پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۵ بهمن ۱۳۸۹، ۱۴:۰۳

در گفتگو با مهر عنوان شد:

بحران هویت آزار دهنده‌ترین آسیب اجتماعی مهاجرین ایرانی است

بحران هویت آزار دهنده‌ترین آسیب اجتماعی مهاجرین ایرانی است

عضو موسسه تحقیقات استراتژیک آریا گفت: بحران هویت و جدایی از فرهنگ و اصالت ملی آشکارترین و آزاردهنده‌ترین آسیب اجتماعی متوجه ایرانیان و دانشجویان مقیم خارج از کشور است.

علیرضا ابهری پژوهشگر عضو موسسه تحقیقات استراتژیک آریا در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد آسیب‌های رفتاری ایرانیان و دانشجویان مقیم خارج از کشور گفت: مشکلات مالی و اقتصادی و گرفتاری‌های حوزه زیستی در کنار معضلات فرهنگی و آسیب‌های رفتاری مهمترین مشکلات هموطنان مقیم خارج است که در مورد اول کارشناسان مالی و اقتصادی باید نکات تخصصی را بیان کنند اما بعد از سالها زندگی در اروپا به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی نارسایی‌های موجود در ابعاد فرهنگی را می‌توان چنین عنوان کرد:‌ بحران هویت و جدایی از فرهنگ و اصالت ملی آشکارترین، آزاردهنده‌ترین آسیب اجتماعی در این جوامع است.

وی افزود: هموطنان ما معمولاً‌ از نگاه زمانی و وقت خروج به 4 گروه تقسیم می‌شوند. در حال حاضر 5 میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی می‌کنند که این آمار به استناد آمار ثبت احوال در سال 88 است.

به گفته ابهری، در آمریکا هشت هزارو  840 نفر، در آلمان چهار هزار و 707، در کانادا 2237، در انگلستان دو هزار و 808، در سوئد یکهزار و 853، هزارو 665 نفر در فرانسه، 853 نفر در سوئد، 527 نفر در بلژیک که البته این تعداد هموطنانی هستند که کارت ملی دریافت کرده‌اند که ممکن است بسیاری هم هنوز موفق به دریافت کارت ملی نشده‌اند. این گروه از ایرانیان از نظر مهاجرت زمانی به 4  گروه تقسیم می‌شوند:

گروه اول: افرادی که قبل از انقلاب اسلامی مهاجرت کرده و در کشورهای یادشده زندگی می‌کنند.

گروه دوم: همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی گروهی از ایرانیان از کشور مهاجرت کردند.

گروه سوم: در دو دهه گذشته از کشور خارج شده‌اند.

گروه چهارم:‌ افرادی که برای بازرگانی، درمان، دیدار فرزندان و اقوام در رفت و آمد  هستند.

به گفته این پژوهشگر، در مورد گروه اول و دوم در حال حاضر نسل دوم و سوم و چهارم این هموطنان در خارج زندگی می‌کنند. نسل دوم که در طفولیت از کشور خارج شده و تنها نکات بسیار کمی در خاطره آنها باقی مانده اما بعضی از نسل دوم و همه نسل سوم و چهارم در خارج متولد شده رشد کرده و تحصیل نموده‌ و حتی ازدواج کرده‌اند. نرخ ازدواج این افراد با ایرانیان بسیار کم بوده و اکثریت آنها با شهروندان غیرایرانی تشکیل خانواده داده‌اند و نسل چهارم "دو رگه" در کنار آنها زندگی می‌کنند.

ابهری تصریح کرد: همان طور که گفته شده علیرغم سپری شدن قسمت اعظم و یا تمام عمر آنها در خارج بسیاری از آنها به سختی به زبان فارسی تکلم کرده و برحسب باورها و تعصب والدینشان با زبان و فرهنگ ایران و باورهای دینی آشنا می‌باشند. مثلاً‌ در انگلستان بعضی از آنها همراه با والدین در مراسم جشنها و سوگواری‌های ایرانیان شرکت کرده و آشکارا می‌توان شادمانی را در چهره‌شان ملاحظه کرد.

وی با بیان اینکه دومین مشکل این نسل‌ها با نام و فامیل‌شان است ادامه داد: آنها نه تنها زبان فارسی را با دشواری حرف می‌زنند یا اصولاً چون از مهد کودک در کشور میزبان بوده‌اند اساساً فارسی بلد نیستند بلکه دارای دو نام نیز می‌باشند. به خاطر دشواری تلفظ نامهای ایرانی یا اسمشان را مخفف کرده یا نام خارجی بر خود نهاده‌اند تا در هنگام خطاب دچار مشکل نگردند اسامی مثل (ماز)، (کا)، (جف) (جیم) (ناز) و امثال اینها. این گروه از افراد علیرغم گذشت عمرشان در جوامع غربی از نگاه میزبان هنوز بیگانه بوده و بعضی از اوقات متحمل تحقیر و حتی مورد هجوم قرار می‌گیرند. قرار گرفتن در جایگاه شهروند درجه 2 و یا تحمل زخم زبانهای متعدد از یک طرف و تهی شدن از فرهنگ اصیل مادری از طرف دیگر باعث شده این نسلها در بحران سرگشتگی روحی، افسردگی و انزوا به سر برند بعضی از این اشخاص وقتی برای اولین بار همراه والیدن به ایران می‌آیند و این همه صفا و روابط فامیلی و لطف و پذیرایی را می‌بینند تازه می‌فهمند در چه فضای سرد و خالی از عشق رشد کرده‌ اند.

عضو موسسه تحقیقات استراتژیک آریا تصریح کرد: خیلی از آنها برای اولین بار اقوام درجه یک را می بینند و با اقوام اروپایی مقایسه می‌کنند. آنجا دایی و عمه و خاله و عمو شاید سالی یک بار در سال نو کارت پستالی به یکدیگر بدهند و همین. آنجا از جمع فامیلی خبر ی نیست صله رحم مفهومی ندارد و برای رفتن به خانه برادر یا خواهر قبلاً‌ باید با تلفن اطلاع دهی و قید کنی برای نوشیدن یک قهوه می‌روی! و یا برای عصرانه دعوت شوی، اگر بی‌خبر و بی‌دعوت بروی باید آرام بنشینی یا آنها شام بخورند و نگاه کنی ....

ابهری افزود: از نظر اشتغال در اروپا کمتر اتفاق می‌افتد که کارهای سطوح میانی یا بالای مدیریتی نصیب خارجی‌ها شود و کارهای سیاه و بیگاری مشاغل موجود هستند. در کنار این هموطنان که دیگر رسوبی محسوب می‌شوند باید زندگی کرد تا به عمق نگرانی آنهاد در مورد تربیت فرزندان و فرهنگ و دین آنها پی برد. آنجا اجازه گرفتن از پدر یا مادر یا شوهر بیشتر به شوخی شباهت دارد تا یک رفتار اصیل و بسیاری از پدران و همسران و مادران به خاطر مشاهده بعضی از رفتارهای ویژه این جوامع دچار افسردگی و حتی سکته شده و اکنون در گوشه‌ای از یک خیریه یا مرکز سالمندان به آینده مجهول خود خیره مانده‌اند.

وی یادآور شد: بعضی از ایرانیان موجود در گروه‌های یاد شده به خاطر آموزش زبان یا فرهنگ میزبان از هموطنان فاصله گرفته و حتی خود را از ملیت‌های دیگر معرفی می‌نمایند. البته رفتارهای ناپسند و ناجوانمردانه عده‌ای معدود از ایرانیان در حق هموطنان باعث شرمساری و نگرانی است چرا که کلاهبرداری و فریب و آزارهای رفتاری و جسمانی از سوی یک به ظاهر هموطن دردی سنگین‌تر و زخمی عمیق‌تر از بیگانگان دارد.

کد خبر 1237900

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha