پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۲۹ آذر ۱۳۸۹، ۱۰:۵۷

تفکر مظهری از فرهنگ اصیل است/ بدون تفکر آینده معنا ندارد

تفکر مظهری از فرهنگ اصیل است/ بدون تفکر آینده معنا ندارد

عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با تأکید بر اینکه تفکر مظهری از فرهنگ اصیل است، یادآور شد: بدون تفکر آینده معنا ندارد، آینده اینطور نیست که درست مانند گذشته تکرار شود، وقتی شخص تفکر می‏کند می‏خواهد امکانات گذشته را بررسی و آینده را طراحی کند .

دکتر علی محمد ساجدی در گفتگو با خبرنگار مهر درمورد اینکه علوم انسانی بسیار گسترده هستند و عالمان یک علم انسانی به علوم دیگر نیازمند هستند. شما به کدامیک از علوم انسانی دیگر در رشته خود بیشتر نیاز دارید؟ گفت: رشته فلسفه و کلام و حکمت اسلامی در درجه اول یک پیش نیاز دارد و آن منطق است . بنده معتقدم ما علاوه بر منطق کلاسیک به منطق ریاضی نیز احتیاج داریم. بنابراین همزمان و توأمان باید هر دو منطق کلاسیک و ریاضی را خواند. زیرا منطق ریاضی روشهایی را ارائه می‏دهد که آن روشها برای استدلال بسیار کارساز و مفید هستند. بسان یک ابزار دقیق و خیلی خوب هستند.

وی افزود:برای رشته من مباحث انسان شناسی و روانشناسی و تعلیم و تربیت جدید خیلی مفید است. بحثهایی درباره ذهن،قوه خلاقیت و حافظه و ویژگیهای آنها و یادگیری و یاددهی اینها خیلی به رشته ما کمک می‎‏کنند. البته در کنارش بخشهایی از جامعه شناسی بحثهای مربوط به باب مدنیت و بحث تمدنها در بحث نبوت اگر به آنها رجوع شود به رشته ما کمک زیادی می‏کند و این بحثها کاملتر می‏شوند. تاریخ هم همینطور، تاریخ رشته‏ای است که به درد همه رشته‏هامی‎خوردعمدتاً کسانی که در علوم انسانی کار می‏کنند به تاریخ نیاز مبرم دارند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز در ادامه تصریح کرد: هر کسی که در هر رشته‏ای که کار می‎کند باید تاریخ آن رشته را بداند. تاریخ دانشمندان و کسانی که در آن علم تحول ایجاد کردند و آن رشته را جلو بردند و تأثیر گذار بودند همچنین بانیان و مؤسسان آن رشته را باید بشناسد. بطور کلی تاریخ به مفهوم عام و گسترده‏اش خیلی به همه رشته‏ها کمک می‎کند.

این استاد فلسفه و کلام اسلامی خاطر نشان کرد: در رشته من تفسیر متون دینی و روایاتی که در زمینه علوم عقلی است علاوه بر تفسیر قرآن به مباحث کلامی‏ای که ما داریم خیلی کمک می‏کند  . درکل رشته من به خیلی از رشته‏ها هم بصورت مستقیم و هم گاهی غیر مستقیم ارتباط پیدا می‏کند.

ساجدی در مورد اینکه در جهانی که به میان رشته‏ای بودن معروف است شما چگونه با مسئله تخصص کنار می‏آیید؟ چگونه سعی می‏کنید متخصص رشته خود باشید همچنین اظهار داشت:  اینکه آیا گرایش غالب در جهان علمی امروز گرایش میان رشته‏ای است یا نه، یا گرایش تخصصی و تجربه‏ای است این خودش جای بحث دارد. اما به فرض اینکه این پیش فرض درست باشد گرایش غالب میان رشته‏ای باشد من معتقدم که هرکس در رشته تخصصی خودش اگر عمیق بشود و اجتهادی کار کند به نحوی که در آن رشته صاحب نظر بشود نبایداینچنین باشد که فقط ناقل آراء و نظریات دیگران باشد . بلکه خودش باید برداشتی از آن رشته داشته باشد تا بتواند تحلیل ،تفسیر و نقد کند و این نیاز به این دارد که انسان در رشته خودش بطور عمیق فرو رود. 

وی افزود: اما برای اینکه اینها از تک بعدی نگری و تک محوری خارج بشوند و ابعاد دیگری را هم ببینند باید نگاهی به سایر رشته‏های علوم انسانی بیندازند چرا که سبب می‏شود که انسان وسعت دید در همان زمینه تخصصی خودش پیدا کند . اگر قرار است نظریه پردازی کند بطور حتم نیاز دارد به شاخه‏هایی از علوم که مجاور و مشابه و به نحوی مرتبط با آن رشته باشند. به آنها سرکشی و ورود پیدا کند.

این استاد فگروه فلسفه دانشگاه شیراز چنین ادامه داد: این نگاه میان رشته‏ای یک نگاه بسیار لازم وخوبی است ولی نباید سبب بشود که متفکران را از رشته تخصصی خودشان باز دارد. یعنی در واقع همه‏اش میان رشته‏ای بشود این میان رشته‏ای باید به عنوان فرع، و تخصص باید به عنوان اصل مطرح باشند. بله، به تخصصی بودن معتقدم اما میان رشته‏ای را هم مفید می‏دانم.

ساجدی در مورد اینکه متخصصان علوم انسانی تاچه اندازه باید از تحولات علوم طبیعی مطلع باشند نیز گفت: در رشته فلسفه بخصوص خیلی به دانستن علوم طبیعی نیاز است چرا که فلسفه مبحثش وجود اعم از وجود طبیعی و ماورا طبیعی است بالاخره بخشی از این وجود ، وجود طبیعی و مادی است و وجود مادی موضوع دانش علوم طبیعی است. کسی که می‏خواهد فلسفه بخواند در درجه اول باید ریاضیات بداند این نه حرف من بلکه حرف حکمای یونان است. برای اینکه ذهنی آشنا با برهان و استدلال پیدا کند.

وی درپایان یادآورشد: در فلسفه وقتی بحث درباره جسم و حرکت و ماهیت جسم و صورت و ماده است اینها به علوم طبیعی مربوط می‏شوند یکی از مباحث مهم و عمده در فلسفه همین بحث حرکت است که یک قسم حرکت همان حرکت انتقالی است که در فیزیک مطرح است . دانستن فرمولهای مربوط به حرکت اینها خیلی در عمیق‏تر شدن بحثهای فلسفی کمک می‏کنند یا حداقل برای نمونه آوردن و مثال زدن مفید هستند برای اینکه بحث از قالب انتزاعی بیرون بیاید اینجا درست وارد مباحث علوم طبیعی از جمله فیزیک و شیمی می‏شویم. بنابراین فلسفه نیاز دارد که ازدانش و تحولات علوم طبیعی آگاه باشد.

کد خبر 1200351

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha