به گزارش خبرنگار مهر، دوره فعالیت رضا کریمی در سینما را میتوان به پیش از "انعکاس" و پس از آن تقسیم کرد، پیش از "انعکاس" کریمی فیلمسازی بود که به نظر میرسید تحت تاثیر مناسبات اجتماعی و فضای آن روزهای سینما فیلم میسازد. "عشق + 2" و "هزاران زن مثل من" متاثر از فضای آن سالها فیلمهایی درباره مسائل زنان بودند. با چاشنی موضوعهایی که در آن روزها سینمای ایران و سینماگرانش درگیر آنها بودند، همسر دوم، عشق روزهای جوانی و مشکلات خانوادگی و اجتماعی زنان.
"عشق + 2" و "هزاران زن مثل من" را کریمی با گروهی حرفهای ساخته بود، با بازیگران و عوامل پشت دوربین حرفهای و شناخته شده، ساختار فیلمها هم نشان میداد که کارگردان به دنبال سینمای خوش ساخت، حرفهای و تماشاگرپسند است، سینمایی که در کنار روایت دغدغههای اجتماعی سازندهاش و طرح مسائل جامعه برای تماشاگر هم دوستداشتنی است.
حامد بهداد در نمایی از "آدمکش"
موفقیت نسبی فیلمها در جذب مخاطب مسیر فیلمسازی رضا کریمی را هموارتر کرد و او در سومین گام فیلمی را ساخت که به دلمشغولیهایش نزدیکتر بود، "تب" فضایی تلخ و تیره داشت و متاثر از فیلمهای نوآر بود، تجربهای که به دلیل محدودیتها در سینمای ایران به نتیجه کامل نرسید اما دوستدارانی هم داشت. "تب" به دلیل قصه، مناسبات و فضایش برای اکران عمومی دچار مشکل شد و زمانی که روی پرده آمد آن طور که انتظار میرفت دیده نشد.
حضور متفاوت لعیا زنگنه و حمید فرخنژاد در "تب" و تلاش امین حیایی برای بازی ویژه هم کمتر مورد توجه قرار گرفت. "انعکاس" اما مسیر فیلمسازی رضا کریمی را به سمتی که خود دوست داشت هدایت کرد. فیلم روایتی غیرخطی و غیرکلیشهای داشت که ذهن تماشاگر را بازی میداد، روایتی جذاب و پرتعلیق درباره روابط یک زوج که دستخوش بحرانهایی میشد، کریمی تلاش کرده بود در این فیلم تجربههای سالهای طولانی فعالیت در سینما را به کار بگیرد.
فیلمنامه ساختاری منسجم و یکدست داشت، بازیها کنترل شده و قابل قبول بود و فیلم ضرباهنگی مناسب داشت، "انعکاس" در جذب مخاطب هم موفق بود، در "آدمکش" کریمی تلاش کرد تجربههایی را که در "تب" و "انعکاس" به دست آورده بود کامل کند. با بازیگران و عوامل حرفهای، تهیهکننده حرفهای و شرایط کاملا حرفهای کار کرد و فیلم ساختار شستهرفته دارد. مشکل، مشکل سینمای ایران و مخاطبش از فیلم پرتعلیق و درام روانشناختی است.
"آدمکش" امتیازها و نقاط ضعفی دارد، گاهی تماشاگر از قصه پیش میافتد و گاه فضای روانشناختی آن چندان برای تماشاگر ملموس نیست، اما اگر به آن در قالب یک تجربه نگاه کنیم میتواند گامی به پیش در کارنامه این فیلمساز باشد، فیلمسازی که از داستانهای اجتماعی با مایههای زنانه به سمت قصههای پرتعلیق و روانشناختی آمده است. باید دید استقبال تماشاگران سینمای ایران از این تجربهها چقدر میتواند کریمی را در ادامه راهش ترغیب کند.
کریمی دو مجموعه هم ساخته است، "مرده متحرک" که یک کمدی موقعیت با داستانی ماورایی و متاثر از فضایی بود که در تلویزیون به وجود آمده و مجموعههایی با داستانهای متافیزیکی با اقبال مخاطب همراه میشد، "مرده متحرک" اما به دلیل مشکلات فیلمنامه و یکدست نبودن لحن مجموعه چندان مورد توجه قرار نگرفت، "شبی از شبها" دیگر مجموعه رضا کریمی هم که تقلیدی از مجموعه موفق و پربیننده "همسایهها" (محمدحسین لطیفی) بود به موفقیتی در کارنامه این کارگردان تبدیل نشد. تلاشهای این کارگردان در تلویزیون به اندازه سینما نتیجه مطلوب نداشته است.
به نظر میرسد رضا میرکریمی مسیرش را در سینما پیدا کرده است، ادامه این مسیر علاوه بر تعلق خاطر او به فضای سینمای ایران و تمایل مخاطب بستگی دارد.
نظر شما