پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۱۷ بهمن ۱۳۸۹، ۱۰:۰۷

اندیشه و متفکران پیشرو-32/

متفکران پیشرو از معارف زمان خود گذر می‌کنند

متفکران پیشرو از معارف زمان خود گذر می‌کنند

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: متفکران پیشرو کسانی هستند که زمان خود و علوم مرتبط به زمان را خوب می‎شناسند اما از آنها گذر می‎کنند و به صورت یک الگو مطرح می‎شوند.

در هر رشته و حوزه معرفتی متفکران و اندیشمندانی هستند که بر آن حوزه سیطره و نفوذ قابل توجهی دارند. برای نمونه در فلسفه غرب فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو نفوذ قابل توجهی دارند. همچنین آرای کانت و هگل در فلسفه غرب قابل توجه و مهم هستند. در فلسفه اسلامی فیلسوفانی چون ابن سینا، فارابی و ابن رشد در مقایسه با سایر فیلسوفان فلسفه اسلامی خودنمایی می‌کنند. در فلسفه آسیایی نیز کنفوسیوس سیطره و نفوذ قابل ملاحظه‌ای دارد.

در حوزه جامعه شناسی نیز برخی متفکران و جامعه شناسان در مقایسه با سایرین از نفوذ قابل توجهی برخوردار هستند. برای نمونه در جامعه شناسی غرب ماکس وبر و امیل دورکیم دارای سیطره و نفوذ قابل توجهی هستند و در شرق نیز این ابن خلدون است که دارای چنین جایگاهی است. در سایر معارف و حوزه‌ها از جمله فیزیک، شیمی و زیست شناسی نیز همین موضوع مصداق دارد و برخی متفکران در مقایسه با سایرین جایگاه ممتاز و برجسته‌ای دارند.
 
حال سؤال مهم این است که این متفکران و اندیشمندان چگونه توانسته‌اند به چنین جایگاهی دست یابند و چه چیزی باعث برتری آنها نسبت به سایرین شده است. در پاسخ باید گفت جدیت و مطالعه عمیق و ژرف از دلایل اصلی دستیابی به جایگاه متفکر پیشرو در هر حوزه معرفتی است. علاوه بر این دو ویژگی، بینش وسیع و خلاقیت بالا باعث می‌شود این متفکران چشم اندازهای جدید و افقهای دورتر را مشاهده و ملاحظه کنند.

ازعوامل و مؤلفه‎های دیگر متفکرپیشرو بودن  اول تسلط و احاطه به آن معرفت و رشته است. دوم نگاه و بینش وسیع و قدرت تخیل و تصور بالا برای دیدن چیزهای متفاوت که دیگران آنها را نمی‌بینند. سومین شاخصه نیز کمی بخت و اقبال است. به این معنا که حوزه مطالعاتی مورد بررسی مهم و برجسته شود و در کانون توجهات قرار گیرد. ارائه نظریه نو و بدیع و ممتاز ازدیگر شاخصه‏های متفکر پیشرو است در واقع یعنی نظریه پردازی کردن، حالا در هر حوزه‏ای که آن متفکر قرار دارد با حرف نویی که می‏زند بطور قطع آن نظریه او را پیشرو می‎کند نکته بعدی جنبه عملی و اخلاقی و ویژگیهای اخلاقی متفکر است که او را پیشرو می‎کند. یعنی یک متفکر پیشرو هم در بعد عملی و هم نظری ویژگیهایی باید داشته باشد که آن ویژگیها اورا متفکر پیشرو می‎کند
.
آثار و نوشته‌های این فیلسوفان و اندیشمندان در واقع دفاعی از آن حوزه و رشته نیز محسوب می شوند. آثار این فیلسوفان و متفکران پیشرو همواره بعنوان منبع و مرجع باقی خواهند ماند. اینکه آیا در قرن بیست و یکم  شاهد ظهور متفکران پیشرو خواهیم بود یا نه بستگی به این موضوع دارد آیا رشته‌ها و حوزه‌های جدید و مهم علمی ظهور خواهد کرد یا نه.

متفکران و اندیشمندانی وجود دارند که سیطره و نفوذ قابل توجهی در هر حوزه معرفتی دارند. برای نمونه افلاطون و ارسطو و کانت دارای این ویژگی هستند کانت اگر چه در به وجود آمدن رشته فلسفه نقشی نداشته و از بنیانگذاران آن نیز به شمار نمی‌رود ولی آرای او به اندازه‌ای در فلسفه مهم هستند که توانسته دو قرن بر فلسفه سیطره و نفوذ داشته باشد.
 
اینکه در قرن 23 و فیلسوفان آن زمان، فیلسوفانی از قرن 21 را بعنوان پیشرو انتخاب کنند موضوع جالب توجهی خواهد بود و برای پاسخگویی به آن علاوه بر دشواری به گذشت زمان نیز نیاز است. دشواری این موضوع از آنجا ناشی می‌شود که تعریف پیشرو بودن و مهم بودن در قرن کنونی ممکن است با تعریف فردی که در قرن 23 زندگی می‌کند متفاوت باشد.بعبارت دیگر ممکن است ما برخی فیلسوفان را در قرن 21 بعنوان پیشرو معرفی کنیم در صورتی که فیلسوفان دیگر بسته به اتفاقات آینده ممکن است چنین جایگاهی را داشته باشند. ممکن است فردی در حال حاضر شناخته شده نباشد و آرای او برای زمان حال چندان قابل توجه و مهم تلقی نشود ولی در آینده مطرح شود و آرایش مورد توجه جدی قرار گیرد و از او به عنوان پیشرو یاد شود.

پرسش در مورد سلطه و نفوذ مطلق اندیشه، پرسشی پیچیده و دشوار است.بسیاری از اندیشمندان و فیلسوفان پیشرو مانند افلاطون و ارسطو در فلسفه و وبر و دورکیم در جامعه شناسی برای این بعنوان  پیشرو مطرح هستند که از بنیانگذاران این حوزه‌های معرفتی به شمار می‌روند. بعبارت دیگر حوزه‌هایی که آنها مورد بررسی قرار داده‌اند به صورت نظام مند پیش از آنها مورد بررسی قرار نگرفته است. زمانی شخصی دارای نفوذ زیاد خواهد بود که دارای تخصص و دانش وسیع باشد. نفوذ داشتن و مؤثر بودن، اشخاص را پیشرو و پیشگام در اندیشه می‌سازد.
 
 اگر چارچوب که فرد در آن کنش و رفتار می‌کند به گونه‌ای باشد که در آن پیش فرضها و اصول پیشینی حاکمیت داشته باشد در این صورت این چارچوب نفوذ و تسلط افراد پیشرو و صاحب اندیشه را محدود خواهد کرد. بر اساس آرای کوهن علوم نرمال در چارچوبهای پذیرفته شده توسعه و گسترش پیدا می‌کند. اگر شخصی در این چارچوبها و در علوم تسلط و مهارت پیدا کند بعنوان پیشرو شناخته خواهد شد. در این معنا، تسلط و نفوذ اندیشه و آرای شخص به خارج از حوزه گفتمانی سرایت نخواهد کرد و در خارج مرزهای گفتمانی جنبه مسلط نخواهد داشت و این سلطه به فراتر از مرزهای گفتمانهایی که در آن عمل می‌کند کشانده نخواهد شد.
 
علوم انقلابی زمانی رخ می‌دهد که افراد پارادایم جدیدی را به وجود می‌آورند، در این حالت افرادی که این پارادایم را به وجود آورده‌اند همان متفکران پیشرو هستند  به عبارت دیگر متفکر پیشرو در علوم انقلابی و به کسانی اطلاق می‌شود که پارادایم ایجاد کرده‌اند و پارادایم ساز هستند.
 
 مهترین نمونه در مورد متفکر پیشرو و کسی که در قرن بیستم در فیزیک پارادایم ساز بود آلبرت اینشتین است.بر این اساس متفکران پیشرویی که در حوزه معرفتی خود سلطه و نفوذ داشته باشند متصور خواهند بود. همچنین می‌توانیم در آینده شاهد این باشیم که متفکران پیشرو در حوزه‌های معرفتی ظهور و پارادایمهای جدیدی را ایجاد کنند. اما اینکه چگونه و تا چه اندازه این متفکران پارادایم ساز وجود خواهند داشت قابل پیش بینی نیست. علت این امر این است که درک و فهم این موضوع فقط با اتفاق افتادن آن امر قابل فهم و درک خواهد بود.

در تاریخ فلسفه فیلسوفان پیشرو و برجسته دارای دستگاه و نظام فلسفی جامع و کامل بودند. نظام و دستگاه فلسفی فیلسوفان پیشرو جامع الاطراف و کامل است. برای نمونه افلاطون و ارسطو دارای چنین نظام و دستگاه فلسفی بوده‌اند. اگر بخواهیم کمی به جلوتر بیاییم باید به کانت و هیوم اشاره کنیم.کانت و هیوم نیز به مانند افلاطون و ارسطو دارای نظام و دستگاه فلسفی جامع و کاملی هستند که آنها را از سایر فلاسفه متمایز و جدا می‌سازد.در تاریخ فلسفه، بعد از کانت فیلسوفی که دارای نظام فلسفی جامع و کامل باشد ظهور نکرده است. با توجه به تخصصی شدن فلسفه و مجزا شدن شاخه‌های گوناگون آن، طرح و ارائه چنین نظام فلسفی جامع و کامل از سوی فیلسوفان دور از ذهن به نظر می‌رسد.
 
متفکران پیشرو کسانی هستند که زمان خود و علوم مرتبط به زمان را خوب می‎شناسند اما از آنها گذر می‎کنند. یعنی با وجود شناخت زمان، دوره و علم خود از آنها فراتر می‎روند و به صورت یک الگو مطرح می‎شوند برای نمونه آنها دارای بینش وسیع، قدرت استدلال، قدرت تصور و تخیل و ابتکار هستند.
 
برخی اندیشمندان ممکن است ویژگیهای عامی چون بینش گسترده و قدرت استدلال را دارا باشند ولی در آن حوزه بعنوان پیشرو مطرح نباشند و نتوانند علاقه عموم را معطوف خود سازند. پیروی و اطاعت از روی شیفتگی از این متفکران اشتباه است و اشتباه تر آنست که رابطه و نسبت ما با این متفکران به طور پیوسته مرید و مرادی باشد. اگر چنین رابطه مرید و مرادی وجود نداشته باشد شاید در فلسفه بتوان از "ایسم"هایی چون کارتزینیسم اجتناب کرد.
 
قضاوت در مورد اینکه کدام فیلسوف در قرن حاضر، پیشرو و ممتاز باشد زود است. اما در قرن بیستم می‌توان دو فیلسوف، راسل و ویتگنشتاین را نام برد که در مقایسه با سایر فیلسوفان از جایگاه برجسته‌تری برخوردار بودند، البته ممکن است بتوان فیلسوفان دیگری را نیز نام برد. شاید در اعصار و زمانهای بعدی وقتی صحبت از پیشرو بودن فیلسوفی می‌کنیم فقط در یک تخصص خاص بتوانیم این ادعا را مطرح کنیم. برای مثال شاید در آینده صحبت از این باشد که فلان فیلسوف در متافیزیک یا فلسفه زبان و یا اخلاق جایگاه ممتاز و برجسته دارد. علت این است که فلسفه روز به روز تخصصی‌تر می‌شود. امادر مورد اینکه این موضوع محقق شود شک و تردید است و امیدواریم چنین نشود!
 
مواجهه با این متفکران باید از سر احترام و یادگیری باشد. به این معنا که جایگاه آنها باید مورد احترام قرار گیرد و از آنها آموخت. البته احترام به معنای انقیاد و فرمانبرداری غیر انتقادی نیست.
 
نکته قابل توجه این است که سیطره و نفوذ این متفکران، نفوذ مطلق و غیر قابل انعطاف نیست بلکه آرای آنها می‌تواند مورد نقادی و چالش جدی و آزادانه قرار گیرد.نقادی آزادانه منجر به پاسخگویی آزادانه نیز خواهد شد و اذهان افراد را برای مواجهه آزادانه با پرسشهای جدید آماده می‌سازد.
 
 قرن بیست و یکم هنوز در ابتدای راه خود است و نمی‌توان از حالا متفکران پیشرو و تأثیرگذار آنرا برشمرد. ولی در قرن بیستم چند متفکر جایگاه والاتر و برتر داشتند. در فلسفه ادموند هوسرل، مارتین هایدگر، لودویک ویتگنشتاین، برتراند راسل، هانس گئورگ گادامر، پل ریکور را می‌توان نام برد. در حوزه علم اگر بخواهیم افراد و دانشمندان تأثیرگذار و پیشرو را نام ببریم باید به نامهایی چون آلبرت اینشتاین و ماکس پلانک اشاره کنیم.
کد خبر 1244298

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha