جنجال بسیار دور هستم.
وظیفه ما این بود که "ریسمان باز" را بسازیم. فکر نمیکنم وظیفه ما باشد که مردم را برای دیدن آن دعوت کنیم. مردم ما عادت به فرهنگ گریزی دارند. خوشبختانه مشکل نسل جوان که شهرت بازیگری را دوست دارند، مشکل من نیست. احساس میکنم در سن خوبی موهای جلوی سرم ریخته و من را از فضای شعف بازیگری دور کرده است.
--------------
گفتگو : بیتا موسوی
نظر شما