پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۲۷ بهمن ۱۳۸۹، ۸:۵۱

تحلیل مهر/

قربانی بعدی توفان تغییرات کیست؛ سران یمن، لیبی، اردن یا آذربایجان

قربانی بعدی توفان تغییرات کیست؛ سران یمن، لیبی، اردن یا آذربایجان

خبرگزاری مهر-گروه بین الملل : در روزهای اخیرکشورهایی همچون بحرین، یمن و اردن شاهد برپائی تظاهرات های مردمی بودند اما آیا این اعتراض ها همانند مصر و تونس منجر به نتیجه خواهد شد؟

بعد از سقوط دولت مبارک، کشورهای مسلمان منطقه ازآسیای مرکزی تا شمال آفریقا در مسیر سونامی تغییر نظام های سیاسی قرار گرفته اند. در صف اول حائزین شرایط الجزایر، جمهوری آذربایجان، لیبی، یمن و اردن قرار دارند.

اگرچه در تعیین حدود خاورمیانه همیشه مابین ناظران اختلاف رای وجود داشته ولی اغلب آنها 15 کشور را با اندکی اما و اگر، خاورمیانه ای می دانند. ترکیه اروپایی شده، لبنان به علاوه فلسطین اشغالی وتشکیلات خودگردان، سوریه، اردن،عراق، کویت، ایران، عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات عربی متحده، قطر، عمان، یمن و مصر در شمال افریقا، هسته های اصلی در این منطقه اند.
 
با خروج مصر از دایره حکومتهای سلطانی خاورمیانه، تمامی حاکمیت های اقتدار گرا و فردی منطقه در خط غیر قابل اجتناب تغییر قرار گرفته اند. تنها نکته مبهم، تعیین اولویت آنها است. در تونس و قاهره هر دو طوفان غیر منتظره آغاز شد و با سرعت به نتیجه رسید. در انجام هر دو تغییر "عنصر غافلگیری " بخوبی بکار رفت.
 علاوه بر این جمع با در نظر گرفتن آرایش خاک، به آسانی پنج کشور پاکستان و افغانستان را در جنوب غرب آسیا و تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان را در آسیای مرکزی و آذربایجان در غرب دریای خزر را نیز می توان افزود.
 
پس از تبدیل تشکیلات خودگردان فلسطین به یک دولت مستقل، بر این جمع یک کشور دیگر نیز البته افزوده می شود. در پاره ای از تقسیمات غیر رسمی دیگر، مانند نقشه غیر رسمی و اولیه خاورمیانه که به ابتکار انگلیس ترسیم شد، بخشی از شمال آفریقا نیز در جمع کشورهای شرق میانه قرار داده شده است.
 
بر همین اساس، حتی در صورت خارج نگاه داشتن تونس، لیبی، الجزایر و مراکش از حدود خاورمیانه، تاثیرگذاری مستقیم و یا متقابل تغییرات سیاسی در منطقه را در ارتباط با چهار کشور یاد شده به هیچ وجه نمی توان کم رنگ تر از هر کشور دیگر خاورمیانه ای برآورد کرد. چنانکه قیام غیر منتظره و پیروزی غیر منتظره تر مردم کشور کوچک تونس جرقه ای شد برای بر افروختن آتش قیام مردم مصر علیه حکومت 30 ساله مبارک.
 
وضعیت حکومتی کشورهای منطقه
 
حکومت اردن، پادشاهی است و گرایش سیاسی غالب در آن کشور قبیله ای است. در درون این حاکمیت پادشاهی بجز نفوذ قبیله ها، گروه بزرگ فلسطینیان که همسر عبدالله دوم پادشاه اردن هم از آنها است، در ترکیب قدرت سیاسی، صاحب سهم و مدعی بشمار می روند.
 
کشور خاورمیانه ای دیگری که در صورت یافتن آزادی به گمان قوی مانند سودان شمالی و جنوبی و یا پاکستان و بنگلادش، راه جدایی را انتخاب خواهد کرد یمن است که در جنوب آن سنی ها و در شمال آن شیعیان ساکن هستند البته با دو گرایش سیاسی ناهمگن.
 
با این وجود انتظار می رود که صنعا ابتدا آزادی را فریاد کند و در صورت بدست آوردن آزادی، تقسیم کشور مابین شمال و جنوب بعدا از آن صورت گیرد.
 
کشورهای شرق میانه از جنوب آسیا تا شمال آفریقا عموما توسط حکومتهای موروثی، پدر شاهی و سلطانی اداره می شوند. در این منطقه ثروتمند که تمامی ابزارهای پیشرفت و بزرگی را دارا است، متنوع ترین نظامهای خود کامه جهان گرد آمده اند. در عین تنوع روش و تفاوت راه، همه این نظامها کهنه، غیر دموکراتیک، در عمل موروثی و بی تردید قائم به فرد و یا یک گروه برگزیده اند.
 
در عربستان "ملک " را خانواده و قبیله او انتخاب می کنند، و او اداره کشور و ثروت افسانه ای آن را را بدست هفت هزار نفر از اعضاء خانواده خود سپرده است. در عمل 25 میلیون مردم عربستان نه در دخل و خرج بزرگترین مجموعه ثروت طبیعی جهان نقشی داشته اند و نه از نمد انتخابات تاکنون کلاهی دوخته اند.
 
پس لرزه های تغییر
 
تغییر احتمالی نظام سیاسی در عربستان، در مقایسه با سایر نامزدهای تغییر در منطقه، در حکم یک زمین لرزه بزرگ است که تمامی معادلات قدرت و تعادل را در خاورمیانه بزرگ فرو خواهد ریخت.
 
در آذربایجان، حکومت سلطانی از پدر به پسر رسیده، و الهام علی اف میراث دار حکومت پدرشده است. در این کشور سازمان امنیت مشت آهنین حکومت است و نظامیان در کنار آنها گرداننده اصلی صحنه هستند.
 
در لیبی سرهنگ معمر قذافی برای فرزند خود سیف الاسلام همان خوابی را دیده که حیدرعلی اف برای الهام و یا صدام و مبارک برای جانشینی عدی و جمال فرزندان ارشد خود دیده بودند.
 
در تمامی این کشورها، رهبران یا نظامی بوده اند و یا جامه نظامی وامنیتی پوشیده اند (حیدرعلی اف و صدام ). انتقال حکومت سلطانی از پدر به پسر در دو کشور عراق و مصر، به دلیل کنار نهادن سلطان، به نتیجه نرسید، ولی در آذربایجان انتقال انجام شد و لیبی نیز با بیم و امید همچنان در خط است.
 
در حاشیه جنوبی خلیج فارس حکومت عمان رسما سلطنتی است. "قابوس" سلطنت را در یکی از بسته ترین جوامع ممکن در جهان بدست آورد و با وجود گشودن پنجره هایی بسوی آزادی، همچنان سلطان مطلق است.
 
در بحرین شیخ عیسی که عنوان خود را تغییر داده و لقب پادشاه را برگزیده، با وجود داشتن مجلس و دولت، گرداننده اصلی صحنه سیاسی کشور است، همانطور که شیخ جابر الصباح در کویت.
 
امارات نیز با شرایطی بیش و کم مشابه، در وضعیت سیاسی قطر و کویت قرار دارند. در هیچ یک از این شیخ نشین ها، ثبات حکومت، دیگر میراثی ضمانت شده نیست.
 
سوریه هم با توجه حکومت بشار اسد که جانشین پدر شده است شرایط متفاوتی با دیگران ندارد، اما بدلیل سیاست کما بیش ضد اسرائیلی شرایط بهتری دارد و کمتر مورد انتقاد است.
 
با خروج مصر از دایره حکومتهای سلطانی خاورمیانه، تمامی حاکمیت های اقتدارگرا و فردی منطقه در خط غیر قابل اجتناب تغییر قرار گرفته اند. تنها نکته مبهم، تعیین اولویت آنها است. در تونس و قاهره هر دو طوفان غیر منتظره آغاز شد و با سرعت به نتیجه رسید. در انجام هر دو تغییر "عنصر غافلگیری " به خوبی بکار رفت.
 
از این لحاظ به روشنی نمی توان گفت که از میان نامزدهای خط اول تغییر، باکو، صنعا، طرابلس و ریاض، کدام یک سرود آزادی را زودتر سر می دهند.
کد خبر 1254522

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha