پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۱۹ فروردین ۱۳۹۰، ۹:۰۰

نشست "بچه‌ها نگاه می‌کنند"-1/

بازیگران "بچه‌ها نگاه می‌کنند" را قابل تامل کردند

بازیگران "بچه‌ها نگاه می‌کنند" را قابل تامل کردند

حمیدرضا صلاحمند کارگردان مجموعه نوروزی "بچه‌ها نگاه می‌کنند" پیشینه و دانش غنی بازیگران و سوابق تئاتری‌‌شان را امتیازی بزرگ برای این مجموعه دانست.

به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه تلویزیونی "بچه‌ها نگاه می‌کنند" به کارگردانی حمیدرضا صلاحمند و تهیه‌کنندگی محمدرضا تختکشیان نوروز از شبکه دو روی آنتن رفت. در این مجموعه آتیلا پسیانی، گوهر خیراندیش، سپیده علایی، میرطاهر مظلومی، سیامک صفری، شبنم مقدمی، گلاره عباسی، رضا داودنژاد، هدایت هاشمی، سارا خوئینی‌ها، سمیرا ذکایی، علی صالحی، علی مردانه  و... بازی کردند.

حمیدرضا صلاحمند کارگردان و میرطاهر مظلومی بازیگر در نشست اختصاصی خبرگزاری مهر پاسخگوی سئوالات مهر درباره مجموعه "بچه‌ها نگاه می‌کنند" شدند.

*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: آقای صلاحمند شما در طول این سال‌ها بعد از ساخت چند قسمت از مجموعه تلویزیونی "آژانس دوستی" دیگر کار نمایشی برای تلویزیون نساختید. چطور شد بعد از سال‌ها کارگردانی مجموعه "بچه‌ها نگاه می‌کنند" را پذیرفتید که یک کار مناسبتی بود و متن هر قسمت روز به روز به دست‌تان می‌رسید. مسلماً با دشواری‌های یک کار مناسبتی آشنا بودید؟

-حمیدرضا صلاحمند، کارگردان: بعد از سریال "آژانس دوستی" یک کار مستند با عنوان "نقشی بر آب" را برای تلویزیون ساختم که از مجموعه کودکان سرزمین ایران بود و آقای بیضایی آن را مونتاژ کرد. به نظرم کار خوبی شده بود که تهیه‌کنندگی آن را مرحوم سرهنگی بر عهده داشت. در مجموع دو ویژگی باعث شد که من از سینما به طرف تلویزیون بیایم. البته باید اشاره کنم که با ویژگی‌های کار مناسبتی آشنا نبودم و در این باره شناختم زیاد نبود. شرایط تولید سریال "آژانس دوستی" هم با این سریال تفاوت داشت. در مجموع ساخت سریال‌های مناسبتی و غیر مناسبتی فرق‌های زیادی با هم دارند.

مهمترین مسئله‌ای که من را برای کارگردانی سریال "بچه‌ها نگاه می‌کنند" ترغیب کرد، تهیه‌کننده پروژه آقای تختکشیان بود، من سال‌ها است با ویژگی کارهای او آشنا هستم و شناخت دارم. از سوی دیگر می‌دانم او روی کارهایی دست می‌گذارد که قابل تعمق است و آدم چیزی را در آن کار از دست نمی‌دهد.

دومین مسئله مضمون اجتماعی کار بود. وقتی خلاصه کار را خواندم و علاوه بر آن چون در سینما برنامه‌ریز کارهای بزرگی بودم و سال‌ها قبل هم در سریال "کوچک جنگلی" در خدمت آقایان تقوایی و افخمی بودم، احساس کردم فرصت خوبی است، چرا که از مرداد ماه درگیر این پروژه شدم و فکر کردم زمان خوبی داریم، اما متاسفانه این فرصت زیاد هم جوابگو نشد و ما زمانی به کار رسیدیم که همه چیز فراهم نبود که مهمترین آن هم فیلمنامه آماده نشده بود.

*چند قسمت از فیلمنامه آماده بود، شنیده‌ایم تصویربرداری "بچه‌ها نگاه می‌کنند" با سه قسمت فیلمنامه شروع شد؟

- وقتی از من برای کارگردانی این پروژه دعوت کردند، موضوع را برایم توضیح دادند؛ اما نویسنده هنوز چیزی ننوشته بود. فقط خلاصه‌ای از شخصیت‌ها را برایم گفتند و روابط خیلی مشخص نبود. مثلاً شخصیت عمه خانم خیلی کمرنگ بود یا اصلاً وجود نداشت. یا شغل تمام شخصیت‌ها و درگیری‌ها خیلی مشخص نشده بود.

*از ابتدا پروژه تم طنز داشت؟

- خیلی نه، بیشتر تم اجتماعی داشت، به همین دلیل در مرحله اول با نویسنده به تعامل رسیدیم. مثلاً شغل عمه خانم را من پیشنهاد دادم یا گفتیم شغل یکی از شخصیت‌ها این باشد که تاکسی بانوان داشته باشد و ... بعد از صحبت‌هایی که داشتیم نویسنده روی فیلمنامه کار کرد. متاسفانه نگارش این مجموعه ممکن است به دلیل سخت بودن مقوله اجتماعی کار یک مقدار بیشتر از برآورد ما طول کشید. نگارش قرار بود تا مهر تمام شود، اما تا اواخر دی‌ماه طول کشید. متاسفانه نویسنده یک مقدار از خط و خطوطی که با یکدیگر به توافق رسیده بودیم، خارج شده بود، به همین دلیل تصمیم گرفتیم روی فیلمنامه کار کنیم.

*طرح فیلمنامه مشترک بین شما و نویسنده بود؟

- ایده اولیه این پروژه برای آقای محمودی بود. بعد از صبحت کردن به نقاط مشترکی رسیدیم و از آن زمان به بعد او مطلقاً روی فیلمنامه کار کرد. با هم یکسری کتاب خواندیم و فیلم رد و بدل کردیم. خوشبختانه آقای محمودی اهل مطالعه و سینما است و به نقاط مشترکی در کاراکترها رسیدیم. اتفاقاً آن چیزی که گره کار ما را باز کرد، علیرغم اینکه سه قسمت فیلمنامه کامل داشتیم و از بقیه ماجرا با خبر نبودیم، تعریف مشخص از شخصیت بود؛ چرا که روال قصه ما در زمان بازنویسی تغییر کرد و تغییراتی در سیر حوادث داشتیم و وارد فاز دیگری شد.

علاوه بر آن دوستان بازیگری که برای این پروژه دعوت شدند، هیچ کدام بدون آنکه فیلمنامه‌ای داشته باشند کار را پذیرفتند. فکر می‌کنم به دلیل اعتبار دفتر آقای تختکشیان بود که آنها قبول کردند یا من خوب موضوع و کاراکترها را روشن کرده بودم. در واقع همه بازیگران بعد از شناخت کاراکترها قرارداد بستند و کار را شروع کردند.

از سوی دیگر تئاتری بودن آنها و پیشینه غنی تمام بازیگران به من خیلی کمک کرد، چرا که وقتی کاراکتر را برایشان روشن کردم آنها راجع به آن فکر کردند و شخصیت را تجزیه و تحلیل کردند. شاید باور نکنید، اما برخی مواقع که ما در کار به مشکلی برمی‌خوردیم خود بازیگران کمک می‌کردند؛ چون خیلی خوب کاراکترها را شناخته بودند. تعریف مشترک من به عنوان کارگردان و بازیگری که نقش را بازی می‌کرد به کار کمک کرد تا آنها پیشنهادهای خوبی در چهارچوب کار بدهند که بهبود کار کمک کند.

*بازیگران در طول کار چقدر بداهه داشتند؟

- قطعاً بداهه داشتند، ولی این بداهه در چارچوب کار بود و فرق آن با دیگر بداهه‌ها در این بود که ما در سریال‌های مناسبتی بازیگرمان بدون آنکه پیشینه و تبعات این سکانس را بداند سعی می‌کند سکانسی که کار می‌شود را بامزه در بیاورد و کاری  می کند تا لحظات شوخ را در بیاورد، ولی ما در مجموعه "بچه‌ها نگاه می‌کنند" با بازیگرانی رو به رو بودیم که برای بداهه مرز داشتند و این مرز به خاطر تعریفی بود که از کاراکتر داشتند.

بهتر است برایتان مثالی بزنم. وقتی من شخصیت نادر را برای میرطاهر مظلومی بازی کردم و گفتم نادر کسی است که گوش‌اش شکسته است و سابقه ورزش دارد او به من گفت دوستانی دارد که ورزشکار هستند و اینکه آنها برای پیشکسوت‌شان احترام زیادی قائل هستند. او تاکید کرد به همین دلیل باید رابطه خودش با خان بابا با نوع روابط بقیه دامادها باید تفاوت داشته باشد، حتی آقای مظلومی در جلسه اول واژه‌هایی را به من گفت مثل ببر مازندران پهلوان بگویم و ... در واقع چون او از دنیای تئاتر است و مطالعات نمایشی دارد خیلی سریع برای کاراکتر زمینه‌سازی کرد و ما به توافق رسیدیم. من همیشه ایده‌های خوب او را به نویسندگان منتقل می‌کردم. در مجموع کاراکترشناسی به بداهه بازیگران کمک زیادی کرد. در واقع آنها فیلمنامه را قابل تامل و تحمل کردند.

*برخی کارگردانان به انجام کارهای مناسبتی عادت دارند، شما که تجربه ساخت کار مناسبتی نداشتید و فیلمنامه هم کامل نبود، به ریسک بزرگی تن دادید. چطور شد این ریسک را کردید؟

- سعی کردیم خودمان را درگیر طرحی نو کنیم. یعنی فکر کردیم یک سریال مناسبتی کار کنیم که همه چیز آن از قبل پیش‌بینی شده باشد، ولی متاسفانه نتوانستیم به این مهم دست پیدا کنیم. دلیل این مدعا هم این بود که ما از مردادماه شروع کرده بودیم، ولی هنگام تصویربرداری تنها سه قسمت آماده بود که در زمان پخش چهار قسمت شده بود که خودم بازنویسی آن را انجام دادم. البته چند قسمت اول خیلی اهمیت داشت، چرا که اختصاص به معرفی کاراکترها داشت. در نتیجه ما دچار موجی شدیم که بقیه سریال‌های مناسبتی شدند.

اگر من می‌دانستم با چنین اتفاقی رو به رو می‌شویم ممکن بود وارد چنین ریسکی نشوم، ولی اساساً فیلمسازی چه در سینما و چه در تلویزیون مثل سر خوردن در یک سراشیبی یخ است. وقتی شما سر خوردید دیگر نمی‌توانید بایستید، چرا که ناخودآگاه جلو می‌روید. به امید فردای بهتر هستید. به این امید من هم حرکت کردم. خوشبختانه همه همکارانم در بخش‌های مختلف همکاری لازم را با من کردند.

*اگر باز هم کار مناسبتی به این شکل به شما پیشنهاد شود، قبول می‌کنید؟

- اگر به عنوان یک تجربه از من بپرسید باید بگویم که دیگر به این شکل ممکن است کار مناسبتی انجام ندهم، چون من در سینما برنامه‌ریز بودم و فیلم‌هایی که به عنوان کارگردان، دستیار کارگردان یا برنامه‌ریز کار می‌کردم همه چیز از قبل روشن بود. مثلاً وقتی فیلمی را با آقای بیضایی کار می‌کردم، می‌دانستیم برای کدام صحنه کرین می‌خواهیم و همه این موارد قبل از شروع کار مشخص بود و با این دقت کار می‌کردیم. بنابراین دیدن چنین فضایی که روشن نباشد برایم کابوس بود. در نتیجه یک دوران سخت را داشتم.

*روز به روز رسیدن هر قسمت از فیلمنامه در کارهای مناسبتی تلویزیون چندان عجیب و غریب نیست، اما نکته‌ای که در این سریال به چشم می‌خورد این بود که برخوردها و داد و بیدادهایی که میان شخصیت‌های اصلی و فرعی کار بود به ویژه میان دامادهای خان بابا به جای جاذبه، دافعه ایجاد می‌کرد. به نظرتان چرا این اتفاق در "بچه‌ها نگاه می‌کنند" افتاد؟

- بازیگر و کارگردان در کارهای مناسبتی تبدیل به یک ماشین می‌شوند. ما قبلاً واژه‌هایی همچون صنعت سینما، هنر سینما و ... داشتیم و حالا باید واژه ماشین سینما را به سریال‌های مناسبتی اضافه کنیم. ما در لحظه نمی‌توانیم برآورد از کار کنیم. نکته دیگر این است که بخشی از آن به نویسنده برمی‌گردد. وقتی نویسنده‌ای که بازنویسی می‌کرد باید در کنار یک صحنه درگیری یک صحنه آرامش‌بخش می‌گذاشت. البته فرصت بازنویسی هم کم بود.

حتی ما دو گروه بودیم و دستیارم آقای هاشمی به عنوان گروه دوم کار را انجام می‌داد تا به موقع برسد. به غیر از یک تا دو قسمت که انتقاد شما را قبول دارم در بقیه صحنه‌ها سعی کردیم این مسئله را رعایت کنیم، حتی بعضی مواقع از صحنه‌های طنز می‌گذشتیم تا صحنه‌های احساسی به وجود آوریم. مثلاً بخش آقایان شلوغ بود، اما در بخش خانم‌ها به خصوص خانم خیراندیش که نقش عمه خانم را داشت سعی می‌کردیم با قرار دادن روابط عاطفی توازن را رعایت کنیم. ما فرصت بازخوانی نداشتیم تا درباره این انتقادها صحبت کنیم. گاهی داغ داغ فیلمنامه می‌رسید و ما شروع به ضبط می‌کردیم.

*شما خودتان اصرار به بازنویسی فیلمنامه داشتید؟

- من تمام فیلم‌هایی که کار کردم و چه در زمان دستیاری‌ام در بازنویسی فیلمنامه‌ها حضور داشتم و به همین دلیل فیلمنامه‌های کارهایی که کرده‌ام را خودم بازنویسی می‌کردم. معتقدم با توجه به شرایط تولید در ایران یک فیلمنامه باید توسط کارگردان بازنویسی شود، چرا که همه المان‌هایی که فیلمنامه‌نویس در نظر دارد قابل اجرا نیست.

یک فیلمنامه‌نویس در کار مناسبتی هیچ وقت نباید همه بازیگران را با هم درگیر کند. ما 22 کاراکتر داشتیم باید دو یا سه تا کاراکتر را با هم داشتیم تا تماشاگر خسته نشود و بتوانیم کار کنیم. گاهی در یک راهروی کوچک باید کلی میزانسن می‌دادیم. متاسفانه ارتباط ما با گروه نویسندگان قطع بود. در حالی که من وقتی فیلم "نیش زنبور" را کار می‌کردم با وجود آماده بودن فیلمنامه، اما بازنویس کار اغلب در صحنه بود و با بازیگران صحبت می‌کرد.

*چرا آقای محمودی به عنوان نویسنده در صحنه حضور نداشت؟

- آقای محمودی وقتی فیلمنامه را به ما تحویل داد، رفت و ما یک گروه بازنویس داشتیم که ارتباط مان با آنها قطع بود.

*از گروه بازنویس دعوت نشده بود تا سر صحنه حضور داشته باشند؟

- آنها خودشان خیلی تمایل نداشتند سر صحنه بیایند. ولی درباره این مسئله که اشاره کردید عرف است فیلمنامه کارهای مناسبتی روز به روز می‌رسد و آماده نیست، باید بگویم به این نتیجه رسیده‌ام که شاید این مسئله سیاست تلویزیون است. البته یک بخش آن بد نیست. وقتی فیلمنامه‌ای که هشت ماه پیش نوشته شده را الان کار کنیم، تازگی روز را ندارد. مثلاً فیلمنامه‌ای که در تابستان نوشته شد طبیعتاً بوی بهار نمی‌دهد. به نظرم فیلمنامه باید آماده باشد، ولی بازنویسی نهایی با نظر کارگردان و بازیگران باید قبل یا در حین انجام باید شود تا کار طراوت بگیرد.

*دلیل استفاده از بازیگران تئاتر برای مجموعه "بچه‌ها نگاه می‌کنند" چه بود؟

- مطلقاً انتخاب من بود و تهیه‌کننده هم مشکل نداشت. من باور زیادی به بازیگرانی که دانش این کار را دارند و عمیقاً به بازیگری به عنوان یک مقوله جدی نگاه می‌کنند، دارم. خوشبختانه تمام بازیگرانی که در این کار را داشتم من را به حال و هوای سال‌ها پیش که بازیگران بزرگی همچون عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان و ... کار می‌کردند، برد که با جدیت سر کار حاضر می‌شدند و در نقش غرق می‌شدند.

بعد از سال‌ها خوشحال شدم که این نوع بازیگری نمرده است و بازیگران هر چند فیلمنامه‌ای که دلچسب باشد، ندارند و خیلی با فیلمنامه احساس هماهنگی نمی‌کنند اما برای کار انرژی می‌گذاشتند. مثلاً آقای مظلومی درباره صحنه‌ای که قرار بود چند روز دیگر بازی کند کنار من می‌آمد و درباره آن صحبت می‌کرد، حتی قبل از بازی دچار اضطراب خاصی بود و گاهی به حدی انرژی می‌گذاشت که بعد از ضبط از حال می‌رفت. او بعد از ضبط هر صحنه‌ای به سکوت می‌رفت که نتیجه کاری که انجام داده، چگونه خواهد شد. متاسفانه الان مرسوم است که بازیگران در سریال‌های مناسبتی که من نام آن را پرش آزاد می‌گذارم یک صحنه را بازی می‌کنند و به سراغ صحنه دیگر می‌روند، اما بازیگران ما اینطور نبودند.

*برای انتخاب بازیگران مشاور داشتید؟

- نه، مشاوری نداشتم. برای انتخاب بازیگران وسواس داشتم، چون تعداد کاراکترها زیاد بود بنابراین در انتخاب بازیگران تفاوت شخصیتی و فیزیکی هم مد نظر داشتم و این تفاوت بلند یا کوتاه بودن، لاغر یا چاق بودن در بازیگران آقا و خانم شاهد بودید. 

--------------------------

گفتگو: فاطمه عودباشی، الهام نداف

کد خبر 1283510

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha