به گزارش خبرنگار مهر، "برف روی شیروانی داغ" سومین فیلم بلند سینمایی محمدهادی کریمی در مقام کارگردانی است که پیش از این فیلمنامههای "مارال"، "شمعی در باد"، "رستگاری در هشت و بیست دقیقه"، "رخساره" و... را نوشته است. اکران عمومی سومین فیلم وی که اثری شخصی برای کریمی محسوب میشود، از چهارشنبه 31 فروردینماه آغاز شده است.
این فیلم در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد، مورد توجه قرار گرفت و در بخشهایی نامزد دریافت جایزه شد. در این نشست که با حضور محمد هادی کریمی، آنا نعمتی، کوروش تهامی و امیر حسین آرمان در خبرگزاری مهر برگزار شد، درباره موضوع، شرایط تولید، شخصیت پردازیهای "برف روی شیروانی داغ" با کارگردان و عوامل این فیلم صحبت شده است.
*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: فیلم "برف روی شیروانی داغ" فیلم شخصی برای شما محسوب می شود. چطور شد بعد از دو فیلم "امشب شب مهتابه" و "غیر منتظره" سراغ این سوژه رفتید و چقدر این فیلم از دغدغه شخصی شما میآید. البته شما پیش از کارگردانی نگارش فیلمنامههای متعددی را بر عهده داشتید که آثار قابل توجهی از آنها توسط کارگردانان مختلف ساخته شده است.
- محمد هادی کریمی: فیلمنامه را به شکل طرح اولیه در سال 82 نوشتم. در طول این سالها هیچوقت به سمت این فیلمنامه کشیده نشدم، فقط نوشته بودم که زمانی روی آن تمرکز کنم. سال گذشته قرار بود فیلمنامه دیگری با عنوان "مستاجر طبقه وسط" را کار کنم که شهاب حسینی بازیگر نقش محوری آن درگیر بازی در مجموعه تلویزیونی شهید بابایی شد که من ناگزیر شدم فیلمنامه دیگری را دست بگیرم.
"برف روی شیروانی داغ" در ناخودآگاه من چرخید و به گونهای خودش را به من تحمیل کرد. فکر کردم به لحاظ شرایط روحی خودم بهتر است این فیلم را بسازم. به همین دلیل بیملاحظه جلو رفتم و فقط فکر کردم با ساختن چه فیلمی حال من ممکن است بهتر شود. وقتی میگویم کار شخصی خیلی ادعای این را ندارم که فیلم به فردیت من نزدیک است بلکه در واقع ساختن این فیلم به نوعی پالایش روحی من بود.
* چه اتفاقی در فاصله ساختن دو فیلم قبلی افتاد که فکر کردید به سراغ فیلمی بروید که شخصیتر است؟
- اتفاق سینمایی نیفتاد. اما اتفاقات شخصی زیادی برایم رخ داد. شاید خیلی نگاهم به اطراف تغییر کرد یا باورهای جدیدی پیدا کردم. این فیلم تاثیر گرفته از اینها نیست. در واقع آنها به گونهای روی من تاثیر گذاشت تا "برف روی شیروانی داغ" بیشتر در ذهن من بچرخد و بر روی آن تمرکز کنم.
* به هر حال این فیلم در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و شما در جریان بازخوردهای مثبت آن قرار گرفتید. آیا پس از این فیلم با توجه به این موضوع باز هم فیلمهای شخصی میسازید و یا فیلمی تابع جریان اکران و یا ترکیبی از هر دو؟
- فیلمی را میسازم که در درجه اول حال روحیام را خوب کند.
* پس هر فیلمی را نمیسازید؟
- دو فیلم اول من هم فیلمهایی نبودند که خارج از این دایره باشند. من برای اثبات "برف روی شیروانی داغ" هیچوقت دو فیلم قبلی خود را نفی نمیکنم. "امشب شب مهتابه" قرار بود در چارچوب سینمای اکران یک کار تجربی باشد. این شاید از اول کار را مشکل میکرد. اینکه شما یک درام شخصیت محور داشته باشید و هر دو شخصیت در یک خانه و یا یک ماشین باشند و با این لوکیشن ثابت، شخصیت محور مخاطب عام را راضی نگه دارید.
"امشب شب مهتابه" را مخاطب عام دوست داشت. یک سری از دوستان فیلمساز به من زنگ میزدند که چرا این فیلم به صورت یک پکیج تجاری عرضه شده است. وقتی ما به سینما میرویم آن وجوه تجاری عامی که گیشه را داشته باشد این فیلم ندارد و تو میخواستی با ترکیب بازیگران و یا انتخاب نام فیلم یک آدرس غلط بدهی.
در صورتی که "امشب شب مهتابه" را من به شکل یک تصنیف نمیدیدم. در صورتی که من شب مرگ شخصیت را یک شب مهتابی گذاشته بودم. میخواستم عنوان فیلم را "یک شب مهتاب" بگذارم ولی دیدم اسم معمولی میشود. به این نتیجه رسیدم فیلم تجاری نباشد و در یک بسته بندی تجاری دیده نشود. اگر در آن لحظه که فیلم میسازی حال خودت خوب باشد از فیلم، بعدها کسانی که فیلم را میبینند چه افرادی که آن را دوست دارند یا به آن علاقمند نیستند به معنای هنری یا وجوه فنی حالشان از دیدن فیلم خوب خواهد بود. هر فیلمی میتواند مشکلات خاص خود را داشته باشد و هر فیلمی هر وقت ساخته شود نکات بهتری در آن رعایت شود.
* به شعر معاصر هم گویا علاقمند هستید، در "برف روی شیروانی داغ" شخصیت اصلی شما یک شاعر است و شعرهای این فیلم را هم خودتان سرودهاید.
- بله. من در آن زمان نمیخواستم عنوان کنم شعرها متعلق به خودم است. اما بعد احساس کردم ناشناخته بودن شاعر این شعرها باعث ایجاد یک سوءتفاهمهایی شده و فیلم را در مراحلی دچار مشکلات کرد. به همین دلیل احساس کردم بهتر است شاعر شعرها مشخص شود. دوستان معتقدند که من این شعرها را چاپ کنم ولی من محافظه کار هستم. فکر میکنم اگر شعرهایم را چاپ کنم اگر کسانی باشند که با من ارتباط برقرار کنند و از خواندن آنها لذت ببرند شما احساس میکنید از اینجا به بعد مثل هدیه دادن به یک دوست است شما میدانید دوستتان از چه چیزی خوشش میآید.
اما قبلش این موضوع مهم است که برخی ممکن است بگویند کریمی فیلمنامه مینویسد، کارگردانی هم میکند و حالا شعر هم میخواهد چاپ کند و ... بهتر است آدم ابوالمشاغل نشود.
- آنا نعمتی بازیگر "برف روی شیروانی داغ": به عقیده من شعرها در فیلم "برف روی شیروانی داغ" خیلی خاص و پرمعنا بود. شما قبل از متن این شعرها را سروده بودید ولی وقتی در فیلمنامه آنها را خواندم انگار مفهوم "برف روی شیروانی داغ" در آن نهفته بود. فیلمنامه جدا از این اشعار نبود. به نظر میرسید عمدی بود و انگار فیلمنامه نوشته شده و بعد شعرها برای آن سروده شده است اما بعد فهمیدم که نه این اشعار برای قبل از فیلمنامه و از سرودههای شخص شما است.
- کریمی: البته شعر همسر استاد را فقط برای این فیلم سروده بودم.
* شایعهای مطرح بود که زمان برگزاری جشنواره شنیدیم، گویا این شعرها برای شما مشکلاتی به وجود آورده است. به شما زنگ میزدند که برخی شعرها مال افراد دیگری مانند فروغ فرخزاد است و باید حذف شود.
- بله. عنوان شده بود که شعرها برای احمد شاملو، فروغ فرخزاد و ترجمه شعرهای جبران خلیل جبران است. بعداً تاکید داشتند که این فیلم زندگی احمد شاملو است که من عنوان کردم این گونه نیست ولی باز آنها معتقد بودند که اگر این موضوع نیست پس چرا از شعرهای وی استفاده شده است. ولی من فکر کردم شاید بعضی دوستان شعرهای احمد شاملو را نخواندند نه اینکه عمق شعرهای من به اندازه شعرهای شاملو باشد.
* در ادامه این فضای شخصی فیلم بعدی شما چه خواهد بود؟
- به هر حال فکر میکنم فیلم بعدی من هم یک جوری شخص باشد و به نوعی می خواهم خودم را عریان تر نشان بدهم. نمیخواهم ملاحظه کنم. شاید "مستاجر طبقه وسط" را بسازم چرا که فکر می کنم فیلمنامه این فیلم شخصیترین نوشته من باشد. نوشتن متن این فیلمنامه که حدود شش سال پیش بود برای من یک انسداد روحی و یا یک زایمان محسوب میشود، قرار بود این فیلم را بسازم و فیلمنامه را به شهاب حسینی دادم تا مطالعه کند.
خوب به خاطر دارم، شهاب ساعت چهار صبح به من زنگ زد. پای تلفن به شدت هیجان زده بود و معتقد بود که حال وی را فیلمنامه به شدت خوب کرده است، شهاب از من پرسید چه زمانی میخواهم فیلم را بسازم. اما در حال حاضر نزدیک به هفت سال از این کار میگذرد و فیلم دچار طلسم و جادو شده است. شهاب حسینی همیشه عنوان میکند که میخواهم این فیلم را بازی کنم و برای مدتی با بازیگری خداحافظی کنم. من میگویم تو این ادعا را کردی و به همین دلیل است که کار عقب میافتد تا تو باز هم بازی کنی و بدرخشی.
امیدوارم کار بعدیام "مستاجر طبقه وسط" باشد و اینکه "برف روی شیروانی داغ" به گونهای به لحاظ تعداد سینما به خوبی اکران شود و پخش تیزر هم داشته باشیم و مسایل دیگر تا اشتیاق دوباره برای فیلم ساختن را در من به وجود آورد.
* شما در حرفهایتان بیشتر به این اشاره می کنید که ساختن یک فیلم در حال شخصی شما تاثیرگذار است و خیلی تاکید به این وجه شخصی دارید.
- بله. خیلی به وجه شخصی معتقدم. و وجه دیگر اینکه خیلی مهم است آدمهایی که جلوی دوربین شما قرار میگیرند را دوست داشته باشید. در واقع اگر فیلمی شده که خودم دوست نداشتم را به خاطر این بوده که شاید آدمهای جلوی دوربین را دوست نداشتم. ولی در "برف روی شیروانی داغ" من تمام آدمهای جلوی دوربین را عاشقانه دوست داشتم و ارتباط خوبی با آنها برقرار کردم .حتی کسانی که پشت دوربین همکاری میکنند و اینکه لحظه به لحظه نگران آدمی باشم که جلوی دوربین من است، لذت بخش است.
* یکی از ویژگیهای "برف روی شیروانی داغ" شخصیت پردازی فیلم است تمام کاراکترهای شما اوج و فردی دارند که به خوبی این موضع در فیلمنامه لحاظ شده است.
- استاد "برف روی شیروانی داغ" (فرخ نعمتی) یک سری حواریون و یا مریدانی اطراف خود دارد. اما بعدها میبینیم همین افرادی که ادعا مریدی دارند به نوعی خود استاد را قبول ندارند. یکی منتقد شعرهای وی است، یکی اعتراض میکند و... بیشتر استاد را فقط به عنوان یک شاعر میشناسند نه یک انسان.
چون وی را به عنوان شاعر می شناسند او را مورد قضاوت قرار میدهند در صورتی که ممکن است مریدان صادقی نباشند. تنها کسی که وارد زندگی استاد می شود یک راننده آژانس است که حتی نمیداند او یک شاعر است (امیرحسین آرمان بازیگر نقش ماهان) از شعر و شاعری سررشته ندارد و شخصیت او را مانند یک انسان میبیند به همین دلیل هیچوقت وی را قضاوت نمیکند. در صورتی که آدمهای اطراف وی مدام او را قضاوت میکنند.
* شخصیت پریچهر (خاطره اسدی) هم مانند شخصیت ماهان است و استاد را مورد قضاوت قرار نمیدهد.
- به عقیده من پریچهر یک درجه نسبت به ماهان به استاد کمتر نزدیک است. پریچهر هم از طریق ماهان به استاد وصل میشود. حلقه اتصال وی با استاد همان شخصیت ماهان است. پریچهر هم قضاوتهای خود را دارد. هیجانات سیاسی دارد و به استاد به عنوان یک فرد محافظه کار نگاه میکند. تنها کسی که به استاد به عنوان یک پدر نگاه میکند ماهان است و با این حس در زمانی که استاد برای دیالیز میرود میبینیم که ماهان بالای سر وی حضور پیدا میکند.
وقتی آدمها را قضاوت نکنیم به عنوان انسان ببینیم و دوست داشته باشیم این محبت میتواند شکل گیرد. این شخصیت پردازیها از اینها شکل گرفت که ما یکسری مریدان دروغین داشته باشیم که به ظاهر خیلی به استاد نزدیک هستند و سیاه پوش استاد هستند میخواهند میراثخور او باشند.از این مریدان دروغین نزدیک آدمهای مهم همیشه هستند که خیلی ابراز مریدی و نزدیکی میکنند که در فیلم هم دیده میشوند.
* اما به نظر میرسد شخصیت پردازی شهاب حسینی (بهمن) کمی متفاوت از بقیه کاراکترها است.
- بهمن یا همان برادرزاده استاد یک نوع از روشنفکرنماهاست که اطرافمان اینگونه افراد هستند. از یک جایی اخلاق یک مورد قدیمی میشود. بعضی از روشنفکریها به وقاحت در نوشتن میرسد که به همه افراد یا همه چیز بد و بیراه میگوید و به خود اجازه میدهد همه را قضاوت کنند. شخصیت سپیده (آنا نعمتی) هنوز به این مرحله نرسیده است. فقط قضاوت میکند.
یک درجه جلوتر بهمن است. مهندسی که پیش از این در حلقه اینها بوده و حدود سه سال پیش از این خانه رفته است. آدمهایی هستند که در این محافل روشنفکری به خاطر عوامل حاشیه ای در ادامه این جلسات شرکت میکنند مثل گرفتن رابطههای جدید و یا .... و بیشتر فکر میکنید یک دور همی است. شخصیت بهمن به اینجا رسیده است. فکر میکنم که آن پوچگراییاست و اینکه یک جور وقاحت و رکاکت که حتی یقه گیری و توهین میکند.
اینگونه نیست که لمپنی باشد که از جنوب شهر آمده است. لومپنیزم او هم مال یک آدم روشنفکری است که شوآف لمپنی برداشته است. اصالت ندارد. پالتویی که روی دوشش انداخته است و لباسهایی که زیر پالتو پوشیده است انگار یک جای دیگری میرود آن پالتو را کنار می گذارد و با فرم جدیدش ظاهر میشود. اما در یک همچین مکانی به این افراد در خانه، عنوان فوفول یا سوسول میدهد.
فرم لمپنی را به خود میگیرد این هم یک گونه از این افراد است در واقع سرنوشت روشنفکریهای این گونه این است که با شخصیت مثل کامیار (کوروش تهامی) روبرو میشویم که یکجور ترس و شکنندگی در وجود او دیده میشود. یا لمپنی بهمن، یا شخصیت سپیده که میگوید از شعر به جای دیگری برسیم. حتی همسر استاد (هنگامه قاضیانی) که در مصاحبه اول میگوید من تحت تاثیر استاد نبودم ولی باز هم وقتی در آخر میآید و شعرهایش را میخواند میبینیم دقیقاً مثل شعرهای خود استاد است.
* این شخصیتها قطعاً ما به ازای بیرونی هم دارند ما شاهد چنین محافلی هستیم.
- بله. از این نمونهها خیلی زیاد دیده بودم که بیشتر خاطره جمعی آنها در ذهنم بود اما اینکه دیالوگها براساس تکه کلام آنها باشد، این گونه نیست.
* زمان نگارش فیلمنامه آیا براساس بازیگری نقش را نوشتهاید؟
- به هیچکدام فکر نمیکردم. بعد از نوشتن فیلمنامه سراغ بازیگران رفتم و این درباره تمام فیلمنامههای من صدق می کند. هیچکدام بازیگرها زمان نوشتن در ذهنم نبودند ولی وقتی فیلمنامه را خواندم فکر کردم آنا نعمتی را برای نقش سپیده انتخاب خوبی است.
البته می خواستم از بازیگرانی استفاده کنم که در نگاه اول خیلی بعد تجاری نداشته باشند در فیلمهای تجاری کلیشه نشده باشند. من انتظارم سر صحنه از نعمتی خیلی پایینتر بود ولی وقتی سر صحنه آمد، دیدم به خوبی شخصیتی که میتوانست تیپ شود را درآورد ولی تبدیل به تیپ نکرد. توانایی وی خیلی خوب بود.
برای امیرحسین آرمان (ماهان) هم دنبال یک نابازیگر بودم که شخصیت شناخته شدهای نداشته باشد ولی بعد فکر کردم در جمع بازیگران باید این شخصیت هم از میان بازیگران سینما انتخاب شود. من از آرمان خاطره خوب از فیلم قبلی "امشب شب مهتابه" دارم که خیلی خوب با کارگردان همراه بود و خیلی خوب هم بازی میکرد. در "برف روی شیروانی داغ" نیز همین همکاری را انجام داد و مسئله دیگر این بود که شباهت ظاهری به شمایلی داشت که در فیلم هم میبینیم.
* احساس نمیکنید بازی کوروش تهامی با دیگر بازیگران به گونهای یک دست نیست؟
- کوروش تهامی نقش یک پسر ترسو را خیلی خوب بازی کرده است. حتی برای ابراز علاقه هم مشکل دارد. یک نوع شکنندگی در وجود او دیده میشود. من شخصیتی میخواستم متزلزل که صدای وی بم نباشد. این کاراکتر گویا مدام در اضطراب و ترس است و به همین دلیل فکر میکنم این نقش را به خوبی ایفا کرده است. رفتار بهمن کاملاً مردانه است اما کامیار حتی جرات جلو رفتن و درگیری با ماهان را ندارد. من اینگونه شخصیتی میخواستم.
* اگر این مد نظر شما بوده میتوان گفت انتخاب درستی انجام دادید. درباره حضور آقای فرخ نعمتی هم توضیح می دادید؟
- ایشان از بازیگران محبوب من هستند. خیلی خوشحالم که در این کار با وی همکاری داشتم. ایشان بسیار شخصیت افتاده، دقیق، با دانش و بسیار طنز تلخ و گزنده ای دارند. آدم بسیار نکته سنج هستند خیلی حضورشان خوب بود. دنبال این فرصت همیشه بودم با یک فرد حرفه ای و قدیمی کار کردم.
البته من از ترکیب بازیگران کاملا رضایت دارم ولی همیشه حس می کنم کار کردن با قدیمی ها یک لذت دیگری دارد. به هر حال ایشان بازیگر تئاتر بودند در زمانی و دانش این حرفه را آموخته و پله پله بالا آمده اند . یکی دیگر از کسانی که دوست داشتم کار کنم خانم مهوش افشارپناه بود کهدر فیلم قبلی از حضور ایشان هم بهره بردم.
بهتر است یادی کنیم از خانم هنگامه قاضیانی، شهاب حسینی و خاطره اسدی که در بین ما امروز نیستند. البته شهاب حسینی از دوستان نزدیک من است و من پیش از این هم از حضور وی در فیلم دیگری بهره بردم. بازیها نمی خواهم بگویم هم شکل است، بلکه مثل سازهای یک ارکستر است یکی سازی، بادی، یکی زهی و ... در مجموعه هماهنگی دارند. در اینجا یکی بازی درون گرا دارد و دیگری برون گرا و ....
* شما درباره اکران عمومی فیلم صحبتی ندارید؟
- فقط امیدوارم آمار مخاطبین این فیلم به اندازهای بالا برود تا دیگران هم دل به دریا بزنند و فیلمی که دوست دارند بسازند.
------------------------
گفتگو: مازیار فکری ارشاد و بیتا موسوی
نظر شما