* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: "آتشکار" در شرایط منصفانهای اکران نشده است. همزمانی با جشنواره فیلم فجر و فصل زمستان بدترین زمان برای نمایش یک فیلم است. با توجه به اینکه تبلیغاتی هم قبل از اکران نداشتید! به نظر میرسد ترجیح دادهاید "آتشکار" روی پرده برود، به هر قیمت و در هر شرایط ؟
- محسن امیر یوسفی: فضای طنز "آتشکار" ارتباط خوبی با تماشاگر برقرار میکند. ولی فیلم بدون تبلیغات قبلی اکران شد و در بدترین زمان اکران سال که شروع جشنواره فیلم فجر است. هر فیلم برای دیده شدن توسط مخاطب به تبلیغات قبل از اکران نیاز دارد. اما ما از این بخش تبلیغات و اطلاعرسانی قبلی محروم شدیم.
بهترین زمان اکران زمستان نیمه اسفند و یا دیماه است. ولی بدترین زمان همان ابتدای جشنواره فجر است که نصیب "آتشکار" شد. من در سه سالی که دنبال اکران فیلم بودم، بدون اغراق باید عنوان کنم، در همان ابتدا سه بار تا پای اکران عمومی پیش رفتیم.
در دوره جدید هم دو دفعه صحبتهایی شد مبنی بر اینکه خودمان را برای اکران آماده کنیم. با تمام این شرایط مجبور بودیم مدام در سکوت مطبوعاتی باشیم و حتی نباید درباره شرایط و زمان اکران صحبتی در مطبوعات عنوان میشد. با وجود این شرایط وقتی یکباره فرصت پیش میآید که میتوان فیلم را اکران کنیم قطعا قبول میکنم. فقط برای من این مهم بود که "آتشکار" روی پرده برود و اکران عمومی شود.
* فکر نمیکنید مسئولین این شرایط را به شما تحمیل کردند تا فیلم بیسر و صدا اکران شود؟
- با توجه به شرایط و مشکلاتی که فیلم داشت میتوان چنین تصوری هم کرد. اما اگر من برای اکران زمان ابتدای جشنواره فجر را از دست میدادم معلوم نبود چه میشد. پس به نوعی انتخاب من بین بد و بدترین بود.
قبل از اکران ما مجبور بودیم محافظهکارانه پیش برویم حتی نمیتوانستیم خبر ثبت قرارداد را هم اعلام کنیم. تلاش کردیم حتی این موضوع، زمان اکران و ثبت قرارداد در شورای صنفی هم مطبوعاتی نشود. از طرفی دوستان مطبوعات از آنجایی که منتظر اکران این فیلم بودند، لطف کردند و خبر را منتشر کردند. اما همین موضوع و نقدی که همان زمان درباره فیلم منتشر شد، شرایط و زمان اکران را تغییر داد. به هر حال ما تصمیم داشتیم از اول دی به بعد فیلم را اکران کنیم اما همین موضوع باعث شد که اکران ما به اول جشنواره فجر برخورد کند.
* البته در دوره قبلی معاونت سینمایی، این فیلم توقیف شده بود.
- بله."آتشکار" با تفکرات مدیران قبلی ارشاد فیلمی نبود که به هیچوجه قرار باشد اکران شود، من باید از کلمه گذشته و حال استفاده کنم. نهال توقیف این فیلم در دوره گذشته کاشته شد. در همان زمان حرف این بود که چند ماه صبر کنیم تا ببینیم چه شرایطی پیش میآید اما واقعاً این گونه نبود و با توجه به این تفکرات اصلا قرار نبود فیلم در آن دوره به نمایش درآید. حتی به من پیشنهاد دادند که فیلم آرشیو شود و ما خسارت آن را به شما میدهیم.
اگر این فیلم همان اردیبهشتماه سال 87 طبق روال خود در سینما عصر جدید اکران میشد ما تا حالا تمام این شرایط را گذرانده بودیم و این بهترین زمان بود. اما جلوی اکران گرفته شد. در این شرایط من خوشحال هستم که فیلم اکران شده است. اکران واقعی ما از چهارشنبه 27 بهمن یعنی بعد از جشنواره آغاز شده است. تبلیغات را هم به تازگی شروع کردیم و در حال رایزنی هستیم تا سینماهای دیگری را در اختیار بگیریم.
* اگر شرایط منصفانه برای اکران در نظر گرفته میشد، شما چه پیشبینی برای فروش داشتید؟
- من خیلی درگیر رقم نیستم . فروش "آتشکار" از بعد از جشنواره رشد صعودی داشت. برای من به عنوان کارگردان و تهیهکننده فقط این مهم بود که فیلم روی پرده برود و از میزان استقبال مردم هم راضی هستم تا به خودم و به خیلیها ثابت شود که با یک کار شخصی و پیگیری مستقل میشود فیلمی را سرانجام به اکران رساند. البته این با چند سال هدر رفتن عمر یک فیلمساز همراه بود.
* نسخه به نمایش در آمده چقدر ممیزی داشته است؟
- نسبت به نسخهای که در جشنواره فیلم فجر سال گذشته اکران شد، تقریباً یک دقیقه از فیلم ممیزی خورد که من به جای بیشتر آنها سیاهی گذاشتم و همین مسئله طنز تلخ فیلم را بیشتر کرده است!
* با مخاطبین به دیدن فیلم رفتید؟
- در سینماهای ملت، آزادی و عصر جدید با مردم فیلم را دیدم و واکنشهای جالبی دیدم. برخی مخاطبان با توجه به آنونسی که در سینماها پخش میشد فکر میکردند "آتشکار" در جشنواره فجر امسال است و پیگیر نمایش آن در سالنهای جشنواره بودند! البته این تقصیر برگزارکنندگان جشنواره نبود. چون ما نمیتوانستیم تبلیغات قبل از اکران داشته باشیم.
* فکر میکنید چقدر سرمایه فیلم با این شرایط اکران برگردد؟
- (با خنده) امیدوارم همه سرمایه برگردد تا بعد از سه سال فیلم بعدی خودم را بسازم...
* شما روی موضوع ملتهبی دست گذاشتید. آیا واقعاً میخواستید پیامی به جامعه بدهید؟
- این حرف همان ابتدا در ارشاد هم مطرح شد که چرا من برای این فیلم سراغ موضوع ملتهبی رفتم. اما تمام این مسائل که در فیلم مطرح میشود، در چارچوب قانون جلو رفته است. فکر میکنم نشان دادن چنین مسائلی وظیفه سینمای مستقل است.
متاسفانه سینمای بدنه ما دچار بیماری تکرار موضوع شده است. البته سینمای مستقل فقط قرار نیست کاشف موضوعات جدید باشد. این سینما میتواند یک موضوع جدید را با فرم و نگاه تازه مطرح کند. تاکنون به موضوع وازکتومی در فیلمهای دیگر به عنوان موضوع اصلی پرداخته نشده است.
* البته وودی آلن یک بار روی این موضوع کار کرده است، البته نه به عنوان موضوع اصلی.
- به عنوان موضوع اصلی پرداختن به موضوع وازکتومی جذابیت دارد، ولی شاید زیاد دغدغه سینمای غرب نباشد.
* شما زمانی این فیلم را ساختید که بحث کنترل جمعیت مطرح بود. اما حالا مسئولین زیاد اعتقادی به این موضوع ندارند. فکر نمیکنید حالا پیام فیلم بیمفهوم باشد؟
- به عقیده من قرار نیست با چنین صحبتهایی پیام فیلم تغییر کند. باید تاکید کنم که "آتشکار" یک فیلم تبلیغی در مورد کنترل جمعیت نیست. اگر اینگونه بود حداقل پول خوبی از کسانی که گسترش دهنده این موضوع بودند، دریافت میکردم! موضوع اصلی فیلم من درباره کنترل جمعیت نیست. متاسفانه سوء تفاهمی که در همان ابتدا درباره این فیلم مطرح شد، همین موضوع بود.
* اما به هر حال این موضوع پس ذهن شما بوده است.
- قطعاً این موضوع و پرداختن به این مسئله در پس ذهن من بوده است. اما موضوع اصلی "آتشکار" یک کارگر است که درباره این موضوع دچار تردید است. به عقیده من این تردید سهراب است که داستان را میسازد. درباره عمل وازکتومی بعضیها بحث را تابو میکنند. در صورتیکه این موضوع واقعاً در جامعه ما تابو نیست.
* شما در فیلم بحث سنت و مدرنیته را هم به نوعی به تصویر کشیدهاید.
- اصفهان شهری با ترکیبی از سنتها و اعتقادات و به نوعی مظهر ایران قدیم است، در کنار آن تمام کارخانهها و صنایع اصلی در آنجا وجود دارد.
* به طور نمونه شما حتی خانه یک کارگر را نشان میدهید که بحث اینترنت و ... در آن وجود دارد.
- این موضوعات در اصفهان به عینه وجود دارد. مردمی که سنتی هستند با تفکر خاص خود، اما با مسایل روز و مدرن به راحتی کنار آمدهاند.
* پس چرا سهراب برای این کار تردید دارد؟
- این یک نمونه است. تاکیدی که به شخصیت سهراب داریم همان چند روزی است که وی برای این کار تردید دارد. مهم انجام دادن یا ندادن آن عمل در موقعیتی است که وی در آن قرار گرفته است.
این در وجود همه ماست، ما موبایلمان را در دستمان گرفتیم، ماشینمان را داریم و همه فکر میکنیم ابزارهای مدرنی را در اختیار داریم که ما را مدرن کردهاند. ولی کشاکش بین سنت و مدرنیته در وجود همه ما هست. چیزی که در نسل گذشته ما حل شده، تکلیفش روشن است.
آنها خوشحال هستند دوران سالخوردگیشان به مدرنیته برخورده کرده است. آنها بدون اینکه علاقهای به مدرنیته داشته باشند زیاد وارد آن هم نمیشوند. اما به عقیده من نسل بعد ما دوران بهتری خواهد داشت. در بافتی هستند که از ابتدا با مدرنیته آمیخته شدهاند. این بیشتر دغدغه نسلی است که بین 35 تا 55 سال سن دارد.
* شما در فیلم به نوعی نقد اخلاق صنعتی را هم به تصویر کشیدهاید.
بحث فیلم بیشتر تردید در انتخاب است. تردیدی که وضعیت تراژیکی برای سهراب به وجود میآورد. برزخی که در فیلم دیده میشود، برزخ ذهنی سهراب است که باز یک برداشت اشتباه از آن شد. که این همان برزخ کمدی الهی و یا برزخ مذهبی است. اگر برزخ قرار است مذهبی باشد باید جور دیگری ساخته میشد. این دقیقاً برزخ ذهنی سهراب است که با تصورات ذهنی او با توجه به شغلی که دارد تصور میشود.
* شما تاکید داشتید روی مخاطب عام. در صورتیکه ما در دورانی به سر میبریم که مخاطب امروزی کمترین تاثیر را از فیلمها میگیرد و فیلمها هم کمتر تاثیری بر روی جامعه میگذارند. در صورتی که یک دهه قبل تاثیر فیلمها بیشتر بود. آیا شما خوشبین هستید به اینکه این فیلم میتواند تاثیر مثبتی بر نگاه عوام روی یک موضوع ملتهب بگذارد. شاید از نظر من و شما ملتهب نباشد. اما از نظر بافت سنتی همچنان ملتهب است.
- من از فیلم قبلی خودم مثال میزنم. من توقع ندارم "خواب تلخ" مخاطب عام داشته باشد. اما مخاطب عام من در "آتشکار" یک جور دیگر است. اگر من صرفاً به فکر فروش بودم در انتخاب ترکیب بازیگران، به سراغ بازیگران دیگری که چهره هستند میرفتم ولی این فیلم قصد ارتباط با مخاطب عام را دارد. علاقمندم فیلم مثل یک ظرف آجیل باشد و هر شخص بر اساس سلایق خود از آن اتتخابی داشته باشد.
* فیلم شما طنز سیاه است و این را تجربه نشان داده است که این گونه طنز برای مخاطب عام قابل درک نیست و کمتر با آن ارتباط برقرار میکند. بیشتر مخاطبین چنین فیلمهایی قشر فرهیختهتری هستند.
- به نظر من عامه مردم با فیلم ارتباط برقرار میکنند. من با مردم در سینما ماندانا و عصر جدید و سالنهای دیگر فیلم را دیدم آنها کاملا با فیلم ارتباط برقرار کردند و نباید آنها را دست کم گرفت. به نظرم برای مخاطب عام همین تک خندهها قسمت گمشده سینما است که کاش زودتر افراد دیگری به آن پرداخته بودند تا سینمای کمدی و طنز ما کلیشهای نمیشد که صرفاً مجموعهای از لودگیها باشد. در حوزه بازیگران کمدی، تعداد زیادی را داشتیم که با مردم ارتباط داشتند، ولی در حوزه پرداخت و کارگردانی مقوله طنز کم کاری زیاد شده است.
* فکر میکنید "آتشکار" یک فیلم پست مدرن است. شما فضا و جامعه سنتی را با فرم مدرن به تصویر کشیدید که از این تقابل پست مدرنیسم در میآید.
- فکر میکنم جامعه ایران امروز به خاطر بودن بین سنت و مدرنیسم و عبور نکردن عادی و منطقی از مسیر مدرنیسم ناخوداگاه در شرایط پست مدرنی قرار دارد، و این بیشتر جبر موقعیت است تا انتخاب آن. من در فیلم قبلیام "خواب تلخ" هم سعی کردم چنین فضایی را به تصویر بکشم. در آن فیلم هم همین تقابل سنت و مدرنیته دیده میشود. گروتسکی که در آن فیلم سعی کردیم در ان فضا تراژیک و طنز، در بیاید به نوعی در "آتشکار" هم دنبال کردم. اما اینجا یک بازیگر حرفهای نقش اصلی را دارد و به نوعی رنگ و لعاب بیشتری دارد.
* به نظر میرسد بخشی از بار دراماتیک فیلم بر دوش بازی و بداهه گویی حمید فرخنژاد است. چقدر به فیلمنامه وفادار بودید.
- بداهه گویی نه. او کاملاً به فیلمنامه وفادار بود. چیزی که در فرخنژاد من را متعجب کرد انعطاف پذیری او بود. این اولین تجربه من با یک بازیگر حرفهای بود. همه وی را با یک ته لهجه شیرین و نقشهای عصبی که همیشه به خوبی بازی میکرد در سینما می شناختیم، من در همان ابتدا از او خواستم که اگر قرار باشد اینگونه بازی کنی این با فیلمهای دیگر فرقی نمیکند. به عقیده من خود فرخنژاد زودتر این مسئله را متوجه شد.
در هر دو فیلمنامههای من دیالوگها کامل است. البته فرخنژاد یک بازیگر حرفهای است به طور مثال بازیگر نقش پدر در فیلم هر شب سر صحنه میگفت مشقهای من را بدهید تا من ببرم. متاسفانه ایشان فوت کرد و فیلم را ندید. هر شب نوه وی میآمد دیالوگها را برایش میخواند تا یادش نرود و توپوق نزند.
* ارتباط شما با نابازیگران چگونه شکل میگیرد که ما شاهد بازیهای خوبی از آنها هستیم؟
- مهمترین قرارداد برای یک نابازیگر رفاقت است. آنها فقط نقش خود را از فیلمنامه میخوانند. من خودم از همان منطقه هستم به همین خاطر میدانم چطور برای آنها دیالوگ بنویسم. بیشتر این نابازیگران مثل شخصیت پدر در فیلم "آتشکار" را میشناختم، دیالوگهایی در فیلمنامه نوشته میشد که به نوعی در دهان آنها بچرخد که ادا کردنشان سخت نباشد.
* در شخصیت پردازیها ما یک قطب داریم در فیلم که حمید فرخنژاد است و بقیه در مقابل او قرار دارند فکر نمیکنید این تعادل شخصیتی را بر هم زد.
- این کمی به روایت فیلم برمیگردد. تمام سکانسهایی که گرفتم با حضور حمید فرخنژاد شخصیت اصلی است. راوی ما سهراب است. وقتی صدای پدر را هم میشنویم در بالای سر سهراب از دنیای دیگر همه به واسطه سهراب است. ما تابع ذهن و حضورسهراب در فیلم می شویم. بیشتر این نگاه سهراب است. گره گشایی پایان فیلم هم تابع حضور سهراب است.
* درباره لهجه فرخنژاد توضیح می دهید؟
- حمید فرخنژاد در فیلم نقش اصفهانی ندارد. او خمینی شهری است. این تفاوت لهجه همیشه بین شهرهای بزرگ و کوچک وجود دارد. این لهجه برای من راحتتر بود چون به محیط اطراف اصفهان بیشتر آشنایی دارم و این به نوعی عامدانه بود.
* اوایل دهه 80 نسلی وارد سینما شد به نام جریان سینمای مستقل. سرنوشت شماهایی که استارت سینمای مستقل را زدید چرا اینگونه میشود؟
- سینماگر مستقل دونده ماراتن است نه سرعت! ولی بعضیها با انرژی دو 100 متر آمدند. در دو ماراتن کسی با انرژی 100 متر سرعت نمیآید. بلکه آهسته و پیوسته حرکت میکند. با سینمای مستقل تفکر سینمای مستقل هم باید بیاید. در ابتدای دهه 80 فیلمساز مستقل در کنار منتقد مستقل، مدیر مستقل و نگاه مستقل بود. من خودم فیلم کوتاه میساختم و شاهد بودم در آن زمان چه استقبالی از فیلمهای کوتاه میشد. البته هنوز هم هست ولی آن زمان وضعیت به گونهای دیگر بود. ساخت فیلم بلند در آن موقع تابو بود. اما خوشبختانه حالا راحتتر شده است.
امسال خوشحال هستم فیلم "آفریقا" هومن سیدی توسط منتقدین دیده شد. اما در سالهای گذشته فیلمهای اول کمتر از طرف منتقدین جدی گرفته میشد الان باید تبریک گفت به منتقدان، کسانی که این فیلم را ساختند و حتی جشنواره که این فیلم را در کنار فیلمهای دیگر دید. ولی در آن دوران بیشتر بچهها حتی با مشقت فیلم کوتاه میساختند. بیشتر آنها از سینمای مستقل آمدند و وقتی وارد سینمای فیلم بلند میشوند توقع حمایت داشتند.
معقتدم نقطه مشترک سینمای بدنه و دولت، جشنواره فجر است. من سالها میدیدم که یک گوشه ایستادهایم تا فیلم ما هم دیده شود. حتی برای نشان دادن فیلمهای کوتاه در جشنواره فجر هم زمانی بعضی مسئولین عصبانی میشدند که چرا باید قبل یک فیلم بلند مردم فیلم کوتاه ببینند. باز هم خوب بود این آثار دیده میشد و بعد همین موضوع جایگاهی برای فیلم کوتاه ایجاد کرد. البته پس از مدتی آن را حذف کردند و امیدواریم دوباره شرایطی پیش آید در یک بخش جداگانه فیلم های کوتاه و مستند دیده شوند.
* همین مسائلی که شما عنوان می کنید باعث شد بیشتر فیلم های ایرانی مورد استقبال جشنوارههای خارجی در همان دهه قرار گیرند.
- در یک دوره پناه این سینماگران متاسفانه فقط منتقدین داخلی و جشنوارههای خارجی بود، خیلی از فیلمهای مستقل ما ابتدا در جشنوارههای خارجی دیده شدند که با مشقت توسط جوانان ساخته شده بود. اما وقتی از این اتفاقها و افتخارات بینالمللی درست استفاده نشود و فیلمساز مستقل توسط مدیران و جریان سینما حمایت نشود به مسیرهای دیگری میافتد که ربطی به علائق و سینمای اولیه او نداشته است.
اگر سرخوردگیهای این نسل در ابتدای دهه 80 را درک کنیم متوجه میشویم که چه پیش آمده است. آنهایی که ماندند دلایلی داشتند. اگر درک درستی باشد میتوان به آنهایی که حتی به سینمای بدنه پناه بردند و یا فیلم نمیسازند دوباره انرژی داد.
خوشبختانه امسال اصغر فرهادی با شایستگی تمام در این دوره جشنواره برلین خرس طلا را گرفت. این جایزه، سینمای بینالمللی ایران را وارد یک دوران جدید میکند. در چند سال اخیر با افتی که در این زمینه به وجود آمده بود، این اتفاق میتواند کمک دوبارهای به سینمای ایران باشد.
* امسال شاهد فیلمهایی متعدد از نسلهای مختلف در جشنواره فجر بودید، کدام یک را بیشتر میپسندید؟
- از نسل قدیم من واقعاً فیلم "مرهم" آقای علیرضا داودنژاد را دوست دارم. فیلمساز کهنهکاری مثل داود نژاد مثل یک فیلمساز جوان و جسور و سرزنده بازیگوشانه فیلمی درست، مستقل و بسیار تاثیرگذار ساخته است.
از نسل خودمان هم فیلمهای "جدایی نادر از سیمین" از اصغر فرهادی و "اینجا بدون من" از بهرام توکلی را بسیار دوست داشتم. از نسل جدید و جوانتر هم با دیدن فیلم "آفریقا" میتوان بسیار امیدوار شد.
-------------------
گفتگو: مازیار فکری ارشاد و بیتا موسوی
نظر شما