پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۳ آذر ۱۳۸۳، ۱۳:۴۲

نگاهي به شرايط هنرمندان طنز پرداز كشور

بدون وجود كمدين خلق آثار طنز آميز شاخص ناممكن است

شايد اين مطلب بسيار متناقض و تعجب برانگيز به نظر برسد كه بدانيم ما در كشور طنز پرداز داريم، اما از كمدين به مفهوم واقعي و علمي آن بي بهره هستيم. نبود كمدين دليل اصلي جريان نامنسجم توليد آثار طنز و خلق آثار شاخص به خصوص در سينماي ما به شمار مي رود. اما به راستي چرا ما با اين شرايط مواجه هستيم؟

از چند سال پيش توليد كنندگان آثار سينمايي و تلويزيوني به اين نتيجه رسيدند كه شرايط جامعه و مخاطبين به گونه اي است كه نسبت به تماشاي آثار سرگرم كننده و طنز آميز تمايل زيادي از خود نشان مي دهند. به عبارتي، تقاضا براي مشاهده چنين آثاري زياد است. هر چند اين مساله به مفهوم واقعي مورد بررسي و نيازسنجي مخاطبين قرار نگرفت و از تحقيق جامعه شناسانه دقيق وعلمي بي بهره بود. اما اين احساس نياز شرايطي را به وجود آورد كه بر اساس آن كارگردان ها و نويسندگان سينمايي و تلويزيوني به اين سمت گرايش زيادي پيدا كردند تا آثارشان يا به كلي خنده دار باشد يا حداقل طنز در بخش ها و لايه هاي مختلف اثر گنجانده شود. دراين ميان، فيلم سينمايي " كلاه قرمزي و پسرخاله " كه محبوبيت خود را ابتدا از تلويزيون به دست آورد و سپس تبديل به فيلم شد تا فروش كم نظيري را با خود به همراه بياورد، شعله اين اشتياق را در هنرمندان عرصه هاي تصويري افزون تر كرد.
تلويزيون در اين زمينه دست به توليد مجموعه هايي بي ريشه و پشتوانه زد كه با عنوان آثار طنز آميز شبانه از آن ياد مي شود. اين نوع آثار كه 90 شب پياپي ( و البته بيشتر) پخش مي شوند، از يك موضوع محوري برخوردار هستند و هر شب براي تعدادي از شخصيت هاي آنها، بر اساس همان موضوع محوري اتفاقاتي به وجود مي آيد. اين نوع مجموعه ها هيچ وقت از كيفيت قابل توجهي  برخوردار نبودند و در جذب مخاطب تحصيل كرده و جوان كشور ناتوان ماندند و به جز مجموعه تلويزيوني "پاورچين" كه تا حدودي توانست انبوه مخاطبين را به خود جلب كند و برخي از قسمت هاي آن حتي ميان منتقدان هم مورد قبول واقع شد و بقيه راه به جايي نبردند.
دراين بين سازندگان فيلم هاي سينمايي هم پس از آنكه يك دوره يك دوره همگي به موضوع تكراري دوستي ها وعشق هاي دختر - پسري پرداختند و سينماروها را از رفتن به سينما رويگردان كردند، به سمت استفاده از مضامين خنده آور سوق يافتند و از اين رو بر توليد اين آثار طنز آميز و كمدي افزوده شد. اما با وجود اينكه تاكيد كارگردان هاي تلويزيون و سينما به خاطر جذب و استقبال كم و بيش خوب مخاطب ادامه پيدا كرد. ولي هيچ روند مشخص و تداوم يافته اي به خود نگرفت. يعني آثار روتين شبانه يكي پس از ديگري به تلويزيون آمدند و گروه هاي توليد هم تا حدود زيادي مشخص و ثابت بودند. در سينما هم كارگردان هاي مشخصي به سمت مضامين سرگرم كننده و مفرح تمايل پيدا كردند، اما هيچ وقت شاهد يك روند مشخص نسبي از جهت كيفي در آثار طنز پردازان تصويري كشور نبوديم. اين مساله مي تواند دلايل مختلف و زيادي داشته باشد كه مسايل بودجه اي، استنباط هنرمندان از توجه جامعه به مسايل و موضوع هاي اجتماعي، وضعيت اكران و فروش  و تمايل سفارش دهندگان به سمت مضامين خنده آور از آن جمله است. اما در اين ميان عدم وجود كمدين به مفهوم واقعي كلمه بزرگترين عامل عدم توليد آثار طنز آميز با كيفيت و همه پسند به شمار مي آيد.
بايد به اين نكته توجه داشت كه در حال حاضر شكل گيري يك اثر خوب از ايده اي بكر و بديع شروع مي شود و با پرداختي موثر و حرفه اي به نتيجه مي رسد. بديهي به نظر مي رسد وقتي يك هنرمند در ژانر مشخص و واحدي كار مي كند،  نتايج بهتري هم به دست مي آورد. حال در اين بين كمدي عرصه دشوارتر و بسيار پيچيده تري است. چون در كشور ما خنداندن تماشاگر هيچ الگوي مشخصي ندارد، در حالي كه در برخي ديگر از كشورها استفاده از نوع كلام، شوخي ها، طنزها و ساير جملاتي كه بتواند بيننده را بخنداند براي طنز پرداز مشخص و روشن است.  از طرف ديگر، در كشور ما از نظر موضوعي حيطه فعاليت كمدي بسيار محدودي است. يك طنز پرداز تصويري در كشور ما بايد از بيان شوخي هاي جنسي، هر گونه تمسخر ( هر چند كه اين مورد به تازگي در تلويزيون ما بسيار شايع شده است )، اشاره به مشكلات حاد اجتماعي ( مانند رشوه يا پارتي بازي )، مسايل سياسي و بسياري از موضوع هاي  ديگر اجتناب كند. اين نوع برخورد با مقوله طنز كار دست اندركاران آثار طنز را بسيار دشوار مي سازد. البته اين مطلب در بسياري از كشورها به صورت هاي مختلف وجود دارد، اما هنرمندان عرصه طنز آنها به سمت كمدين شدن سوق يافته اند.
يك كمدين با استفاده از استعداد ذاتي خود، تمامي انديشه و افكارش را به سمت يافتن ايده و پرداخت مناسب آن سوق مي دهد و در اين زمينه با به دست گرفتن تمامي شرايط توليد يك اثر سينمايي يا تلويزيوني كيفيت و كميت مورد نظر خود را به دست مي آورد. در اين زمينه مي توان به كمدي هاي دوره كلاسيك سينما از چارلي چاپلين و هارولد لويد تا لورل و هاردي اشاره كرد. اين هنرمندان نه تنها به بازي در آثار كمدي مي پرداختند، وقتي از نظر جايگاه هنري به سطح قابل قبولي دست يافتند متن فيلم هايشان را خود به نگارش در مي آوردند و كارگرداني آن را نيز خود عهده دار مي شدند. همين مساله باعث مي شد يك بازيگر كمدي تبديل به يك كمدين تمام عيار شود و به سمت خلق آثاري دست بزند كه به طور كامل به خودشان تعلق دارند و همين مساله كيفيت كارشان را تضمين مي كرد.
اين مساله در دوره جديد هم صدق مي كند. كمديني مانند روان اتكينسون ( مستر بين ) ابتدا با بازيگري كار خود را شروع كرد اما در حال حاضر بسياري از آثار تلويزيوني اش را خود مي سازد. البته ما بازيگران كمدي شاخصي هم داريم ( مانند جيم كري ) كه به عنوان كمدين شناخته مي شوند و آثارش را خود نمي سازد. اما  چنين بازيگري چنان در فيلم تاثير گذار است كه اثر شبيه خود بازيگر مي شود.
در ايران با آنكه در دوره هاي مختلف ما بازيگران تخصصي عرصه كمدي داشته ايم و اين نقش پردازان آثار شاخصي هم از خود به جاي گذشته اند، اما به هيچ وجه مجال اين را نداشته اند كه تبديل به كمديني مولف شوند و هميشه در سطحي محدود، مشخص و تعريف شده باقي مانده اند. از بين اين نوع بازيگران خلاق مي توان به عليرضا خمسه و اكبر عبدي اشاره كرد كه بازيگراني توانا، باهوش و بسيار مستعد هستند و هميشه حضور آنها در آثار طنز آميز چشمگير و موثر بوده است. اما اين بازيگران در دوره هايي كه سينما به سمت آثار اجتماعي كم ارزش سوق پيدا كرده بود، كنار گذاشته شدند و اكنون كه تلويزيون آثار روتين شبانه مي سازد، باز هم اين نوع بازيگران جايي در آنها ندارند. يكي از دلايل اين مساله را بايد در دستمزد بالاي اين نوع بازيگران جستجو كرد. اما حقيقت اين است كه اگر شرايطي فراهم شود كه اين دست نقش پردازان بتوانند خود مولف باشند، بدون ترديد تحولي در اين رشته به وجود مي آيد.
البته مهران مديري و مهران غفوريان طي چند سال گذشته تا حدودي به اين تعريف نزديك شده اند و در آثاري حضور پيدا مي كنند كه خود كارگرداني آنها را هم انجام مي دهند و بر روي نگارش متن هم نظارت مستقيم دارند. اما نكته اينجا است كه كار اين دو نفر حتي از طرف خود آنها هم مورد ارزيابي و نظارت دقيق كيفي قرار نمي گيرد و به همين خاطر طي چند سال گذشته اينها به كپي برداري مكرر از روي دست خود بسنده كرده اند. مهمتر اينكه، اين دو بازيگر - كارگردان دم دستي ترين و كم ارزش ترين سطح شوخي و طنز را ارايه مي كنند و هيچ وقت نظر اقشار تحصيل كرده را نتوانسته اند به خود جلب كنند.
اهميت حضور و فعاليت كمدين در جامعه تنها به توليد اثر و ايجاد جريان مستمر توليد آثار طنز آميز در سينما و تلويزيون منوط نمي شود. بلكه مساله بر سر الگو سازي و داشتن نمونه هاي خوب و شاخص در اين زمينه است. يعني كمدين يك محك و شاخص به وجود مي آورد كه تمامي هنرمندان اين عرصه مي توانند خود را نسبت به آن بسنجند و حتي از سطح كار خود اطلاع يابند.
در كشور ما يكي از مشكلات عرصه طنز اين است كه بازيگران اين عرصه افراد مشخصي هستند. اما هر نويسنده و كارگرداني به خود اجازه مي دهد، طنز كار كند. بي آنكه بخواهد به تاثيرات نامطلوب اثر خود بر جامعه فكر كند و به خصوص اينكه به اين مساله توجه داشته باشد كه چند اثر بد و نامطلوب طنزآميز مي تواند بر خاطره جمعي مخاطب چنان تاثير منفي بگذارد  كه او را از ديدن آثار خوب هم محروم كند.
بنابراين در هر جامعه اي بايد شرايطي فراهم شود كه هنرمندان عرصه كمدي به سمت ارتقا انديشه و مولف شدن تمايل پيدا كنند و تا عرصه طنز به اين وسيله سامان يابد. 

کد خبر 134830

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha