پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۴ خرداد ۱۳۹۰، ۱۶:۲۸

کارگاه حکمت اسلامی/

مهمترین مسئله معرفت‌شناسی نزد علامه طباطبایی خطاناپذیری و تصحیح‌ناپذیری باور است

مهمترین مسئله معرفت‌شناسی نزد علامه طباطبایی خطاناپذیری و تصحیح‌ناپذیری باور است

استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است که علامه طباطبایی با شناخت از مسایل بنیادین معرفت‌شناسی مهمترین مسئله در معرفت را خطاناپذیری و تصحیح‌ناپذیری باور می‌داند.

به گزارش خبرنگار مهر، نخستین کارگاه آموزشی- پژوهشی حکمت اسلامی و عالم معاصر عصر امروز سه‌شنبه 24 خرداد با برگزاری نشست حکمت اسلامی و علامه طباطبایی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

در این نشست دکتر قاسم پورحسن به بررسی نقش باورهای پایه در نظام معرفتی علامه طباطبایی پرداخت و گفت:‌نظریه مبناگرایی هنوز یکی از مهمترین رویکردها در معرفت شناسی است. در یک تقسیم بندی معتقدیم که مبناگرایی به دو قسم کلاسیک و معتدل تقسیم می‌شود. در یک تعریف دیگر مبناگرایی به دو شکل درون‌گرایانه و برون‌گرایانه است. در تقسیم بندی دیگر که نوعی تقسیم بندی فرعی محسوب می‌شود می ٱوانیم صحبت از مبناگرایی ساده و مضاعف سخن راند.

وی تصریح کرد: در مبناگرایی کلاسیک و معتدل باورهای ما یا بدیهی هستند یا استنتاجی. ما در اساس مبناگرایی با چند اصل مواجه هستیم که عبارتند از: اصل اجتماع و دیگر اصل ارتفاع. برخی به این دو اصل، اصل هویت را اضافه کرده‌اند.

وی افزود: شکل‌های مبناگرایی عبارتند از:‌ طولی، شبکه‌ای و درختی. در خصوص مبناگرایی نزد علامه یک ایراد وجود دارد و آن این است که چگونه ممکن است باوری پایه و یقینی باشد اما خطاناپذیر هم باشد.

دکتر پورحسن یادآور شد: در مبناگرایی یا شالوده گروی ساختار معرفت همچون درختی لحاظ می‌شود که تمام سرشاخه‌ها باید به شاخه‌ها و سپس به تنه و ریشه پایان یابد. در این دیدگاه توجیه معرفتی از باورهای پایه نشات می‌گیرد و با روابط خاصی به باورهای استنتاجی انتقال می‌یابد. بر این اساس آدمی هیچ معرفت بی‌واسطه‌ای ندارد بلکه بدون باورهای مبنا موجه باشد. این تفکیک میان باورهای پایه و غیر پایه اصلی ترین خصلت مشترک میان تمام دیدگاه های مبناگرایانه در توجیه معرفت بشری است. دلیل تسلسل و دور مهمترین دلیل این دیدگاه در درستی نظریه مبناگرایی است. این دلیل اثبات می‌کند که بدون پذیرش پایه‌های معرفتی امکان تحقق معرفت از بین می‌رود. باورهای استنتاجی را یا باید به باور موجه بی‌واسطه و پایه ختم می شوند و یا به یکی از صورت‌های مذکور خواهد بود که تمام شقوق باطل است یعنی باورهای با واسطه به یک باور غیرموجه ختم می شود یا سیر ارتباط گزاره ها به نحو تسلسلی و بی‌نهایت ادامه یابد و یا اینکه سیر دوری و حلقه شده به نحوی که هر باور با واسطه باور دیگر آن نیز به باور اول منتهی شود.

این استاد دانشگاه یادآور شد: علامه طباطبایی با شناخت از مسایل بنیادین معرفت شناسی مهمترین مسئله در معرفت را خطاناپذیری و تصحیح ناپذیری باور برمی‌شمارد. دو عنصری که مهمترین کاستی و ضعف مبناگرایی به شمار می‌رود. علامه باورهای فکری و بدیهیات را باور پایه تلقی می‌کند و امکان معرفت را بر همین اساس توجیه می‌کند. وی پیوند میان باورهای غیرپایه و پایه را از نوع توالد و باروری می‌داند و مهمترین دلیل بر وجود باورهای فطری یا بی‌واسطه را محال بودن فرض عدم تناهی در سلسله علل تصدیقی برمی‌شمرد و بر این اساس معتقد است باید تمام علوم و باورهای غیربدیهی منتهی به بدیهیات شوند. علامه قائل به این است که باورهای پایه صدق خود را تضمین می‌کنند و لذا خطاناپذیرند. به باور او تمام قضایا در نهایت باید به سه اصل هویت، امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین باز گردانده شوند.

پور حسن در پایان تاکید کرد: برخلاف مبناگرایان که نتوانستند مسئله خطاناپذیری و یقین در باور را به درستی اثبات کنند علامه بر اساس سه اصل فوق این مسئله بنیادین را اثبات کرده و تصریح می‌کند بدون آن هیچ معرفتی یقینی و قطعی نخواهد بود.

در ادامه این نشست دکتر محمدرضا اسدی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به بررسی تحلیل رویکرد وجودشناسانه علامه در باب علم پرداخت و گفت: رویکردهای مختلفی برای تحلیل ماهیت علم داریم می‌توانیم رویکرد معرفت شناسانه نسبت به ماهیت علم داشته باشیم با نگاه تاریخی نیز می‌توان ماهیت علم را بررسی کرد و یا حتی می‌توانیم رویکرد هنجاری و ارزشی به ماهیت علم داشته باشیم.

وی تصریح کرد: در کنار این رویکردها یک رویکرد هستی شناسانه نیز می توان به علم داشت. این رویکرد در فلسفه اسلامی مسبوق به سابقه است و علامه سردمدار این رویکرد نیست و پیش از ایشان نیز این موضوع مورد بررسی فیلسوفان اسلامی بوده است. در فلسفه اسلامی نگاه تاریخی به علم مفقود است و به نگاه معرفت شناسانه نیز توجه جدی نشده اما نگاه هستی شناسانه به ماهیت علم در فرهنگ اسلامی فربه و غنی است.

وی یادآور شد: در فلسفه اسلامی علم و هستی مسابق هم هستند. در فلسفه اسلامی با نگاه‌ها رویکرد هستی شناسانه به علم نگریسته شده چون معتقد است که رویکرد هستی شناسانه به علم پایه و مبنا است ولی خود را بی‌نیاز از رویکردهای معرفت شناسانه و تاریخی نمی‌داند. تحلیل هستی شناسانه علامه درباره علم در حد اشتراک لفظی با هستی شناسی هایدگر است و این دو رویکرد هستی شناسانه کاملا‌ً متفاوت با یکدیگر هستند.

این استاد فلسفه با اشاره به اینکه علامه بنیان جدیدی را در تحلیل هستی شناسی علم بیان نکرده و در سنت صدرایی تفکر می‌کرده، گفت: از نگاه علامه مفهوم علم و وجود علم با یکدیگر متفاوت هستند. و جود علم به صورت وجودی و مفهوم علم به صورت بدیهی برای ما قابل فهم است. از نظر ایشان حضور یک موجود مجرد برای موجود مجرد دیگر تحلیل وجودی علم نامیده می‌شود.

اسدی یاداور شد: این موجود مجرد یعنی معلوم گاهی عین عالم و گاهی غیرعالم است. شق نخست علم حضوری شق ثانی علم حصولی نامیده می‌شود. به تعبیر دیگر گاهی وجود معلوم نزد عالم حاضر گشته و گاهی ماهیت معلوم نزد عالم حاضر می‌شود.

وی تاکید کرد: نکته حایز اهمیت در تحقق علم ضرورت نحوی اتحاد یا وحدت میان عالم و معلوم است. چه ماهیت معلوم نزد عالم حاضر باشد و چه وجود آن در هر صورت معلوم امری مجرد از ماده، قوه و تغییر است. به همین جهت علوم حصولی امری مجرد از ماده و تهی از قوه و تغییر بوده و چنین حصولی را علامه حضور نامیده است.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در پایان تصریح کرد: علم حضوری از نظر علامه دارای اقسامی است که یکی علم نفس به ذات خود، دیگری علم نفس به صور ذهنی است. علم نفس به افعال خود مانند حکم کردن، علم نفس به احوال فرد مثل غم و شادی، علم نفس به قوای خود مثل تخیل، علم علت به معلول و بالعکس و علم نفس به امور مادی و محسوس انواع دیگر علم حضوری از نظر علامه طباطبایی به شمار می‌روند.

کد خبر 1335617

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha