پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۱۱:۳۶

بیانیه انجمن بازیگران خانه تئاتر برای هشتمین شب بازیگر

انجمن بازیگران خانه تئاتر نسبت به تلخی‌هایی که سال گذشته نصیب جامعه تئاتری شد بیانیه‌ای صادر کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن بیانیه به این شرح است: دوستان، همکاران، همدلان میدان پر غصه تئاتر! سالی که از آن گذر کردیم سالی تلخ و ناهنجار بود. کژی و ناروایی حکم روایان جامعه تئاتر نه تنها برای ما دستاوردی نداشت، بلکه دستاوردهای سالان پیش قبیله تئاتر را به بازی گرفت و بر زیرکی و هوشمندی ما کاروانیان تئاتر به سخره خندید.

بازی کودکانه با قراردادهای تیپ و ارزش گذاری دستمزدها از سوی مدیریت تنها و یکه تاز تئاتر، به اشکال گونه گون، حتی به یادی شیوه نامه های نامعقول با عطر و بوی بازار و تکیه بر پول و گیشه و پورسانتاژ، ارجمندی این هنر مقدس را زیر ضرب برد. که اگر از سوی یک دانشور مسائل نمایشی این شیوه نامه به چالش کشیده شود، به سهولت در می یابد که نگرش تدوین کنندگان جز در راستای منافع اسکناسی گمشده در گیشه و پرهیز از محتوای ویژه تئاتر و در هم پاشیدن گروه‌های تئاتری، هدف بهتری را نمی جوید.

به جای افزودن امتیازهای زحمتکشان تئاتر و یاری آنها در برخورد با بالارفت قیمت معیشت و زیست، تا توانست به تعداد بازدارندگان تئاتر سالم و ملی افزود، و تا آنجا بر این مأموریت خود فرموده افزود که افزون بر ده نمایش آماده را از صحنه تنگ و تلخ تئاتر باژگون کرد و به سینه پرتراکم سانسور نمایش در ایران زمین فرستاد و تا توانست آثار خودفرموده و فرمایش فرموده را یاری رساند.

ما نزدیک به سی سال هر سال سیصد بار گفته ایم و باز سیصد بار دیگر می گوییم و بر این گفته پای می فشاریم که جامعه تئاتر زخمگین و سوگوار گشته است. این قبیله دیگر در چرخه تاریخ، "سازمان مستقل"خود را می‌طلبد، آن هم نه به آن شکل و شمایلی که سرمایه‌های ملی را در اختیار صاحبان سرمایه گذاشتند و مردم را آه در سینه به حسرت نشاندند.

ما استقلال هنر و استقلال تئاتر را می طلبیم! استقلالی که تولید تئاتر و اقتصاد تئاتر و امکانات اجرایی تئاتر را در اختیار خود داشته باشد. مدیریت آن با رایزنی و مشورت و رای هنرمندان رنج کشیده و کاربلد انتخاب شود و اعضای این سازمان به آب مقدس تعهد هنری به دور از مافیای تازه به میدان آمده این ملک شسته شده باشد .

اگر سپردن کار مردم به مردم در حاکمیت مردم مدار باور شدنی است و غشی در آن نیست کار ما را هم به خود ما واگذارید، تا اولاً هنر فرموده و از بالا دیکته شده از میدان هنر رخت بر بندد، ثانیاً تکیه بر هنر ملی و بومی که بنیادهای تئاتر جهانی را در فردای خویش دارد میدان دار صحنه های ما باشد و کمتر ریزه خوار سفره غریبان باشیم و کمی هم از دریای بی حد و مرز شعر و قصه و ترانه میهن بابرکتمان برخوردار شویم.

هنوز رایحه پاک و نیرو بخش قصه‌های نظامی و عروضی و فردوسی و سعدی تا هم امروز، جای تاختن در میدان پاک دانی تآتر را دارد. سوء برداشت نشود، می دانیم و می دانید که در میان تمامی اعضای خانه تآتر و مردمِ نمایش همگی در برابر درام نویسانی مثل شکسپیر و مولیر و برشت و چخوف و لورکا ... کلاه بردست کمر می شکنیم و به تکریم خم می شویم، رهاورد از غرب آمده اگر یاریگر خواست های تاریخی ملت ما باشد بر چشم ما جا دارد. اما کشاندن نسل جوان به میدان های بی ارتباط با روان و برون ملت ما، هیهات!

رزق و روزی خدادادی ما را به خود ما واگذارید تا بر اصل عدالت اجتماعی آن را تقسیم کنیم و رنگ عرق پیشانی را در سفره های همیشه پریشان ببریم تا پاییزش بهار و فقرش وفور فرا دستی نجیب گردد. در تمام تاریخ میهمان هر چه دهان گفتمان را دوختند، حرف اگر زدنی بود و اگر حرف دل بود در گوش هم به پچ پچ زمزمه کردیم به نقل سینه به سینه بسنده ساختیم و هم از این رو بود که تاریخ هر نظامی با نظام پیشین تفاوتی زمین به آسمان دارد. ولی می دانیم و می دانند که هیچ سخنی اگر سوی انسانی داشته، نگفته و نشنیده نمانده و نمی ماند. به قول فیلسوف بزرگ تآتر برتولت برشت این گونه که هست این گونه نمی‌ماند.

آخر سخن آن که از سانسور سالی که گذشت متنفریم. امکان معیشت و کار و پیکار را از ما ستانده اید. هنر مؤلف و خلاق را از ما گرفته اید. این حقوق حقه ماست که باید به ما بازگردانید. ما تنها به اتحاد و اتفاق و همدلی دل بسته ایم. ما به وحدت صنوفمان وابسته ایم. ما به عشق دستهایمان که اشک های یکدیگر را پاک می کنیم بر پا ایستاده ایم. امیدواریم با شناخت از مسائل صنفی و معاییر حرفه ی خویش برازنده ی ادعاهای صنوف خویش باشیم.

بگذارید با طلوع تئاتر آزاد جشن بگیریم؛ جشنی که وثیقه اجرای آثار نباشد. جشنی که در مؤانست و همدلی با بشریت تئاتر انتخاب و برگزیدنش بوی فرزانگی بدهد. دوستان بی‌شک می دانند که مخارج جشن ها یا شب های بازیگر ما در نهایت صدها برابر کمتر از جشن ها و فستیوال های مدیران محترم است. و این ها همه از کیسه پاک تئاتر یا از کیسه خلیفه خرج می شود و یک اجرای تئاتری در حسرت یک دست لباس بر تن سهراب شاهنامه می سوزد و هنوز می سازد.

کارگاه‌های دکور و لباس و آهنگری را درهم کوفتند، آرشیوها را نابود کردند و نمی دانم بر جای آن چه بر پا داشتند. سهمگین ترین پدیده آنجاست که کارکشتگان تآتر اگر به سن و سال نبوغ و کشف و خلق هنری در پنجاه سالگی برسند آنها را بیمه نمی کنند و حاشا به این مروت و وامصیبتا بر تعبیری که از آیه قرآن کریم می کنند "السابقون و السابقون اولئک هم مقربون"
ختم این غمنامه را که با سوگ عزیزان از دست رفته اجین است با دو بیت حافظ بزرگ که او نیز از زمانه و زمانه دار دوران خویش رنج می برد عجین می‌کنیم.

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

این بیانیه شب گذشته در مراسم جشن بازیگر توسط هنرمندان تئاتر قرائت شد.

کد خبر 1311888

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha