پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۰ آذر ۱۳۸۳، ۱۴:۰۶

سينما و صهيونيسم (1)

"چارلي چاپلين" با عصا و كلاه صهيوني

خبرگزاري "مهر"- گروه فرهنگ و هنر: سينماي وابسته قبل از انقلاب مانند ديگر صنايع و هنرها و افكار هم دوره خود در جهت شناساندن هر چه بيشتر يهوديان فيلم هاي بسياري را بر پرده داشت .

دستگاههاي تبليغاتي صهيونيسم با امكانات و ابزاري كه در جهان  دارند، سعي درجاودانه سازي فرقه اي خودشان داشته و دارند. دراين ميان در دهه پنجاه ميلادي  همزمان با جنجال "مك كارتيسم" و حضورعناصر خود فروخته اي چون "الياكازان" درهاليوود ،فضاي دست راستي  پليس آمريكا هرچند به صورت منفي عليه عده اي از هنرمندان به ويژه درهاليوود جاروجنجال سياسي به راه انداختند، اما اين اعمال براي جاودانه كردن آنها چه آگاهانه و چه غيرآگاهانه موثربود.
در اين ميان  فضاي سياسي آمريكا به چارلي چاپلين، بعدي اسطوره اي داد و او را از سينماگر صرف تا سطح  يك نماد مظلوميت،  تهي دستي، آوارگي و كسي كه در زيرچرخ دنده هاي نظام هاي حاكم  صنعتي ، خرد و خميرمي شود، بالا كشيد.

درآثاراو، همچنان كه در ديگر آثارهنرمندان و نويسندگان يهودي هم دوره با او ديده مي شود، مختصات انسان هاي منفرد و منزوي، حاشيه اي و كوچك نگه داشته شده، تعريف و نمايانده مي شوند.

در اين  جنجال  برچسب كمونيست بودن ، نمي توانست دردهه سي وچهل قرن بيستم باعث منفورشدن چاپلين باشد، بلكه به طور طبيعي به نمايش ها و فيلم هاي او نشاني از واقعيت ها مي زد. در ادامه خواهيم ديد كه او به طور متعارف از انسان كمونيستي، انسان پرولتاريا به تعريف ماركسيسم و لنينيسم كه داراي وجوه، ميل و اجبار به هم پيوستن، تشكل داشتن، افكار سنديكايي و صنفي داشتن، هويت توده اي هستند فاصله داشت وغربت موضوعي سراسري جهاني جنبش صهيونيسم را تبليغ مي كرد.

چنانچه پيش تر يادآوري شد فيلم ها و مقاله و مصاحبه هاي فراوان پيرامون زندگي و آثار چارلي چاپلين در سطح جهان عرضه شده است .  اين فلاسفه و جامعه شناسان و سياست مداران يهودي بودند كه ايده اي به نام ماركسيسم را در اروپا به راه انداختند و در پيرامون ماركس، انگلس، سيسرو، آرنت ، تروتسكي و ... عدالت محوري را براي جهانيان به نمايش گذاشتند .

به اين معنا در دو سوي مبارزه عليه فاشيسم يك پاي ثابت يهوديان معرفي شدند و پاي ديگر ماركسيست ها يا آمريكايي ها به نمايش گذاشته شدند. كساني چون برشت، چارلي چاپلين ، يفتوشنكو و...  محل تلاقي ماركسيسم و صهيونيسم بودند و پيشروي با هر كدام پيشروي با آن ديگري محسوب مي شد. اسامي نوزده نفر از بيست نفر اعضاي كادر رهبري حزب كمونيست شوروي در سال 24-1917 همگي يهوديان بودند كه اين امر را اثبات مي كند. همچنين سران اكثر احزاب چپ اروپا فراماسونرها و يهوديان بودند . در چنين شرايطي يهوديان پيشروي به سوي چنگ انداختن به مراكز فرهنگ سازي ، ايدئولوژي سازي و سازمان دهي و تبليغات را آغاز كرده بودند. هاليوود مركزي بود كه بيشترين يهوديان را در خود جاي داد.

شمايل چارلي چاپلين حداقل در دو فيلم "زندگي و هنر چارلز اسپنسر چاپلين" و "زندگي چارلي چاپلين" ويديويي و سينمايي در ايران به معرض تماشاي بينندگان گذاشته شده است. حداقل دو كتاب از زندگي چارلي چاپلين ترجمه شده است. بنابراين مبلغين پيگير و داراي پشت كار در زنده نگاه داشتن "شمايل چاپلين" فعال بوده و هستند. مروري كوتاه بر هر يك از اين آثار مي تواند شناخت كلي در اين مورد ارايه بدهد.

1- "چارلي  چاپلين زندگي و هنر" - نويسنده و كارگردان: ريچارد شيكل. راوي: سيدني پولاك . با حضور : وو دي آلن، جاني دسپارت ، داوني جونيور، ميلوش فورمن ، مارسل مارسو، ريچارد آتن برو، مارتين اسكورسيزي، مزمن لويه ، مايكل چاپين ، جرالدين چاپلين ، سيدني چاپلين ، ديويد ركسين ، كلر بلوم، ديويد تاسن، ديويد رابينسن ، محصول 2003 آمريكا، سياه و سفيد و رنگي، 132 دقيقه . اين فيلم شرح حال چارلز اسپنسر چاپلين است كه از خلال نمايش تصاويري از خود او و بخش هايي از فيلم هايش و نيز گفتگو با اشخاص متعدد از ميان سينماگران معاصر و نيز افراد خانواده چاپلين و ديگر نزديكانش به  معرفي چاپلين مي پردازد.

اين فيلم بيننده را غرق در لذت شمايلي كه ارايه مي شود ، مي كند. فيلم ها يكي پس از ديگري به نمايش در مي آيند و بيننده از تماشاي آن ها چنان در صحنه فرو مي رود كه جاي تحليل براي وي باقي نمي ماند.

ريچارد شيكل نويسنده ، كارگردان جمع پرشماري از شرح حال نويسان ، منتقدان ، بازيگران و كارگردان ها را گردهم آورده و حاصل كارآشي همه جوش  است كه شمايل - توتم " معصوميت، آوارگي" را در اذهان تماشاگران جاودانه سازد.

مارتيني اسكورسيزي و وودي آلن  هم يهوديان پركار و ادامه دهنده راه چارلي چاپلين هستند.

اين مستند ، كارنامه او را از زمان شكل گيري شخصيت "ولگرد" تا فيلمهاي برجسته دهه 1920 و 30 (پسر بچه و روشنايي شهر) تا زمان افول شهرت و تبعيد سياسي اش از آمريكا پي مي گيرد و اطلاعات جامع و جانبي فرواني را از زندگي و كارهاي چاپلين ارايه مي دهد.

2- فيلم دوم مستند گونه ديگري است با همين سبك و سياق كه در آن"دايانا هاوت" نويسنده شرح حال چارلي چاپلين دست نوشته خود را درباره زندگي و آثار چاپلين نزد او كه در سال هاي آخر عمرش است آورده است.

ورود "دايانا هاوت" صبح هنگام است ، شرح حال تصويرهاي متعدد از زندگي و فيلم ها و سوال و جواب ها را شامل مي شود و فيلم به پايان مي رسد. اولين صحنه ها از رفتن چارلي چاپلين بر روي سن و ترانه خواني اش است. نوجواني اش با بيماري رواني مادر همزمان مي شود. چارلي  در اين دوره به عنوان آوازه خوان و كمدين به آقاي كانو  معرفي و استخدام مي شود. در نمايش سيرك نقش آدم مستي را ايفا مي كند . از سوي تماشاگران به شدت تشويق مي شود. در اينجا نويسنده  و چاپلين وارد سوال و جواب مي شوند. با شروع فيلم  مادر چارلي در بيمارستان رواني بستري مي شود و خود او به آمريكا مي رود . سال 1913 به سفارشي با هفته اي 150 داور در هفته در هاليوود استخدام مي شود . موفقيت ها را پشت سر مي گذارد و خود نگارش فيلمنامه و كارگرداني فيلم هايش را بر عهده مي گيرد. در 29 سالگي ازدواج مي كند . دست راستي هاي آمريكايي برايش  توليد دردسر مي كنند. فيلمي از او در معرض توقيف قرار مي گيرد. كمونيست بودن او شايع مي شود. دوباره به لندن بر مي گردد در اين هنگام مادرش ديوانه شده است .

 اين سفر چاپلين به لندن براي مراسم افتتاحيه فيلمش است. يادش مي آورند كه اولين عشق او در لندن ، دختري كه مي خواست با او ازدواج كند در جريان جنگ اول جهاني مرده است. در آمريكا در جواب جريان "مك كارتيسم" كه عقيده داشتند كمونيست ها به همه نهادهاي فرهنگي كشور آمريكا نفوذ كرده اند او تنها به جواب دادن "من وطني ندارم" اكتفا مي كند. "من وطني ندارم" چنان با رمز آميزي ادا و بيان مي شود كه هم در بردارنده نپذيرفتن مليت آمريكايي مي شود و هم انگليسي بودن اش را شامل مي شود.

در آمريكا زن دوم مي گيرد در اين قسمت همچنان بين چارلي چاپلين و نويسنده شرح حالش گفتگو ادامه مي يابد.

چاپلين  در برابر سوال هاي مكرر نويسنده كه آيا اتهام كمونيست بودن را قبول دارد مي گويد: اگر مي خواهي منو درك كني فيلم هايم را خوب ببين: وايزمن نظريه پرداز يهودي در دفاع از چاپلين مي گويد: چارلي از سينماي صامت براي مردم غير انگليسي زبان دفاعيه ارايه مي دهد.

در بررسي فيلم ها ، پسزمينه هاي دوران ركورد اقتصادي دهه 30 قرن بيستم آمريكا نمايانده مي شود. با استفاده بيشتر از ماشين در اقتصاد ميليون ها كارگر بيكار مي شوند و همين بيكاران آشوب هاي اجتماعي بوجود آورند و فيلم "عصر جديد" ساخته مي شود. در اين قسمت كه چارلي اخبار جنگ جهاني دوم را در آمريكا تعقيب مي كند در ادامه از مرگ مادرش حرف مي زند.

شرح حال نويس درباره يهودي بودن و اعتقاد مذهبي او مي پرسد. چارلي چاپلين جواب مي دهد: ديكتاتور بزرگ هجو فاشيسم بود و عده اي بي خودي فكر مي كردند من كمونيست هستم. فيلم در اين قسمت به دادگاه او در آمريكا مي پردازد كه زني مدعي شده است از او فرزندي دارد. دادگاه  بر عدم تقاضاي پذيرش مليت آمريكايي از سوي چاپلين او را محكوم مي كند. فيلم اصرار مي ورزد تا ناديده گرفته شدن جواب آزمايش خون را از سوي دادگاه برجسته نمايد. بعد از پرداخت جريمه در سال 1952 از آمريكا تبعيد مي شود و در سوييس اقامت مي گزيند.

شرح حال نويس مي پرسد: هم مادر و هم مادر بزرگت ديوانه بوده اند، اين امر را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ چارلي چاپلين پير در جواب مي گويد: مردم را خنداندن ، كار بدي نبود، آفتاب غروب كرده است. نماهايي از فيلم "سيرگ بزرگ" پخش مي شود. از فيلم هاي ديگرش نيز گزيده هايي به نمايش در مي آيد . در سال 1975 نشان شواليه و در سال 1983 اسكار به چارلي چاپلين تعلق مي گيرد.اواز آخرين زن خود هشت فرزند دارد.

گرچه چارلي چاپلين در سن 88 سالگي مرد و اما با ساخت آثار او "شمايل آواره ، ولگرد ، بي گناه" او همچنان زنده نگه داشته مي شود. چنانچه ملاحظه مي كنيم چارلي در مقام يك يهودي و در بعد جهاني بر كار محوري صهيونيسم يعني مبارزه بر عليه فاشيسم و جلب جهانيان براي لزوم چيرگي بر آوارگي، "بدست آورن ارض موعود" كار كرده است و آن فيلم هايي از او بيشترين موفقيت را كسب كرده است كه عصاي تمثيلي "موسي" را بر دست دارد و ميل به رهايي از سرزمين خود را دارد .چنان كه در فيلم "ده فرمان" ميل رهايي از مصر توسط ديگر يهوديان به تصوير كشيده اند . فيلم هاي ديگر او  كه خارج از مقوله سياسي صهيونيستي اش بوده كمترين موفقيتي در بر نداشته است "جويندگان طلا" و "كنتي از هنگ كنگ" از اين دست كارهاي اوست. كتاب "سرگذشت من" چارلي  چاپلين يك بار توسط محمد قاضي ، يك بار توسط جمشيد نوايي و بارها توسط ديگران در دهه هاي گذشته ترجمه شده است.

در فهرست زندگي نامه عكس ها و ديدارهايش با رهبران ومتنفذين يهوديان و فراماسونرهايي مانند (وينستون چرچيل) قابل توجه است. در اين فيلم مستند گونه نيز خود وي به ديدگاه يهوديش بيشتر تاكيد مي كندو كمونيست شمرده شدنش را ذهنيت ديگران نسبت به خود بيان مي كند. فيلم "عصر جديد" در دهه 1930 كه به مفهوم كار بيگانه شده با وجود انسان مي پردازد از شاخص ترين فيلم هاي چارلي چاپلين است.

مفهومي كه به نوعي با تعريف ماركس از خود بيگانگي (اليناسيون ) نزديكي دارد. كارفرما در دفتر كارش نشسته است و بر روي مانيتور "ارزش افزوده" را با حرص تمام به نظاره نشسته است. كارگران از آنچه توليد مي كنند سهم اندكي دارند.

كارگر زندگي اش را وقف توليد كالا مي كند . كالايي كه حتي  خارج از دسترس او  قرارمي گيرد . د اينميان او تنها نيروي كارش را از دست مي دهد. در تبيين "ارزش افزوده" ماركس به افسانه هاي يهودي خودشان "گوساله سامري" نظر داشته است و طبيعي است چارلي چاپلين يهودي هنرمند آن مفهوم را با عينيتي ديگر (هجو شده آن با تاثير موسيقي) بيان كند. زبان ماركس زبان اقتصاددان و فيلسوف است  و زبان چاپلين زبان يك هنرمند كمدين و به همين دليل است كه بواسطه فيلم هاي چاپلين دريافت مفهوم ساده شده در اختيار بيننده قرار مي گيرد.

بيان تصويري و كميك چاپلين در  دو صحنه از چارچوب قاعده مند كمونيسم ماركسيسم بيرون مي رود. آنجايي كه هنگام عبور از خيابان، مي بيند كه پرچمي از پشت يك تريلي روي زمين مي افتد  او پرچم را بر مي دارد و راننده را صدا مي كند و به طرفش مي دود. همزمان گروهي از اعتصاب كنندگان كارگر از پشت سر او وارد خيابان شده به گروه اول برخورد مي كنند. پليس چاپلين را كه به تصادف در محل تلاقي آنان بوده است به عنوان رهبر كميونيستي اعتصاب كارگري دستگير مي كند. در صحنه پاياني نيز آجري به تصادف بر سر پليس مي خورد و پليس چاپلين را به عنوان شورشي دستگير مي كند. سالها بعد در دهه 1970"ماركوزه" فيلسوف يهودي - آلماني مقيم آمريكا رويكردي جديد از دو يهودي نظريه پرداز اقتصاد سياسي (ماركس - انگلس) و يهودي  ديگر نظريه پرداز روانكاوي (زيگموند فرويد) بدست داد كه در برگيرنده هر دو نظريه بود.

"ماركوزه" همراه "فرويد" تاريخ تمدن بشري را تاريخ سركوب مي داند. مفهوم سركوب ، محور روايت فرويد از فرهنگ و تمدن را تشكيل مي دهد. به زعم "فرويد" ، براي تكوين  تمدن ، سركوب غرايز بشري و مهار آن ، ضروري است. پس سركوب و تمدن همبسته اند. "فرويد" ابزار اين سركوب را در مكانيسم هاي نظام هاي ارزشي مي جويد. "ماركوزه" در عين تصديق ماهيت سركوبگرانه تمدن، در جست و جوي بديل ديگري  است. او درمقدمه  كتاب "اروس و تمدن" مدعي است  كه در بطن روابط فرويد از فرهنگ، چنيني بديلي نهفته است . به زعم ماركوزه، سركوب فرويدي در قالب نهادهاي اجتماعي  عينيت مي يابد.

اين نكته اي است كه فرويد بدان نپرداخته است . عصر مدرن ، طي فرآيند صنعتي شدن و بوروكراتيزه شدن به نحوي قادر است اين سركوب را در هيات نهادهاي مختلف اجتماعي ، عينيت بخشد.

 در بخشي از آثار فرانتس كافكا- "نامه به پدر"  سركوب غرايز و امر ازدواج را مورد نكوهش قرار مي داد و در" محاكمه "اين سركوب را نهادهاي اجتماعي (دادگاه و كليسا) به عهده داشتند- تحليل يكي ديگر از يهوديان را شاهد بوديم. درژانرديگر طنز از نويسنده يهودي اكراييني هم دوره (سولون را بينوويچ) كه از پدر طنز نويسي "گوگول" متاثر بود شاهديم كه چگونه عناصر آوارگي ، مبهوت بودن از پيشرفت صنعتي و جايگزيني ماشيني به جاي كارگر نظريه ماركسيستي خود بيگانگي روايت مي شود.

طبق نظريه رابينوويچ ، عناصر فشار زاي بيروني  فرد را وادار به هجو كردن خود و ديگران مي كند تا از درون آن عنصر شادي فراهم گردد. در "عصر جديد" چارلي چاپلين اين نقش را "بازي" بر عهده مي گيرد تا اينگونه  جزئي از ماشين نگردد. در واقع چارلي چاپلين با طنزهاي رابينوويچ و كافكا و بينش گروتسكي (طنز + اشمئزاز + عناصر ناهمگون) برتولت برشت يهودي -آلماني در تئاتر به اين شيوه مستند سازي دست مي يابد. برشت در هجو جنگ جهاني اول جمهوري وايمار (آلمان) مراسمي را بر روي صحنه مي آورد كه سربازان ارتش آلمان سرباز مرده اي را كه دل و روده اش در جنگ بر زمين ريخته است با كمك دو پرستار  وموعظه كشيش به درون شكمش ريخته آن را وصله و پينه كرده سپس با مارش نظاميان به جهبه جنگ بر مي گردانند.

در اشعار برشت "من، برتولت برشت" او نيز كه هم همدوره اي  چارلي چاپلين مي باشد  اين يهودي آلماني  معروف به كمونيست  از آلمان رفته و در آمريكا اقامت گزيده است . نهادهاي اجتماعي سركوبگر به قول ماركوزه و ماركس (كليسا+ قانون و ...) مشتركا غرايض را منهدم مي كنند و شادي را زدوده و خود بيگانگي را مستقر مي سازند. 
بايد به اين نكته از افكار ماركوزه اشاره كرد كه ماركوزه "كار" را به شيوه اي رمانتيك نفي نمي كند بلكه از امكانات دروني زمينه "كار" به مثابه عنصر سازنده تمدن صنعتي بهره مي گيرد.
اين امر خود نيازمند دگرگوني نهادهاي اجتماعي است . بنابراين نيازمند دگرگوني "وضع موجود" است. به اين منظور كه اين وضع موجود ديگر نه صرفا برشالوده "اصل واقعيت" بلكه استوار بر شالوده" اصل لذت مي باشد. نظريه انتقادي ماركوزه از خلال بسط همين نكات بروز مي يابد. وضعيت افسرده و هراسناك چارلي چاپلين در "عصر جديد" با بازي آچار و پيچ و مهره ، عنصر بازي را براي بدست آوردن شادي در پايان فيلم به همراه مي آورد. چنانچه ملاحظه شد جنبش يهوديان صهيونيست در اواخر قرن نوزدهم و نيمه اول قرن بيستم در عرصه فرهنگي به موازي دست يازي به جايگاههاي اقتصادي و سياسي ، تشكيل احزاب كمونيست كه رهبرانشان  يهوديان بودند و به قدرت رسيدن فراماسونرها در كشورهاي عمده اروپايي مناسبات تنگاتنگي با هم دارند، رشد و تثبيت موقعيت چارلي چاپليني ها كه به روايت زندگي نامه نويسي خود او قابل استفاده است بدون حمايت يهوديان آمريكا ، انگليس ،وينستون چرچيل، ونسان اوريويل رييس جمهور فرانسه و رمزي مك دانالد  خست وزير ممكن نبود.

كافي است به صدها  هنرمندي اشاره كنيم كه چون از حمايت هاي مستمر و موثر و مفيد يهوديان برخوردار نبوده اند هميشه ناكام مانده اند و در مقابل موقعيت هنرمنداني نظير "جيني فاندا" و" آرنولدشوارتزينگر" را به عنوان مبلغين فاشيست صهيونيستي در آمريكا بررسي كنيم كه به واسطه  تاثير گذاريشان بر اذهان عمومي بر ضد مسلمانان و فلسطيني ها و اعراب هر روز بيشتر از پيش رشد مي كنند .

تحقيق و نگارش : مجتبي حبيبي

 

منابع :

1- "عصر جديد، سرگذشت من" چارلي چاپلين
2- زندگي و هنر چارلي چاپلين
3- من برتولت برشت، كله گردها ، كله تيزها
4-" نامه به پدر" محاكمه - فرانتس كافكا
5- خياط جادو شده سولومان بينوويچ
6- كاپيتال - ماركس
7- استيك ،فليسين شاله
8- مثلث سرنوشت -نوم چامسكي

 

 

 

کد خبر 135183

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha