به گزارش خبرنگار مهر، همایش منطقهای "تفکر اجتماعی و جامعهشناسی"، هفتم و هشتم خرداد در سالن اجتماعات گنجینه اسناد ملی ایران برگزار شد.
دکتر افسانه کمالی در نشست "علوم اجتماعی و مسائل خاورمیانه معاصر" در روز دوم این همایش به بحث درباره "بنیانهای فقر و غنای تفکر اجتماعی در ایران معاصر" پرداخت.
وی با اشاره به اینکه تفکر اجتماعی فرآورده یک فرد یا یک آن در علم نیست بلکه فرآورده یک دستگاه علمی است، گفت: این تفکر اجتماعی از یک طرف با مصرف کنندگان درونی و از طرف دیگر با مصرف کنندگان بیرونی و از سوی دیگر با کسانی که در میان این دو میتوانند تفکر خود را پر مایهتر کنند، مواجه است.
کمالی ادامه داد: برای سنجش و فهم توسعه جامعه لازم است ویژگیهای تفکر اجتماعی آن جامعه را بررسی کرد یعنی باید روندهای موجود در آن را مورد بحث قرار داد. بنابراین میتوان گفت که خود علم و تفکر است که اهمیت دارد و به بیان دیگر تفکر اجتماعی هم هدف توسعه و هم ابزار توسعه است.
کمالی تصریح کرد: در نقد تفکر اجتماعی در ایران موارد متعددی را میتوان نام برد. اولین مشکل عدم ایجاد یک "اجتماع علمی درونی" در آن است. از این رو نظریهپردازی در علوم اجتماعی ایران به مثابه فعالیتی فردی و بدون پیوند و اتکا به نحله و الگوهای فکری است. نکته دیگر نسبت نداشتن علم اجتماعی در ایران با فضای اجتماعی است. همچنین میتوان خودبنیادی و عدم ارتباط ساختاری با سایر علوم، ناکارآمدی در کاربست اجرایی و سیاست گذاری و عقیم بودن و ناتوانی در نوزایی اجتماعی را از دیگر مسایلی دانست که علوم اجتماعی در ایران با آن مواجه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا ضمن بیان این نکته که آمارتیا سن توسعه را به مثابه آزادی تعریف می کند که شامل پنج مؤلفه است، گفت: نخستین مؤلفه این است که آزادی سیاسی به معنای داشتن فرصت مباحث سیاسی، فکر کردن و عرضه کردن تفکر و تعهدی است که به اجتماع داریم. دومین مؤلفه، تسهیلات اقتصادی است که فرصتهای ما را تعریف میکنند. سومین مؤلفه نیز فرصتهای اجتماعی است که در واقع زمینههایی هستند که امکان مشارکت بیشتر علمی را برای ما فراهم میکنند.
وی افزود: ضمانتهای شفافیت به این معنا که جامعه بر اساس اعتماد کار میکند، چهارمین مؤلفه و در نهایت امنیت حمایتی پنجمین مؤلفه است به این معنا که پس از بیان تفکر، اینکه من چگونه توسط جامعه مورد حمایت قرار میگیرم، اهمیت دارد.
احمد درستی دیگر سخنران این نشست بود که درباره "هشام شرابی و نقد فرهنگی جامعه عرب" سخنرانی کرد و گفت: هشام شرابی یکی از نظریهپردازان معاصر فلسطینی است که در خصوص ماهیت و ساختار سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی از منظر جامعه شناختی اندیشیده است. شرابی به عنوان نویسندهای متعهد، به رسالت اجتماعی روشنفکر پایبند است و در کنار فعالیت نظری و آکادمیک به اهمیت اقدامات عملی نیز توجه دارد و اثر گذاری بر فضای اجتماعی را بعنوان هدف غایی فعالیتهای نظری خود معرفی میکند.
این پژوهشگر دانشگاه امام حسین(ع) افزود: نحوه مواجهه با مدرنیته در جهان عرب از دغدغههای اصلی شرابی است. از دید او نه تنها فرآیند نوسازی در کشورهای عربی به خوبی طی نشده است بلکه جریانهای فکری رایج نیز، پاسخ صحیحی به مشکل اصلی جهان عرب یعنی چگونگی گذار به مدرنیته ارائه نکردهاند و حاصل کوشش متفکران مختلف از بنیادگرایان اسلامی گرفته تا سکولارهای غربگرا چیزی نبوده است جز تقویت نظام پدرسالاری که شرابی ویژگیهای آن را در تقابل با ویژگیهای مدرنیته میداند.
وی ادامه داد: مهمترین انتقاد به هشام شرابی هم در همین جا مطرح میشود چرا که وی به جای اینکه به صورت ایجابی و بر اساس شواهد تاریخی، ویژگیهای پدرسالاری را بیان کند، به صورت سلبی عمل میکند و با توجه به ویژگیهای مدرنیته، درباره پدرسالاری در جهان عرب سخن میگوید.با این حال اما باید گفت که شرابی درد جامعه عرب را به خوبی درک کرده است.
درستی گفت: از نظر شرابی مهمترین کانون بازتولید نظام پدرسالاری عرب، کانون خانواده است که پدر در آن حاکیت بی چون و چرا دارد و به بچهها نیز اطاعت محض و واقعیتگریزی یاد داده میشود
نظر شما