به گزارش خبرنگار مهر، کتاب "الهیات سیاسی رادیکال: دین و سیاست بعد از لیبرالیسم" اثر کلایتون کراکت به زودی از سوی انتشارات دانشگاه کلمبیا منتشر خواهد شد.
دکتر کلایتون کراکت استاد مطالعات دینی دانشگاه آرکانزاس مرکزی امریکا در مورد این کتاب و فرضیه خود در آن به خبرنگار مهر گفت: محور اصلی این کتاب بررسی قانون اسلامی، بنیادگرایی مسیحی و سرمایهداری اقتصادی است.
وی تصریح کرد: در واقع این اثر به بررسی و تحلیل مباحثات نظری در خصوص دین و سیاست از منظر فلسفه قارهای میپردازد. از هر دو منظر معرفت شناسی و فرهنگی منازعه شدید میان دین و سکولاریسم فروکاسته شده است و از اینرو تعیین مرز میان فلسفه سیاسی و الهیات سیاسی دشوار شده است.
وی افزود: به عبارت دیگر فروکاستن منازعه شدید میان دین و سکولاریسم باعث شده تا نتوان تمایزی و مرز قوی میان دو حوزه فلسفه سیاسی و الهیات سیاسی را همچنان حفظ کرد.
وی تصریح کرد: این موضوع که دیگر نمیتوان تمایز جدی میان دین و سیاست ایجاد کرد به معنای فروپاشی لیبرالیسم کلاسیک مدرن است. این لیبرالیسم دلالتهای زیادی در حوزههای فلسفه، سیاست و دین دارد.
استاد دانشگاه آرکانزاس مرکزی تأکید کرد: "الهیات سیاسی رادیکال" دیدگاههای الهیاتی که در برابر انسان کنونی مسئول هستند را صورت بندی میکند و پاسخگویی آنها دربرابر تأثیرات سیاسی- الهیاتی را یادآور میشود.
وی تصریح کرد: این کتاب به طور مستقیم به بررسی شمار زیادی از نظریههای مهم میپردازد. بر این اساس دیدگاه فلاسفه و متفکرانی چون اسپینوزا، کارل اشمیت، ژیل دلوز، ژاک دریدا، آنتونیو نگری، جورجو آگامبن، اسلاوی ژیژک، کاترین مالابو، آلن بودیو و کاترین کلر مورد توجه بودهاند.
وی یادآور شد: این کتاب ادعا میکند که درباره "خدا" و "دولت" بیش از آنی که توسط نهاد رسمی حکومت بیان شده باید پرداخت و بحث کرد.
اثر حاضر به بررسی منازعه میان الهیات سیاسی و فلسفه سیاسی سکولار میپردازد. در دهه 60 میلادی منازعه میان دین و دیدگاههای سکولار باعث شد تا مرز میان فلسفه سیاسی و الهیات سیاسی تیره و کدر باشد. در واقع این منازعه موجب شد لیبرالیسم دچار افت شود.
بر اساس این دیدگاه، سرمایهداری بی طرف و فارغ از ارزشها بود. در واقع لیبرالیسم مدرن فضایی فارغ از ارزشها را برای سرمایهداری به وجود آورده بود. اما این فارغ بودن از ارزشها و بی توجهی به دین دیری نپایید و توجه و رویکرد دوباره به دین مورد توجه قرار گرفت. یکی از دلایل این امر بی ثباتی در عرصههای سیاست و فلسفه است.
در واقع دیدگاههای انحصای مدرن و بی توجهی لیبرالیسم مدرن به سایر قرائتها و ارزشها و دین باعث به وجود آمدن دیدگاههای انتقادی و رویکردهایی میشود که انتقاد از مدرنیسم را در کانون توجه خود قرار دادند. در این میان رویکردهای پست مدرن و انتقادی و آثار نویسندگانی چون دریدا، دلوز، جورجو آگامبن، آنتونیو نگری و آلن بودیو مورد توجه قرار میگیرند.
نظر شما