پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۲۳ اسفند ۱۳۸۹، ۹:۵۵

فیلسوفان معاصر درگفتگو با مهر:

زندگی افراد از حوزه‌های مطالعاتی آنها تأثیر می‌پذیرد

زندگی افراد از حوزه‌های مطالعاتی آنها تأثیر می‌پذیرد

فیلسوفان و اندیشمندان معاصر اعتقاد دارند زندگی افراد از حوزه‌های مطالعاتی آنها تأثیر می‌پذیرد و مطالعه و تحقیق در حوزه علوم انسانی به زندگی آنها ژرفا می‌بخشد.

هاگ: تخصص ضرورتاً بر زندگی افراد تأثیر ندارد

دکتر سوزان هاگ استاد فلسفه و حقوق دانشگاه میامی امریکا در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تأثیر حوزه تخصصی بر زندگی افراد گفت: اگر بخواهم صادقانه بگویم باید گفت که ارتباط قابل تعمیمی میان تخصص و زندگی افراد وجود ندارد. ویژگی‌های هر فرد با فرد دیگر متفاوت است و نمی‌توان درباره تأثیر تخصص بر زندگی افراد تعمیم داد.

وی تصریح کرد: برای برخی این دو حوزه کاملاً جدا از یکدیگر باقی می‌مانند. برای برخی دیگر بسته به شرایطی می‌توان تأثیرگذاری تخصص بر زندگی افراد را پذیرفت.
 
هاگ در مورد تأثیر مطالعه علوم انسانی و علوم اجتماعی بر تعمیق مواجهه افراد با محیط نیز گفت: در این مورد هم به نظر نمی‌رسد که ارتباط قابل تعمیمی را بتوان ارائه داد. اینکه مطالعات و تحقیقات بر روی فرد تأثیر بگذارند در وهله اول به زمینه‌های تربیتی و بسترهایی که فرد در آن آموزش دیده و تربیت شده بستگی دارند.

تالیافرو: مطالعه علوم انسانی به زندگی بهتر منجر می‌شود

دکتر چارلز تالیافرو استاد کالج سنت اولاف مینه‌سوتای امریکا نیز در این خصوص به مهر گفت: تمرین و مشق فلسفه بر زندگی شخصی من در سه بعد تأثیر گذاشته است. در وهله اول به عنوان کسی که فلسفه خوانده و استاد فلسفه شده با افرادی ارتباط دارم که پرسشهای عمیق مطرح می‌کنند.
 
وی افزود: در واقع از رهگذر این شغل با سؤالات عمیق و جدی درگیر می‌شوم. این سؤالات طیف وسیعی از پرسشها را دربرمی‌گیرند. پرسش از موضوعاتی چون خیر و شر، خدا و روح و حتی معنای زندگی از سوی افراد مطرح می‌شوند و با آن مواجه می‌شوم. این موضوع باعث می‌شود تا با افراد مختلف زیادی گفتگو کنم و در مورد دغدغه‌های شخصی آنها به بحث و گفتگو بنشینم.
 
مؤلف "راهنمایی مقدماتی بر زیبایی شناسی" با اشاره به اینکه بعد دوم به حوزه‌های مورد بررسی فلسفه مربوط می‌شود، گفت: فلسفه به موضوعات و حوزه‌های زیادی می‌پردازد. تقریباً برای هر چیزی، فلسفه‌ای وجود دارد. برای مثال حتی فلسفه ورزش و فلسفه غذا نیز داریم. از اینرو فلسفه باعث شده تا حوزه‌های دیگر را مورد بررسی قرار دهم و با آن حوزه‌ها درگیر شوم. مطمئناً مطالعه علوم انسانی و علوم اجتماعی باعث بهتر زندگی کردن و ارتباطات بهتر با محیط پیرامونی می‌شود.
 
اندرسون: مطالعه فلسفه رابطه انسان با دیگران را عمیق‌تر می‌کند

دکتر الیزابت اندرسون استاد فلسفه و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان در اینباره معتقد است:  این موضوع رایج است که فیلسوفان را به لحاظ فکری مانند کودکان می‌پندارند. چرا که آنها هرگز از پرسیدن "چرا" دست نمی‌کشند.
 
وی تصریح کرد: یک فیلسوف چه وقتی که مشغول تحقیق و پژوهش است و چه زمانی که مشغول انجام کارهای روزمره خود است، مشغول تفکر و پرسش است. مطالعات و تحقیقات او بر نوع زندگی وی تأثیر می‌گذارند و در مورد چیزهایی که  در پیرامون او هستند اعم از چیزها و پدیده‌های طبیعی و اجتماعی غور می‌کند و در مورد آنها تفکر و اندیشه می‌کند. همه اینها تأثیر مطالعه و دانش او بر زندگی است.
 
مؤلف "ضرورت یکپارچگی" گفت: فیلسوف از اینکه با دیگران در مورد مسائل بحث و گفتگو کرده و آنها را مورد واکاوی قرار دهد لذت می‌برد و از این رهگذر چیزهای زیادی می‌آموزد.
 
استاد فلسفه دانشگاه میشیگان تصریح کرد: گاهی بهتر شدن کارکرد چیزی یا پدیده‌ای از رهگذر اتخاذ متد و روشی متفاوت با آنچه در گذشته اعمال می‌شده حاصل می‌شود. به عبارت دیگر گاهی پیش فرضها باید تغییر کنند و گاهی روش و رویکرد به موضوع. از اینرو اعتقاد دارم مطالعه فلسفه به عمیق شدن رابطه انسان با محیط منجر و نگاه او به محیط نیز عمیقتر خواهد شد.

کرامر: تخصص عامل ایجاد ارزشهای فردی است

دکتر متیو کرامر استاد فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق دانشگاه کمبریج و مدیر برنامه فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق در این دانشگاه نیز به مهر گفت: از آنجا که فلسفه به موضوعات انتزاعی می‌پردازد و سطح انتزاعی بودن مسائل و موضوعات مطرح و مورد بررسی در آن بالا است، ارتباط میان آنچه فیلسوفان مطالعه می‌کنند و مسائل زندگی نکته دقیق و ظریفی است.
 
وی تصریح کرد: در برخی از شاخه‌های فلسفه این انتزاع بیشتر است و به همین ترتیب چگونگی ارتباط با مسائل عینی زندگی پیچیده‌تر. برای نمونه فیلسوفانی که روی حوزه‌های ریاضی و منطق کار می‌کنند با موضوعات انتزاعی بیشتری سروکار دارند.
 
مؤلف "محل تلاقی اخلاق و حقوق" در ادامه تأکید کرد: حوزه تخصصی من فلسفه حقوق است که تأثیر محدودی بر زندگی غیر فلسفی من دارد. برخی از آثار و مطالعات من که در ارتباط با فلسفه اخلاق و فلسفه هستند تأثیر بیشتر و بنیادی‌تری بر زندگی شخصی‌ام دارند. بر این اساس برخی حوزه‌های مطالعاتی نه تنها زندگی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند بلکه اصول و مبانی فکری انسان را انسجام می‌بخشند و به عنوان یک ارزش برایش مطرح می‌کنند.

ریستال: مطالعه فلسفه ضعف و قدرت انسان را یادآور می‌شود

دکتر گرگ ریستال استاد فلسفه و منطق دانشگاه ملبورن استرالیا نیز معتقد است: مطالعه فلسفه و منطق و آموزش و تدریس آن و تلاش برای تصریح مفاهیم، هم قدرت انسان و هم ضعف او را یادآور شده است. هر چه انسان بیشتر غور و مطالعه می‌کند درمی‌یابد که دارای چه قدرتی است. از سوی دیگر به محدود بودن اندیشه خود نیز آگاه می‌شود.
 
وی تصریح کرد: انسان می‌تواند از سویی به شیوه‌های مختلف در مورد مسائل گوناگون فکر کند. کار و پژوهش در مورد هوش و ذهن باعث شده حوزه‌های مختلف علوم، هنر و فرهنگ غنی شوند. این غنی شدن هزینه‌هایی را نیز دربرداشته است. ما انسانها در مورد بسیاری از چیزها با هم اختلاف نظر داریم. این اختلاف نظر فقط محدود به چیزهای کم اهمیت و سطحی نمی‌شود بلکه در مورد مسائل اساسی و بنیادی که دارای اهمیت بسیار نیز هستند این اختلاف نظر قابل مشاهده هستند.
 
مؤلف "کثرتگرایی در منطق" افزود: برای نمونه در مورد ماهیت جهان، مسائل و موضوعات اساسی که باید در حال حاضر با آن مواجه شویم و در مورد ارزشهای بنیادی و نحوه مواجهه با آنها اختلاف نظر وجود دارد. در اینجاست که می‌بینیم ذهن و خرد انسان چقدر ضعیف است. چرا که انسان به رغم اینکه دارای هوش قوی و خرد است نتوانسته با استفاده از این قوه بر این اختلاف نظرهای اساسی فائق آید.

زاک: دستاوردهای تحقیقاتی بر زندگی محقق تأثیرات جدی دارند

دکتر پل زاک استاد دانشگاه کلارمونت امریکا در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تأثیر حوزه تخصصی بر زندگی افراد گفت: تخصص و دستاوردهای تحقیقاتی تأثیر زیادی بر زندگی افراد دارد. در طی آزمایشها و تحقیقات زیادی که در سال گذشته در آزمایشگاه مرکز مطالعات عصب- اقتصاد انجام دادیم به چند نکته کلیدی دست یافتیم. انتشار هورمون اکسیتوسین به یکدکی، وفاداری و انتقال فکر منجر می شود.
 
مؤلف کتاب "بازار اخلاقی: نقش انتقادی ارزشها در اقتصاد" در ادامه یادآور شد: نکته و دستاورد دیگری که در این مرکز بدان دست یافتیم این بود که انتشار و ترشح بیشتر هورمون اکسیتوسین در افراد منجر به شادی بیشتر خواهد شد. بر این اساس در زندگی سعی کرده‌ام تا یکدلی، وفاداری و انتقال فکری بیشتری داشته باشم. بر اساس این تلاش بوده که دریافتم مردم به من نزدیک هستند و احساس شادی مضاعفی به من دست داده است.
 
کریسپ: ویژگی بازاندیشی به صبور بودن فیلسوفان منجر شده است

دکتر راجر کریسپ استاد دانشگاه آکسفورد و فیلسوف اخلاق معاصر نیز دراینباره به مهر گفت: پاسخ دادن به این پرسش که چگونه تخصص می‌تواند زندگی را تغییر دهد سخت و دشوار است. شاید بخشی از این مسأله به این موضوع برگردد که نتوان مقایسه‌ای روشن میان شغل و آثار آن در زندگی انجام داد.
 
وی افزود: برای نمونه اگر به شما گفته شود که شخصی استاد دانشگاه است و نه یک خلبان در این صورت قضاوت این است که فردی که استاد است وقت بیشتری را در کنار خانواده خود خواهد بود. اما این قضاوتی سخت و دشوار است چرا که شغل تعیین نمی‌تواند بکند که شخص چگونه است و چگونه رفتار خواهد کرد.
 
مؤلف "مطلوبیت و اخلاق" تصریح کرد: فیلسوفان به بازاندیشی در مورد افکار خود در مقایسه با بیشتر مردم بیشتر گرایش دارند و بر این اساس زندگی می‌کنند. این بازاندیشی در مورد افکار و اندیشه باعث می‌شود که آنها صبورتر باشند. البته این تأثیر مثبت این بازاندیشی است.
 
نظریه پرداز اخلاق در ادامه یادآور شد: این بازاندیشی دارای تأثیرات منفی نیز هست. این تأثیر منفی در این جهت است که آنها ممکن است در ورود یا عدم ورود به جریانی از فعالیتهای مسلم و مشخص دچار شک و تردید زیاد شوند. حال این سؤال مطرح است که این افراد با ویژگی بازاندیش هستند که وارد فلسفه می‌شوند و فیلسوف می‌شوند و یا اینکه فلسفه افراد را بازاندیش می‌کند!

گلسپی: اولین تأثیر تحقیق و مطالعه باید تغییر نظام باورهای محقق باشد

دکتر مایکل آلن گلسپی استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه دوک آمریکا نیز به مهر گفت: وقتی فردی در مورد ماهیت انسان و دنیای سیاست تفکر و تأمل می‌کند در واقع وجود خود به عنوان یک انسان و موجود سیاسی را در این پرسش به منصه ظهور می‌گذارد و نمایش می‌دهد.
 
وی افزود: اندیشمندان و محققان نیز خارج از این قاعده نیستند. آنها نیز در دنیایی تفکر و تأمل می‌کنند که در آن زیست می‌کنند و نمی‌توانند خارج از دنیایی باشند که در آن نتایج و یافته‌های جدید بروز و ظهور می‌کند. آنها در دنیای متغیری زندگی می‌کنند که این تغییر از رهگذر نتایج حاصل از آن به وجود می‌آید.
 
مؤلف "بنیان تاریخ" در پایان تأکید کرد: در وهله اول تحقیق و مطالعه باید منجر به تغییر و تعدیل در نظام باورهای شخص محقق به عنوان عضوی از یک جامعه باشد.

داناهر: رفتارهای فردی و اجتماعی باید با ارزشهای زندگی هماهنگ باشند

دکتر جفری داناهر استاد فلسفه دانشگاه سنترال کوئینزلند استرالیا در این خصوص معتقد است: مطالعه دیدگاه نظریه‌پردازانی چون فوکو نشان می‌دهد نوعی هماهنگی میان ارزشها و رویه‌های عملی باید وجود داشته باشد.
 
وی افزود: به عبارت دیگر ارزشهایی که شما آنها را طلب می‌کنید و در جستجوی آن هستید با رفتارها و کنشهای شما باید هماهنگ باشند و باید تلاش کرد تا چنین جایگاه و منزلتی را برای خود ایجاد کرد. در همه ابعاد گوناگون زندگی چنین موضوعی باید مصداق داشته باشد. در تدریس و آموزش، در تحقیق و ارتباطات و به طور کلی در زندگی روزمره باید این هماهنگی وجود داشته باشد.
 
مؤلف "شناخت فوکو" تأکید کرد: برای نمونه در حوزه محیط زیست نظریه‌های زیادی درباره حفظ آن مطرح می‌شود و مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرند. در واقع این نظریه‌ها درصدد هستند شیوه‌ها و روشهایی تجویز کنند که در آن صدمه زدن و تخریب محیط زیست یا از بین برود یا کاهش یابد.
 
دال می یر: مطالعه علوم انسانی باید عامل "انسانی کردن" زندگی باشد

دکتر فرد دال‌می‌یر استاد فلسفه دانشگاه نتردام در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تأثیر حوزه تخصصی بر زندگی افراد گفت: تخصص من در حوزه فلسفه و علوم انسانی است. این حوزه‌ها ارتباط و پیوند نزدیکی با زندگی شخصی من دارند. هر روز از ساعت 9 صبح تا 5 بعدازظهر به مطالعه و بررسی این حوزه‌ها می‌پردازم و به عنوان یک "شغل" برایم مطرح نیستند.
 
مؤلف "هگل: مدرنیته و سیاست" در ادامه تأکید کرد: مطالعه و تحقیق در حوزه‌های علوم انسانی و فلسفه به مثابه نوعی "فعالیت" به شمار می‌روند که هم در زندگی فردی حضور دارند و راهنمای زندگی‌ام هستند.
 
وی تأکید کرد: مطالعه و تحقیق در فلسفه به معنای پرداختن و بررسی موضوعات و نظریه‌های انتزاعی نیست بلکه زیستن در یک "زندگی فلسفی" است. کار و مطالعه در علوم انسانی به معنای جمع آوری اطلاعات و داده‌های مختلف و گوناکون نیست بلکه به معنای "انسانی کردن" زندگی شخصی است.
 
دال‌می‌یر در مورد اینکه آیا مطالعه علوم انسانی و علوم اجتماعی باعث فهم بهتر و عمیقتر از محیط زیست و طبیعت خواهد شد نیز تصریح کرد: بله همینطور است. با مطالعه حوزه‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی می‌توان پی برد که به چه میزان انسان به طبیعت و محیط زیست وابسته بوده و بدان نیازمند است.
 
مؤلف "شهر و عمل: کابردهای آن در نظریه سیاسی معاصر" یادآور شد: بدون محیط زیست پایدار، جوامع بشری و انسانها قادر به زندگی نیستند. از اینرو باید هر کاری که برای حفظ محیط زیست لازم است را انجام داد و از اینکه توسعه و گسترش صنایع و کارخانجات صنعتی صدمه‌ای به محیط زیست نمی‌زنند اطمینان حاصل کرد.
کد خبر 1273767

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha