فرهاد حسنزاده نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان در گفتگویی با خبرنگار مهر درباره جریان قصهگویی سنتی که در زندگی مدرن امروزی روبه فراموشی است گفت: این امری واضح است که با پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی شیوه زندگی نیز تغییر کرده و دیگر سنتهایی چون قصهگویی نیز مانند گذشته رواج ندارد.
وی ادامه داد: در گذشته که استفاده از برق همگانی نبود خانوادهها پس از غروب آفتاب دور هم جمع میشدند و از قصه گفتن به عنوان شیوهای برای سرگرم شدن بهره میبردند این وظیفه را هم بیشتر پدربزرگ و مادربزرگها برعهده داشتند. همچنین در مکانهای عمومی پردهخوانی و قصهگویی رواج داشت و قهوهخانهها نمونهای از مکانهایی بودند که در آنها به نوعی قصه گفته و شنیده میشد.
نویسنده "کلاغ کامپیوتر" با اشاره به اینکه به مرور با صنعتی شدن جوامع نوع زندگیها نیز تحت تاثیر قرار گرفت، بیان کرد: به مرور زندگی از حالت گروهی خارج شده و فردیتر شده است بدین معنا که دیگر هر کسی خودش انتخاب میکند که چه بشنود و چه ببیند و دیگر مانند گذشته نیست که یک نفر برای دیگران قصه بگوید.
قصه گفتن و شنیدن یک نیاز ذاتی در بشر است
حسنزاده در پاسخ به اینکه آیا تنها شرایط زندگی سنت قصه گفتن را ایجاد کرده بود و یا یک نیاز درونی هم بشر را به خلق داستان و تعریف آن برای دیگران هدایت کرده است؟ توضیح داد: هم شرایط زندگی و هم یک نیاز ذاتی باعث شده است که بشر در طول تاریخ قصه بگوید و بشنود.
وی افزود: بشر ذاتا به شنیدن ماجرا، حکایت و قصه تمایل دارد و خاطرهگویی هم شیوه دیگری از این قصهگویی است که افراد بدان مبادرت میورزند. انسانها خاطراتشان را در جمع تعریف میکنند که برخی در تعریف این خاطرات مهارت بیشتری دارند و برخی کمتر. حتی لطیفه گفتن هم ریشه در این امر دارد که انسانها از روایت یک ماجرا و شنیدن آن لذت میبرند این لطیفهها در دورهای بیشتر جنبه پندآموز داشته و امروزه بیشتر جنبه سرگرمکننده دارند.
شبهای یلدا به جای تلویزیون دیدن برای هم قصه بخوانیم
نویسنده "نمکی و مار عینکی" توجه به سنت قصهگویی را یک ضرورت دانست و تاکید کرد: نهادهایی که در زمینه فرهنگ سیاستگذار هستند باید برنامههایی تدارک بینند که فرصت قصه گفتن به ویژه برای بچهها را ایجاد کند. به طور نمونه شب یلدا یک شب نمادین برای قصهگویی است که میتوان در چنین شبهایی تلویزیونها را خاموش کرده و افراد خانواده با هم حرف بزنند و قصه نیز بخوانند.
حسنزاده اضافه کرد: ما در خانوادهمان سال گذشته این تجربه را داشتیم که در شب یلدا قصههایی از شاهنامه را خواندیم که برای حاضران خیلی جذاب بود و فضایی گرم و صمیمی ایجاد کرد.
لزوم توجه به قصهگویی در مدارس
وی درباره نقش مدرسه در توجه به ادبیات داستانی و قصه توضیح داد: لازم است در مدرسهها به هر بهانهای قصه خوانده شود اگر آموزگاران با این عرصه آشنایی ندارند میتوان از قصهگوها و نویسندهها دعوت کرد که برای بچهها قصه بگویند. قصهگویی سنت شایستهای است که نباید به فراموشی سپرده شود.
این نویسنده تقویت قدرت تخیل بچهها را در گرو توجه به ادبیات دانسته و گفت: شنیدن قصه قدرت تخیل بچهها را تقویت میکند و کمک میکند آنها دنیاهای ناشناختهای را در ذهنشان ایجاد کنند و این شیوه بدانها کمک خواهد کرد که در آینده بر مشکلاتشان بهتر غلبه کنند.
حسنزاده ادامه داد: همچنین با قصهگویی امید و روحیه مبارزه با مشکلات نیز در بچهها رشد میکند و این حرکتی است که در نهایت به سوی وطندوستی و توجه به دین و اخلاقیات منجر خواهد شد. نسل ما که به شنیدن قصهها عادت داشت آیین نیک بودن را از همین قصهها آموخت ولی امروز دیگر بچهها آن الگوهای قهرمانی را برای خوب بودن ندارند.
کهن الگوها را به نسل امروزی معرفی کنیم
نویسنده "کوتی کوتی" فرهنگ ایرانی را سرشار از کهن الگوهایی دانست که میتواند با قصهها به بچهها منتقل شود. به گفته وی آرش و دیگر پهلوانان ایرانی میتوانند الگوی نسل جدید باشند.
وی صحبتهای خود را اینگونه پایان داد: آموزش و پرورش لازم است سیاستهای انقباضی خود را تغییر دهد. در حال حاضر راه خلاقیت و توجه به قصه و داستان در مدرسههای ما بسته است و مبنا بر حفظیات و نمره گرفتن است در حالیکه من به عنوان یک نویسنده فکر میکنم ادبیات است که راه علم آموزی را هموار و دلچسب میکند.
نظر شما