روز چهارشنبه هفته گذشته فتح و جنبش حماس در قاهره متن موافقتنامه حل اختلافات و پایان دادن به 4 سال تنشها را امضا کردند. یک روز قبل از امضای نهایی آن 15 گروه فلسطینی و از جمله " گردانهای شهدای الاقصی" و "جهاد اسلامی" هم آمادگی خود را برای الحاق به این توافقات اعلام کرده بودند.
مراسم با حضور "محمود عباس" رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و "خالد مشعل" رئیس دفتر سیاسی حماس و با حضور نمایندگان شورای عالی نیروهای مسلح مصر (دولت انتقالی این کشور) و نیز نمایندگان اتحادیه عرب، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و سه عضو مجلس رژیم اسرائیل از طرف اقلیت عربی برگزار گردید.
توافق گروههای فلسطینی به ویژه دو گروه عمده حماس و فتح نظر همگان را به خود جلب کرد. این مطلب بر آن است تا به زمینه ها و دلایل این توافق به لحاظ شرایط مکانی و زمانی و همچنین پیامدهای احتمالی آن پرداخته و برخی ابعاد آن را تجزیه و تحلیل کند.
الف) دلایل این توافق
یکی از مهمترین پرسشی که پس از این توافق مطرح شد این بود که دلایل توافق دو گروه فلسطینی و 11 جناح دیگر به همراه شخصیت های مستقل سیاسی چه بود. برخی از محافل و تحلیلگران دلایل مختلفی را برای این توافق بر می شمارند که عمده این دلایل عبارتند از:
1) یاس فتح از ادامه سیاست به اصطلاح اعتماد سازی در برابر رژیم اسرائیل
جنبش مقاومت حماس در سال 2006 قدرت را بدست گرفت. این جنبش در یک انتخابات دموکراتیک به این مرحله رسید، اما پیروزی این جنبش سبب گردید تا مخالفتها با آن شدت یابد و فشارهایی از سوی آمریکا و رژیم اسرائیل به این گروه و حتی تشکیلات خودگردان به رهبری ساف وارد شد.
طی دوره ای که حماس قدرت را در اختیار داشت فتح تلاش های زیادی را در راستای به اصلاح اعتماد سازی صورت داد و بسیاری از مبارزان و اعضای مقاومت را دستگیر و روانه زندان کرد. فتح همچنین در باره گزارش گلدستون نیز موضعی نزدیک به رژیم صهیونیستی اتخاذ کرد، اما این اقدامات نتوانست اسرائیل به رهبری لیکودی ها را راضی نگه دارد و همین مسئله یاس و ناامیدی روزافزونی را برای فتح به بار آورد. این موضوع یکی از دلایل قابل ذکر در گرایش نوین فتح برای حل اختلافات با حماس شد که نتیجه آن در قاهره رقم خورد.
2) اعلام حمایت از کشور فلسطین
چند ماه گذشته جهان شاهد یک حرکت منظم و منسجم برخی کشورها برای شناسایی دولت فلسطینی بود و در حرکتی متواتر بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی تشکیل کشور فلسطین در مرزهای 1967 را به رسمیت شناخته اند. ونزوئلا، برزیل، آرژانتین، اکوادور، بولیوی، گویان، سورینام، پاراگوئه، اروگوئه، شیلی، پرو، کلمبیا، کوبا، کاستاریکا، نیکاراگوئه از جمله این کشورها بودند. این مسئله به منطقه آمریکای لاتین ختم نشد و برخی کشورهای اتحادیه اروپا نیز از برنامه خود برای شناسایی کشور فلسطین خبر دادند.
چهارده اسفند سال گذشته "نبیل شعث" مشاور ارشد رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که در پاریس صحبت می کرد از آمادگی فرانسه برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی براساس مرزهای 1967در ماه سپتامبر (اواسط شهریور ماه) خبر داد. وی گفت، دولت فرانسه قول داده تا در ماه سپتامبر کشور مستقل فلسطینی براساس مرزهای 1967 را به رسمیت بشناسد.
شروع این حرکت و بسط آن نه تنها موجبات خشم رژیم اسرائیل شد بلکه در واقع حماس را هم به فکر فرو برد. این جنبش بر آن است تا با آشتی با فتح زمینه های شناسایی های بیشتر کشور فلسطین را که آرمان تمامی گروههای مقاومت و سیاسی تلقی می شود فراهم آورد و در واقع خود را در برابر این آرمان قرار ندهد. یعنی اگر اختلافات بین حماس و فتح ادامه پیدا می کرد این احتمال هم وجود داشت که دیگر گروهها، حماس را به عنوان یکی از موانع در راه تاسیس کشور فلسطینی معرفی کنند.
"سرگئی ستروکان" نویسنده روزنامه "کامرسانت" چاپ روسیه در مقاله ای که از او 5 می 2011 منتشر شده در این باره می نویسد: آشتی بین گروههای فلسطینی باید کارآیی نهادهای قدرت منطقه خودگردان را احیا کرده و به ابزاری کلیدی در ایجاد هر چه زودتر دولت فلسطین مبدل گردد.
3) تحولات در خاورمیانه
تحولات در خاورمیانه که از آن بعنوان "بهار عربی" یاد می شود یکی از مهمترین رویدادهای سال جاری میلادی تلقی می شود. در پی خود سوزی یک جوان تونسی این تحولات از تونس آغاز و پس از در نوردیدن این کشور و فراری دادن زین العابین بن علی، حسنی مبارک رئیس جمهوری مصر را هم گرفتار کرد و این تحولات همچنان لیبی، یمن، بحرین، عربستان سعودی و سوریه را در خود گرفتار کرده است. حرکت حماس و فتح بسوی حل اختلاف را می توان یکی از پیامدهای مهم این تحولات در دو حوزه منطقه ای و داخلی عنوان کرد.
3-1) سطح منطقه و تاثیر بهار عربی
یکی از تاثیرات مهم بهار عربی بر تحولات فلسطین در سطح منطقه ای بود. سقوط رژیم مبارک که ماهیتی کاملاً ضد مقاومت و طرفدار سازش با رژیم اسرائیل و روی کار آمدن گروه جدید با رویکرد حمایت از مقاومت و کاهش فشارها بر نوارغزه از مهمترین این تحولات بود. رویکرد جدید حاکمیت در مصر سبب گردید تا فتح از ناحیه قاهره احساس ضعف کند و در واقع خود را از این حیث آسیب پذیر ببیند. این موضوع سبب گردید تا رهبران فتح حرکتی را به سوی حل اختلاف با جنبش حماس که می رود تا جایگاه محکمی در قاهره پیدا کند آغاز کنند.
همچنین دیگر عامل مهم در نزدیکی گروههای فلسطینی تحولات در سوریه است. این کشور در مسیری قرار گرفته که در نگاه اول اگر چه ممکن است به نفع فتح هم نباشد، اما بدون شک تا حدودی به ضرر حماس خواهد بود. سوریه هم اکنون با حرکات اعتراضی روبروست و این روند می تواند برای ادامه حضور برخی گروه های فلسطینی خطرناک باشد. یعنی حضور حماس در این کشور بدون شک پس از تغییرات بنیادین می تواند مشکل آفرین باشد و مقام های این جنبش با درک این واقعیت بر آن هستند تا با نزدیک شدن به قاهره هم جایگاه خود را در قطب دیگر حامی مقاومت محکم کنند و هم اینکه حاکمان دمشق را پس از پایان تنش ها و ادامه وضع موجود در وضعیت دشواری قرار ندهند.
"یوگنی ساتانوفسکی" رئیس مؤسسه خاورمیانه در مسکو می گوید: انعقاد موافقتنامه آشتی در شرایطی میسر شد که حسنی مبارک که از محمود عباس حمایت می کرد، از مقام ریاست جمهوری مصر برکنار شده و نظامیانی به قدرت رسیدند که بیشتر به حماس ارادت دارند.
ساتانوفسکی گفت: "همین نظامیان ریاست حماس را به برقراری صلح با محمود عباس متقاعد کردند تا حماس در آینده بتواند در منطقه خودگردان موقعیتی برتر به دست آورد."
3-2) بیم تشکیلات خودگردان از تاثیرات درونی بهار عربی
تحولات در جهان عرب می توانست تاثیری مستقیم در داخل فلسطین بگذارد. یکی از مهمترین دلایل این تحولات در کشورهایی همچون مصر، تونس این بوده که مردمان این دو کشور از تحقیر طولانی حاکمان خود از سوی غرب و اسرائیل به تنگ آمده بودند و این روند می تواند درباره تشکلات خودگردان هم صادق باشد زیرا که سیاست های سازشکارانه این گروه در برابر رژیم اسرائیل تاکنون نه تنها برای مردم فلسطین نتیجه ای در بر نداشته بلکه مشکلات آنها را روز به روز افزایش داده است.
ب) چالش ها و پیامدهای توافق
بدون شک توافق صلح بین دو گروهی که منطقه و صحنه بین المللی را در دو جبهه رو در روی هم قرار داده بودند بدون چالش و پیامد نخواهد بود.
1) شناسایی اسرائیل
به رسمیت نشناختن رژیم اسرائیل یکی از مهمترین اعتقادات و اصول جنبش حماس بشمار می رود. در واقع این مسئله یکی از اصولی ترین و بنیانی ترین اعتقادات سازمان حماس تلقی می شود. این گروه تاکنون از شناساسی رژیم اسرائیل بعنوان یک کشور سر باز زده و تلاش های بین المللی به همراه فشارهای اقتصادی و نظامی تاثیری در تغییر اعتقادات این گروه نداشته است.
حال این نکته مطرح می شود که پس از آشتی بین دو گروه فتح که رژیم اسرائیل را برسمیت شناخته و حماس به عوان مخالف سر سخت رژیم صهیونیستی رویکرد آتی فلسطینیان در برابر تل آیو چگونه خواهد بود؟.
"نبیل شعت" مشاور ارشد محمود عباس رئیس تشکیلات خودگران در نخستین اظهرات خود در آستانه امضای موافقتنامه این ابهامات را تا حدودی برطرف کرد. گرچه این اظهارات باعث تعجب شدید ناظران نیز گردید. وی در مصاحبه با رادیو رژیم اسرائیل اظهار داشت که "گروه چهارگانه خاورمیانه باید از خواست خود مبنی بر اینکه حماس دولت اسرائیل را به رسمیت بشناسد، دست بکشند زیرا این درخواست غیر کارآمد و بی معنی است". وی توضیح داد که حماس همینطور به روند صلح پایبند است.
"نبیل ابو ردینه" سخنگوی رسمی تشکیلات خودگردان نیز از مواضع بسیار شدید ضد اسرائیلی سخن گفت و افزود: "وحدت ملت فلسطین و سرزمین فلسطین از همه تهدیدهای اسرائیلی که برای ما عادی شده ، مهمتر است."
طرف اسرائیلی این موضعگیری را غیرقابل قبول دانسته و یادآور شد که پایبندی حماس به صلح که تشکیلات خودگردان بدان اشاره می کند، در حقیقت امر به اثبات نرسیده است. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل ضمن تفسیر توافقات بین گروههای فلسطینی اظهار داشت که این ضربه ای به روند صلح اسرائیلی- فلسطینی است زیرا "نمی توان با دولتی به توافق رسید که نصف آن درپی نابودی اسرائیل است".
2) مسائل و مشکلات مالی
یکی دیگر از چالش های دولت آتی فلسطینی مسائل مالی است. رژیم اسرائیل چندی پیش با توقیف کردن دارایی های ناشی از مالیات خودگردان فلسطینی از پرداخت این درآمدها به بهانه حضور حماس در دولت آتی فلسطین خودداری کرده است.
عدم پرداخت چنین درآمدهایی می تواند موانع عمده ای را بر سر راه دولت فلسطینی قرار دهد؛ اما ظاهراً فلسطینی ها چشم به اعراب دوخته و بر آن هستند تا برای رفع مشکلات مالی خود از دولت های عربی درخواست کمک کنند.
3) مسیر حاکمیت دو وجهی
از جمله دیگر چالش ها را می توان رویکرد و استراتژی کلی و کلان دولت فلسطینی در آینده نامید. اینکه دولت متشکل از دو گروه عمده حماس و فتح در آینده چه استراتژی و راهبردی را دنبال خواهند کرد هنوز مشخص نیست.
این موافقتنامه باید به وجود دو فلسطین یعنی تجزیه منطقه خودگردان به کرانه باختری رود اردن تحت ریاست تشکیلات خودگردان (به ریاست محمود عباس) و نوار غزه که توسط حماس کنترل میشود، پایان دهد. قرار است دولت جدید غیر حزبی متشکل از تکنوکراتها تشکیل شود که یک سال حکومت کرده و موجبات اجرای انتخابات ریاست منطقه خودگردان فلسطین و نهادهای قانونگذاری آن را ایجاد خواهد نمود. به منظور تفکیک اختیارات بین سازمانهای مسلح تحت حاکمیت فتح و حماس و جلوگیری از درگیریها میان آنها، شورای امنیت ملی تشکیل شده است. همچنین قرار است فتح و حماس تبادل اسرا را به عمل آورده و اعضای فعال طرف دیگر را که در جریان رویارویی مسلحانه دستگیر شدند از زندانهای خود آزاد نمایند.
البته برخی کارشناسان عقیده دارند که محمود عباس برخلاف رهبران جوان و فعال حماس با ایجاد سیستم حکومت تک نفری در کرانه باختری اعتبار خود را از دست داده و این بدان معناست که حماس ناگزیر فتح را به خود ملحق کرده و به نیروی حاکم بر فلسطین تبدیل خواهد شد.
---------------------
حسین امیری
نظر شما