مريم سعادت، بازيگر آثار سرگرم كننده و طنز آميز در پاسخ خبرنگار تلويزيوني "مهر"، راجع به اينكه پيام و محتوا چه جايگاهي در برنامه سرگرم كننده دارد، گفت: اينكه برنامه سرگرم كننده براي چه گروه سني ساخته شود از اهميت زيادي برخوردار است. براي نمونه برنامه هايي كه براي گروه سني كودك و نوجوان ساخته مي شود، بايد از وجوه سرگرم كننده بودن بهره ببرد تا مخاطب خود را پاي تلويزيون بنشاند و سپس از وراي جذاب بودن برنامه بايد مطلبي را با تماشاگرش در ميان بگذارد. در مورد برنامه هايي كه براي بزرگسالان هم ساخته مي شود اين مساله بايد رعايت شود، اما به هر حال بايد به نوع برنامه هم توجه داشت كه هدف سرگرم سازي دارد يا در پي انتقال حس يا پيامي خاص است. يعني برنامه نبايد هجو صرف باشد و بي محتوا ارايه شود. ولي انگيزه توليد هم حايز اهميت است.
مريم سعادت در تئاتر "حرفه اي ها"
وي در ادامه خاطر نشان ساخت: هر برنامه اي كه ساخته مي شود حتي يك قطعه كوتاه نمايشي به هر طريق مطلبي را مي خواهد انتقال بدهد. شايد حرف يا پيام يك اثر بسيار معمولي و ساده باشد، اما بدون ترديد نمي تواند تهي از مفهوم باشد. حتي وقتي برنامه اي ساخته مي شود تا روزمرگي يك جامعه را نشان بدهد، در پي انتقال پيامي است. در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه ما به همان نسبت كه نيازمند تفكر و آموزش هستيم و در زندگي خود اوقات جدي و تحت آموزش راسپري مي كنيم، بايد زمان هايي را در طي روز براي خود در نظر بگيريم تا در كنار هم اوقات خوشي را سپري كنيم. هر خانواده حق دارد در يك زمان دور هم جمع شوند و از ديدن برنامه هاي سرگرم كننده لذت ببرند و با هم ساعت خوشي را سپري كنند.
بازيگر مجموعه هاي طنز " بدون شرح "، " بانكي ها " و " باجناق ها " درباره حجم برنامه هاي سرگرم كننده اي كه در تلويزيون ساخته مي شود، اظهار داشت: به عقيده من بايد آنقدر برنامه در تلويزيون ما ساخته و پخش شود كه بيننده براي انتخاب، موارد زيادي در اختيار داشته باشد. نه اينكه فقط يك يا دو شبكه سريالي را پخش كنند و بيننده در صورت تمايل به تماشاي تلويزيون و برنامه سرگرم كننده مجبور باشد، فقط آن برنامه مشخص را تماشا كند. اين مساله مي تواند به شدت تعيين كننده باشد و ميان برنامه هاي تلويزيوني رقابت به وجود بياورد و ارتقا كيفي آثار را در پي داشته باشد.
سعادت درباره مهمترين ويژگي هاي يك مجموعه خوب و سرگرم كننده تلويزيوني اظهار داشت: در اين باره نمي توان چارچوب يا قاعده مشخص و تعريف شده اي را بيان كرد تا بر اساس همين الگو همه برنامه سازان پيش بروند. حقيقت اين است كه ذائقه مخاطب و توجه او به يك مجموعه از عوامل مختلفي حاصل مي شود كه هر كدام در جاي خود بايد مورد بررسي قرار بگيرد. براي نمونه بينندگان زيادي از مجموعه تلويزيوني " نقطه چين " و به طور كلي طنزهاي مهران مديري استقبال مي كنند و آن را با علاقه زيادي تماشا مي كنند. در عين حال همين مخاطبان تلويزيوني مجموعه تلويزيوني " خانه به دوش " و كارهاي طنز رضا عطاران را هم دوست دارند. در حالي كه اين سريال يك طنز اجتماعي - خانوادگي است كه ويژگي ها و خصوصيات آن با آثار مديري بسيار متفاوت است و با ساختارهاي مختلفي ارايه مي شوند. بنابراين تعيين چارچوب چندان منطقي نيست و بايد در پي تحليل و شناخت جنبه هاي مختلف نياز مخاطب بود.
نظر شما