به گزارش خبرنگار مهر، نخستین نشست از سلسله نشستهای "عصر روشن" در سال جدید پنجشنبه 18 فروردین با حضور برگزیدگان جایزههای داستان در سال 1389 و جمعی از نویسندگان و منتقدان در محل کتابفروشی روشن برگزار شد.
در ابتدای این نشست ، ایتدا زندگینامه و بخشی از نظرات داوود غفارزادگان درباره وضعیت داستاننویسی در ایران ، توسط علیرضا بهرامی خوانده شد.سپس محسن فرجی درباره رمان "کتاب بینام اعترافات" نوشته داوود غفارزادگان که در هفتمین جایزه رمان متفاوت (واو) برگزیده شده است، گفت: این رمان از سه منظر، مهم و قابل توجه است.نخست از منظر شورشی که در آن انجام شده و خود این شورش شامل چند حیطه میشود.
وی افزود: یکی از این شورش ها علیه خود متنی است که غفارزادگان نوشته است.یعنی او به جنگ و مبارزه با نوشته خود پرداخته است.شورش دوم علیه شیوههای مالوف روایت و متون کهن است.شورش سوم هم علیه رمانتیسمی است که در بخشی از ادبیات امروز ما دیده میشود.
فرجی در ادامه گفت: دومین مقوله مهم این رمان، احضار و بازآفرینی بخشی از هویت وشیوه زیستی گذشته ما شامل جاها، مشاغل ، آداب و رسوم و تفکر ایرانی است.یعنی " کتاب بی نام اعترافات"یک رمان کاملا ایرانی با مولفههای بومی است.
وی افزود: سومین عامل در اهمیت این رمان به گمان من ، تلاش غفارزادگان برای نزدیک شدن به ادبیات پسا مدرن است که یک دوره در ایران باب شد ، اما نتوانست نمونههای موفقی را خلق و عرضه کند.
در ادامه این جلسه سارا سالار نویسنده رمان "احتمالا گم شدهام" به قرائت بخشی از این کتاب پرداخت و سیروس نفیسی به عنوان منتقد به نقد و بررسی کتاب سالار پرداخت.
نفیسی گفت: "احتمالا گم شدهام" از دید مخاطب خاص و قشر فرهیخته مورد استقبال قرار گرفته است و نکته قابل توجه این که با تیراژ 10 هزار نسخه به چاپ چهارم رسیده است. نام کتاب و جلدش به عنوان موضوع نخست ذهن را به خود مشغول میکند. کلمه احتمال بحث شک و تردید، نسبیت و عدم قطعیت را متبادر میکند که هنگام مطالعه کتاب این نکته خودش را نشان میدهد. عبارت "گم شدهام" هم ما را با موضوع جستجو و هویت مواجه میکند.
طغیان و امید، پیشنهاد سالار در پایانبندی "احتمالا گم شدهام"
وی ادامه داد: شخصیت اصلی داستان راوی اول شخص است که با بخشی از زندگی گذشتهاش روبرو میشویم و به نظر میآید این فرد چیزی را در گذشته گم کرده این گمگشتگی هنوز ادامه دارد. این حالت گمشدگی به خوبی در طول اثر القا میشود. المان تاس هم در جلد کتاب بخش دیگری از دغدغه ذهنی نویسنده را نشان میدهد و نماد تقدیر و شانس است. به نظرم پیشنهاد نویسنده در پایانبندی نوعی امید، طغیان یا تلاش برای به دستآوردن چیزی است که از دست رفته است.
این منتقد افزود: این کتاب جزو کتابهای شاخص و جایزهبگیر سال گذشته است. زبان بسیار ساده، روان و صمیمی کتاب در خدمت داستان است و خواننده را با شخصیت اصلی مواجه میکند. به نظر میرسد شخصیت گندم کانون اصلی جستجو و گمگشتگی باشد که شخصیت اول میخواهد پیدایش کند تا خودش را بیابد اما با پیدا کردن گندم، به فرید میرسد و گندم به مرور کمرنگ میشود و فصل نهایی مواجهه با شخصیت فرید است.
نفیسی گفت: وقتی روای داستان سخن میگوید، ریتم و ضرباهنگ اثر تند و زبان آن بسیار نزدیک به زبان روزمره مردم است. لابلای روایت راوی از گذشته و حال، یادآوری جلسات روانکاوی را داریم که این سه بخش به خوبی و بدون سکته در کنار هم ممزوج شدهاند. شخصیت پردازی نیز در این کتاب به خوبی انجام شدهاست.
درباره شخصیتپردازی مردان رمان، انتظار بیشتری میرفت
وی با اشاره به موضوع شخصیتپردازی در کتاب "احتمالا گم شدهام" افزود: هرچه شخصیتهای زن این رمان پررنگ و فعال هستند، شخصیتهای مرد کار هیچ نقش مهم و رنگی ندارند و به نظرم از این حیث از رمانی که میخواست در سطح جوایز کشوری بسیار فعال باشد، انتظار بیشتری میرفت. وجه دیگر این کتاب، امروزی و شهری بودنش است. مخاطب با مسائل مختلف شهر تهران روبرو میشود و سالار موجز و گزیده، شهر تهران را پیش چشم خوانند میسازد.
نفیسی در پایان سخنانش گفت: به نظرم سالار با این پایانبندی که انتخاب کردهاست، حقیقت، جسارت و نوعی طغیانگری روحی را تبلیغ کرده است.
نظر شما